http://up.98love.ir/up/mamadzar/Pict...20%2813%29.jpg
نمایش نسخه قابل چاپ
هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست
من از سوزاندن اندیشه در آتیش می ترسم
تنم آزاد، اما اعتقادم سست بنیاد است
من از شلاق افکار تهی بر خویش می ترسم
سیمین بهبهانی
تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
حمید مصدق
...
سرود زهر
از پي نابودي ام ، ديري است
زهر ميريزد به رگ هاي خود اين جادوي بي آزرم
تا كند آلوده با آن شير
پس براي آن كه رد فكر او را گم كند فكرم،
مي كند رفتار با من نرم.
ليك چه غافل!
نقشه هاي او چه بي حاصل!
نبض من هر لحظه مي خندد به پندارش.
سهراب سپهری
من به تو خندیدم؛
چون که می دانستم؛
تو به چه دلهره از باغچۀ همسایه سیب را دزدیدی؛
پدرم از پی تو تند دوید؛
و نمی دانستی باغبان باغچۀ همسایه؛
پدر پیر من است؛
من به تو خندیدم؛
تا که با خندۀ خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم؛
بغض چشمان تو لیک؛
لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک؛
دل من گفت: برو!
چون نمی خواست به خاطر بسپارد؛
گریۀ تلخ تو را؛
و من رفتم و هنوز؛
سال هاست که در ذهن من آرام آرام؛
حیرت و بغض تو تکرار کنان؛
می دهد آزارم؛
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم؛
که چه می شد اگر باغچۀ خانه ما سیب نداشت؛
فروغ فرخزاد
دخترک خندید و
پسرک ماتش برد!
که به چه دلهره از باغچۀ همسایه، سیب را دزدیده؛
باغبان از پی او تند دوید؛
به خیالش می خواست؛
حرمت باغچه و دختر کم سالش را؛
از پسر پس گیرد!
غضب آلود به او غیظی کرد!
این وسط من بودم؛
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهرۀ یک عاشق
و لب و دندان
تشنۀ کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام!
هر دو را بغض ربود...
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
«او یقیناً پی معشوق خودش می اید!»
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
«مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد!»
سال هاست که پوسیده ام آرام آرام!
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز!
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت؛
جواد نوروزی
چه غریب ماندی ای دل !
نه غمی ، نه غمگساری
نه به انتظار یاری ،
نه ز یار انتظاری
غم اگر به کوه گویم
بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری... هوشنگ ابتهاج
چه تلخست با بغض بنویسی با خنده بخوانند....
تمام چیزی که باید از زندگی آموخت ،
تنها یــــک کلمه است
...
"مےگذرد"
ولی دق می دهدتـــــا بگــــــــــــذرد.
امشب از آن شبهاست . . .
از آن شبهایی که فقط خدا میداند
چه ها میگویم: از آن گفتنهای خیس
و از آن غرور های بلند و مرتفع خبری نیست . . .
فقط خدا و من ! ! !
امشب شب من و اوست . . .
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده
ای بروی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم زآلودگی ها کرده پاک
با گریه های یکریز
یکریزمثل ثانیه های گریزبا روزهای ریختهدر پای بادبا هفته های رفتهبا فصلهای سوختهبا سالهای سخترفتیم وسوختیم وفرو ریختیمبا اعتماد خاطره ای در یاداما..........
قیصر امین پور
آرام باش
آرام باش، حوصله کن،
آب های زودگذر،
هیچ فصلی را نخواهند دید
از ریگ های ته جویبار شنیده ام
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویند
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم.
http://nfcp.ir/Content/UserFiles/Ima...%D8%B4-3-1.jpg
- - - به روز رسانی شده - - -
فراموش می شوم راحت تر از ردپایی بر برف
که زیر برفی تازه دفن می شود
راحت تر از خاطره ی عطر گیجی در هوا
که با رهگذری تازه از کنارت رد می شود
و راحت تر از آنکه فکر کنی
فراموش می شوم
دنیا دار مکافات است: وقتی پرنده ای زنده است مورچه ها رو میخورد و وقتی میمیرد مورچه ها اورا میخورند زمان وشرایط میتواند در هر موقعیتی تغییر کند. شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشد زمان از شما قدرتمند تر است. یک درخت میلیونها چوب کبریت میسازد اما وقتی زمانش برسد فقط یک چوب کبریت برای میلیونها درخت کافیست پس خوب باش وخوبی کن .....
دروغ نمیگویمسید علی صالحی
باد را بنگرید
باد هم از وزیدنِ این همه واژه
به آخرین جملهی غمانگیزِ جهان رسیده است:
را ... را ... راحتام بگذارید،
من هم بدبینام
من هم خستهام
من هم بیباور ...!
http://s5.picofile.com/file/81516029...j60fzd8may.jpg
- - - به روز رسانی شده - - -
http://8pic.ir/images/t5417avho93sp8tsh671.gif
هر که ما را یاد کرد، ایزد مر او را یار باد.
هر که ما را خوار کرد، از عمر برخوردار باد.
هر که اندر راه ما خواری فکند از دشمنی
هر گلی از باغ وصلش بشکفد بی خوار باد.
در دو عالم نیست ما را با کسی گرد و غبار
هر که ما را رنجه دارد، راحتش بسیار باد.
--- ------
http://s1.img7.ir/uVs7C.jpg
- - - به روز رسانی شده - - -
آنجا که
احساس مي کني
خاطره اي نخواهي ساخت
خواهي مُرد
زندگي چيزي ست
ميان خاطراتي که ساخته ايم
و خاطراتي که خواهيم ساخت
سيدمحمد مرکبيان