دلی افسرده دارم،سخت بی نور
چراغی زو به غایت روشنی دور
نمایش نسخه قابل چاپ
دلی افسرده دارم،سخت بی نور
چراغی زو به غایت روشنی دور
راز این گفته فقط باد صبــــــــــا می داند
دارمت دوست به قدری که خدا می داند
درودی چونور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی
یار مرا غار مرا عشق جگـــــــــــر خار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا[dooa]
ابر و باد ومه وخورشید وفلک در کارند
تاتونانی به کف آری وبه غفلت نخوری
یارب مددی کن و ندایی بفرست
طوفان زده ام راه نجاتی بفرست[golrooz]
تو نه مثل آفتابی که حضور وغیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
یعنی نمی شود که بگویند سحر رسید ؟
درس غربت غیبت کبـــری به سر رسید ؟
دارم دلکی که او هراندیشه که داشت
جز یادتوبر صفحه ی خاطر ننگاشت
تو مو میبینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو