ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی
نمایش نسخه قابل چاپ
ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دوسه کاری بکند؟
در دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلیمیم لطف انچه تو اندیشی حکم انچه تو فرمایی
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان [golrooz]
نازنینا ما ب ناز تو جوانی داده ایم
اینک اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا ؟
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقندو بخارا را
از عشق من به هر سو در شهر گفتگویی ست
من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد!
دانی چمن از چیست چنین خرم و شاد ؟؟؟
بهر آن است ک دلهای حزین شاد کند....
(این شعر چند سال پیش همیشه پشت بلیط های اتوبوس واحد شهرمان نوشته میشد.... یادش بخیر)
در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یانه؟
به من کم می کنی لطفی که داری این زمان یا نه؟
هرکاو شراب فرقت دیری چشیده باشد
داند ک سخت باشد قطع امیدواران....