اسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
نمایش نسخه قابل چاپ
اسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
آن شیر دلاور که زبهر طمع نفسدر خوان جهان پنجه نیالود، علی بودشاهی که وصی بود و ولی بود، علی بودسلطان سخا و کرم و جود، علی بود
درد است زندگی !!!
جز این حرفی دگر مزن ...
شاید خیال باشد عاقبت اختیار ها
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند در شگفتم من نمی پاشد زهم دنیا چرا؟ استاد شهریار
اگر دل بود دادم من، وگر سر بود، بنهادم
بدست خویش افتادم ز پا آخر، چه میخواهی
یاد دوران شکوفایی افکار بخیر
که سر آغاز همه تنهاییست ...
پلارک 12
اخخخ دير فرستادم
تو آمدی و ندانی مرا کجا بردیبه بند عشق کشیدی و تا خدا بردیچو ذره بودم و عشق تو آفتابم کردمرا نگر که کجا بودم و کجا بردیمهدی سهیلی
یاری اندر کس نمیببنم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــیكاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسیهــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــینپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــیشهریار
یتیم عشق تو گشتم مرا نمیبینی ؟!!!
رسم خدایی نیست ک برانی ز در مرا
پلارک 12