-
پاسخ : دلنوشته ...
خانه ی دوست کجاست؟در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است
و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است
می رود تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر بدر می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانه به گل
پای فوار جاوید اساطیر زمین می مانی
و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد
در صمیمیت سیال فضا خش خشی میشنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از لانه نور
و از او میپرسی
خانه دوست کجاست؟
-
پاسخ : دلنوشته ...
-
پاسخ : دلنوشته ...
اونایی که فکر میکنن از همه بهترن!
کلاسشون ازهمه بالاتره!
حضرت موسی...
با این نبوتش!
با این کلیم الله بودنش!
با این اولوالعزمیش...
وقتی خدا به او فرمود : بدترین خلقم را بیاور !...
حتی سگ مریض چرک آلود را نیاورد!
طناب را دور گردن خودش انداخت...
خدایا از خودم بدتر پیدا نکردم...!
http://s1.picofile.com/file/79034837...8%B1%D9%85.jpg
-
پاسخ : دلنوشته ...
امشب اومدم باهات حرف بزنم.... حرف که ن اومدم باهات دعوا کنم
آره دعوا .... ازت دلگیرم ... خیلی هم دلگیر
انقدر دلگیر که حتی جلوی سرریز شدن اشکامو نمیتونم بگیرم
یعنی چی این کارات !!!؟؟؟
میخوای چی رو ثابت کنی ؟!؟
با خودتم ... با تو که اون بالایی
با تو که الان داری ب حرفام گوش میدی ... با خودتم ...
من ازت چی خواستم ؟! هان ؟!
پس چرا این علاقه ی کوفتی رو انداختی تو دلم ؟! چراااا ؟؟؟؟؟؟
مگه چیز بدیه ؟ پس چرا همه باهم مخالفن ؟! چرا ؟! چرا هیچکس باهام موافق نیست ؟
من ازت کسی رو خواستم ؟ عاشق کسی بودم ؟! ازت پول خواستم ؟! ازت خونه و ماشین خواستم ؟! ازت رفاه و راحتی خواستم !؟
پس چی ؟!
اصلا برا چی اینو تو مخم انداختی ؟ هان ؟ میخواستی اخرش بخورم زمین و بقیه بگن دیدی ... دیدی من راست گفتم تو نباید میومدی تو این راه !!
همیشه فک میکردم هوامو داری ...
همیشه فک میکردم پشتمو خالی نمیکنی
پس کجایییییییییییییی ؟؟؟؟؟
چرااا جوابمو نمیدی ؟!
آره اینجا همه ب چشم اسکناس نگات میکنن
همه میخوان بجات تصمیم بگیرن
هیچکس نمیخواد درکت کنه
هیچکس حتی دوستم نداره .............
حتی خود توووووو
.........
شب بخیر
-
پاسخ : دلنوشته ...
دلم واسه بچه گیام تنگ شده / همیشه ارزوم این بود که ببینم بزرگ شدم / بیست سالگی واسم ارزو بود/ چه خیالاتی داشتم / اگه اون روزا میدونستم دنیای ادم بزرگا چه شکلیه / سعی دعامیکردم بچه بمونم/ دعا میکردم بزرگ نشم / درد بزرگی ندارم ولی خسته شدم از اینکه سر مسایل مختلف همش ذهنم درگیره از سر ماه مهر تاالان خوبه خدا هست حرفامو بشنوه وگرنه از بنده خدا هیچ انتظاری نیست.
-
پاسخ : دلنوشته ...
خودم را دوست میدارم
همه جا همراهم بوده است
همه جا
یکبار نگفت حاضر نیستم با تو بیایم
امد وهیچ نگفت
حرف نزد
گفتم واو شنید
رنجش دادم وتحمل کرد
خودم را سخت دوست میدارم
علیرضا روشن
-
پاسخ : دلنوشته ...
نمی دونم اول از همه به یه عده آدم نفهم کی مدرک دکترا و تخصص میده؟!
دوم نمی دونم کی به اینا مجوز کار میده؟!
سوم بی شعور که از من ای که چیزی یاد ندارم کمتر می فهمی در رشته ی تخصصیت! کی میګه کار کنی و پای حرفت پا فشاری کنی؟!
(دوست داشتم ناسزا بګم به کسیم مربوط نیست[sokoot])
-
پاسخ : دلنوشته ...
گاهی باید از بعضی از ادما دور شد
وقتی میمونی تورو شبیه خودشون میکنن
بدون اینکه متوجه بشی
احساسات بدشون.
افکار غلطشون رو بهت القا میکنن
هرچقدر هم که قوی باشی
هرچقدر هم که سر سخت باشی
باز تاثیر می پذیری
-
پاسخ : دلنوشته ...
-
پاسخ : دلنوشته ...
دلم نگیر انکه دیروز تو را میخواست رفت پس دلم نگیر از رفتن انکه دوستت نداشت
Forum Modifications By
Marco Mamdouh