پاسخ : سیمین بهبهانی دارفانی را وداع گفت
شعر "چرا رفتی"اجرا توسط همایون شجریان
چرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماه تاب امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم نا شکیباست
چرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارمخیالت گرچه عمری یار من بود
امیدت گرچه در پندار من بود
بیا امشب شرابی دیگرم ده
ز مینای حقیقت ساغرم ده
چرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارمچرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماه تاب امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم نا شکیباست
چرا رفتی چرا من قرارم
به سر سودای آغوش تو دارمدل دیوانه را دیوانه تر کن
مرا از هردو عالم بی خبر کن
بیا امشب شرابی دیگرم ده
ز مینای حقیقت ساغرم ده
ز مینای حقیقت ساغرم دهچرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم…
MP3 320
Chera Rafti.mp3
MP3 128
Chera Rafti.mp3
پاسخ : سیمین بهبهانی دارفانی را وداع گفت
http://upload.wikimedia.org/wikipedi..._Behbahani.jpg
"شمشیر من همین شعر است"
شمشیر خویش بر دیوار آویختن نمی خواهم
با خواب ناز جز در گور آمیختن نمی خواهم
شمشیر من همین شعر است، پرکارتر ز هر شمشیر
با این سلاح شیرین کار خون ریختن نمی خواهم
جز حق نمی توانم گفت، گر سر بریدنم باید
سر پیش می نهم وز مرگ پرهیختن نمی خواهم
ای مرد من زنم انسان، بر تارکم به کین توزی
گر تاج خار نگذاری گل ریختن نمی خواهم
با هفت رنگ ابریشم از عشق شال می بافم
این رشته های رنگین را بگسیختن نمی خواهم
هرلحظه آتشی در شهر افروختن نمی یارم
هر روز فتنه ای در دهر انگیختن نمی خواهم
این قافیت سبک تر گیر، جنگ و جنون و جهلت بس
این جمله گر تو می خواهی ای مرد من نمی خواهم
پاسخ : سیمین بهبهانی دارفانی را وداع گفت
به اقشار فرهنگی کشور تسلیت میگم فوت سرکار خانوم بهبهانی عزیز رو. روحشون شاد و قرین رحمت باشه[golrooz]
شمشیر خویش بر دیوار آویختن نمی خواهم
با خواب ناز جز در گور آمیختن نمی خواهم
شمشیر من همین شعر است، پرکارتر ز هر شمشیر
با این سلاح شیرین کار خون ریختن نمی خواهم
جز حق نمی توانم گفت، گر سر بریدنم باید
سر پیش می نهم وز مرگ پرهیختن نمی خواهم
ای مرد من زنم انسان، بر تارکم به کین توزی
گر تاج خار نگذاری گل ریختن نمی خواهم
با هفت رنگ ابریشم از عشق شال می بافم
این رشته های رنگین را بگسیختن نمی خواهم
هرلحظه آتشی در شهر افروختن نمی یارم
هر روز فتنه ای در دهر انگیختن نمی خواهم
این قافیت سبک تر گیر، جنگ و جنون و جهلت بس
این جمله گر تو می خواهی ای مرد من نمی خواهم
(سیمین بهبهانی)
پاسخ : سیمین بهبهانی دارفانی را وداع گفت
http://uc-njavan.ir/images/th83jy40go1206agtt3g.jpg
ستاره دیده فروبست و آرمید بیا
شراب نور به رگ های شب دوید بیا
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا
شهاب ِ یاد تو در آسمان خاطر من
پیاپی از همه سو خطّ زر کشید بیا
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید بیا
به وقت مرگم اگر تازه می کنی دیدار
بهوش باش که هنگام آن رسید بیا
به گام های کسان می برم گمان که تویی
دلم ز سینه برون شد ز بس تپید بیا
نیامدی که فلک خوشه خوشه پروین داشت
کنون که دست سحر دانه دانه چید بیا
امیدِ خاطر ِ سیمین ِ دل شکسته تویی
مرا مخواه از این بیش ناامید بیا
سیمین بهبهانی
پاسخ : سیمین بهبهانی دارفانی را وداع گفت
درود
روحش شاد و یادش گرامی[golrooz]
بر من گذشتی،
سر بر نکــــــــردی
از عشق گفتم ،
بـــــاور نکــــــــردی
دل را فــــــکندم
ارزان بــه پــــــایت
سودای مهـرش
در ســـــــر نکردی
گفتم گـــــلم را
می بویی از لطف
حتی به قهرش
پــــرپـــر نـــــکردی
دیدی ســبویی
پــــــــر نوش دارم
باتشنگـــی ها
لــــــب تـر نکـردی
هنگام مـستی
شور آفــــرین بود
لطفی که با ما
دیگر نکــــــــــردی
آتش گــــــرفتم
چــون شاخ نارنج
گفتم: نظـر کن
سر بر نکــــــردی
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
بنا به برنامه اي كه براي اين تاپيك در نظر گرفته شده بود، مقرر گرديده بود كه پس از معرفي شعراي بانوي دوران مشروطه نسبت به معرفي اين شاعر برجسته عرصه ادبيات اقدام گردد.
به مناسبت درگذشت اين بانوي شاعر، مطالبي از زندگينامه و آثار ايشان كه توسط كاربران عزيز و علاقمند به عرصه شعر در دگر تاپيكي گذاشته شده با حفظ اصل مطلب در پست هايي قرار گرفته است.
با تسليت اين ضايعه به جامعه ادب و به خصوص شعر ايران
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
مشروطه: مهرتاج رخشان
مهرتاج رخشان تهرانی (۱۲۶۰[۱] در تهران - ۲۹ شهریور ۱۳۵۳ در دماوند) با نام تولد بدرالدجیشاعر[۲] و از پیشگامان جنبش زنان در ایران و تأسیس مدارس دخترانه بود. او نخستین دختر مسلمان ایرانی دیپلمه، مؤسس مدرسه دخترانه امالمدارس از اولین مدارس دخترانه در ایران و نویسنده نخستین نظامنامهٔ مدارس ایران برای وزارت معارف بود.
بدرالدجی در سال ۱۲۶۰ خورشیدی در خانوادهای اشرافی در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدباقر رضوی معروف به امام الحکما قاضی و طبیب دربار و مادرش حمیده خانم نام داشت. فقه، عربی، تاریخ و زبان انگلیسی را نزد پدر و مادرش فرا گرفت.در شانزده سالگی به همراه خواهرش برای آنکه پدرشان را وادار کنند تا به تحصیلشان در مدرسه رضایت دهد، در منزل علیاصغرخان اتابککه از دشمنان پدرشان بود، بَست نشستند. پس از یک ماه امامالحکما تسلیم شد. بدرالدجی در کلاس چهارم مدرسه دخترانه آمریکایی تهران پذیرفته شد.
او سه سال پیش از فارغالتحصیل شدن با کمک پدرش مدرسه «امالمدارس» را در تهران تأسیس کرد. او و خواهرش در این مدرسه تدریس میکردند. با تأسیس مدرسه خواهرش تحصیل را کنار گذاشت ولی بدرالدجی در ۱۲۸۴ یک سال پیش ازانقلاب مشروطه از مدرسه فارغالتحصیل شد.
بدرالدجی، که نام مهرتاج رخشان را برای خود برگزیده بود، پس از فارغالتحصیلی به معلمی و مدیریت در مدارس دخترانه ادامه داد. مدتی در اداره «مدرسه شرعیات اصفهان» به صدیقه دولت آبادی کمک کرد و «مدرسه ام المدارس» را در اصفهان تأسیس کرد. در مدرسه آمریکاییها که از آن فارغالتحصیل شده بود، زبان و ادبیات فارسی را تدریس کرد. سپس مدیر مدارسی در شهرهای انزلی، مشهد، اصفهان، گلپایگان و ملایر شد. وی در گلپایگان در شرایطی که نبض شهر در اختیار نیروهای کاملاً سنتی و محافظهکار بود، در ارتقای فرهنگ مردم نقش بسیار مهمی داشت. او همچنین به درخواست وزیر معارف نظامنامهای برای مدارس ایران تهیه کرد که در صفحهٔ اول نخستین شماره مجله معارف به چاپ رسید. رخشان نهایتا در ۱۳۱۱ از ادارهٔ فرهنگ بازنشسته شد. یکی از دلایل بازنشستگی او اختلاف در مورد آموزش درس حفظ الصحه بود که مسئولان آن را درسی بیفایده میپنداشتند.رخشان در سال ۱۳۱۱ به دماوند رفت و قصد داشت پرورشگاهی جهت نگاهداری کودکان یتیم و بیبضاعت تاسیس کند که موفق نشد. او ۴۲ سال پایانی عمر خود را تنها در باغی به دماوند گذراند. سالها زندگی در انزوا او را به شخصیتی اسرارآمیز نزد اهالی منطقه تبدیل کرده بود. تا حدیکه بسیاری از عوام این زن کهنسال بیکس که بهندرت از باغ خارج میشد را نوعی جن یا پری میدانستند.
رخشان پس از خواندن نمایشنامه منظوم «کفن سیاه» نامهای برای میرزاده عشقی نویسنده جوان این اثر فرستاده و سکهای عتیقه را به عنوان پــِری (Prix) به وی تقدیم کرده بود. عشقی که ظاهرا تصور کرده بود فرستنده نامه دختری جوان است و پِری را [که واژهای فرانسوی به معنی جایزه است] پَری خوانده بود، در جواب شعری برای او فرستاده بود.
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
مشروطه : عالمتاج قائم مقامي (ژاله)
عالمتاج قائممقامی متخلص به ژاله (۱۲۶۲، فراهان – ۵ مهر۱۳۲۶، تهران) شاعر ایرانی بود. وی مادر حسین پژمان بختیاری میباشد.
ژاله در اواخر دوره قاجار در فراهان زاده شد. مادرش مریم یا گوهر ملک دختر معین الملک بود و پدرش میرزا فتحالله، نبیرهٔ قائم مقام فراهانی. او در پنج سالگی خواندن فارسی و عربی را نزد یک شیخ آغاز کرد و تا پانزده سالگی دروس دیگر را آموخت.در پانزده سالگی همراه پدرش به تهران رفت و در سال ۱۳۱۷ ق. با دوست پدرش، علیمرادخان بختیاری (علیمراد خان میرپنج بختیاری، خواهرش همسر سردار اسعد بود ) که در خدمات لشکری و نظامی بود ازدواج کرد و پسرش، حسین پژمان بختیاری را به دنیا آورد. ازدواج آنها پس از هفت سال به جدایی انجامید و پژمان ابتدا تحت سرپرستی پدرش بزرگ شد و با مرگ علیمرادخان سرپرستی او بر عهده علیقلی خان سردار اسعد و جعفرقلی خان سردار اسعد درآمد تا آن که در ۲۷ سالگی نزد مادرش رفت و تا پایان عمر ژاله با وی بود.
به گفته پژمان، ژاله اواخر عمر را باخواندن کتابهای ادبی، تاریخ و نجوم سپری کرد و در ۵ مهر ۱۳۲۶ ساعت یک بعدازظهر در سن ۶۳ سالگی درگذشت و در امامزاده حسن در تهران به خاک سپردندش.
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
قرن چهاردهم: حمیده سپهری
(تولد 1295 قمری)، شاعر، خطاط و نقاش.
در خانوادهاى دربارى و روشنفكر تربیت شد. او همسر ملكالمورخین، پسر ارشد محمدتقى لسانالملك سپهر، نویسندهى «مرآت الوقایع مظفرى» و «ناسخ التواریخ» بود. از روزگار كوكى هوش و حافظهى نیرومندى داشته و تاریخ، ادبیات، خط و نقاشى را نزد همسر خود فراگرفت. وى همدورهى پروین اعتصامى بود و در سرودن شعر طبع موزونى داشت.
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
شاعران معاصر: پروین اعتصامی
رخشندهٔ اعتصامی متخلص به پروین اعتصامی (زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز - درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در تهران) کتابدار و شاعر ایرانی است که از او به عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» یاد میشود. پدر وی یوسف اعتصامی، شاعر و مترجم ایرانی بود که در شکلگیری زندگی هنری پروین نقش مهمی داشت. پروین اعتصامی از پایهگذاران سبک شعر مناظرهای است و بیشتر به دلیل سرودن قطعاتش معروف است.
به پاس زحمات فراوان پروین اعتصامی در زمینه شعر معاصر ایران و سبک شعر مناظرهای، روز بیست و پنجم اسفندماه (۱۶ مارس)، روز بزرگداشت پروین اعتصامی شاعر ایرانی نامگذاری شده است.