سالها میگذرد حادثه ها می آیند
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
نمایش نسخه قابل چاپ
سالها میگذرد حادثه ها می آیند
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
من خاک ره آنکه ره کوی تو پوید/من کشته آن دل که گرفتار تو باشد
در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی/كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم / دولت صحبت آن مونس جان مارا بس
سر ارادت وما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر مامیرسد عنایت اوست
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر/بل ز صد لشکر ظفر انگیزتر
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
دامن آن گیر ای یار دلیر/کو منزه باشد از بالا و زیر
ریخت در دل سینه من هر که را مینا شکست/ تا به طرف سر کلاه آن شوخ بی پروا شکست