پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سونای
خداروشکر امروز روز خوبی بود....جز اینکه داداشم چند ساعته گوشیش خاموشه...بمنم نگفت خاموش کرد!!!! منم اینجا دستم به جایی بند نیست......بقیه رو هم نمیخواستم نگران کنم.... میسپارمش به خدای مهربونم که بهترین حفظ کننده هاست...( یه ماهه اومدم اینجا به همین زودی فراموش شدم[nishkhand])
صبح رفتم حسابارو دادم خداروشکر مشکلی نبود! فقط ینکه فلش نبود همرام و کل کسایی که توو اون شرکت بودن هم فلش نداشتن[nishkhand] دیگه مجبور شدم باز از یار قدیمی ( نت) بهره بجویم و یسری رو ایمیل کردم تا اینکه شارژش تموم شد![nishkhand] بعد اومدم سیمو اینارو در آوردم دیدم عه! چندراهشون تبدیل نداره.....[nishkhand]
امروز برای هفتمین بار استعفا دادم.....اما باز هم نشد.... به قول سلی ناز اینموقع ها یچی خوب میگه! منو توو همون گذاشتن...[nishkhand] ( میگنا برا فامیل نباید کار کرد تو رودروایستی گیر میکنی همینه...) خلاصه بهش فکر نکردم....میخواستم از زمان استراحتم استفاده کنم....
اومدم خونه حس خوبی یود... توو راه به کارایی که باید انجام میدادم فکر نکردم....
اومدم خونه و نشستم!!! پیامارو چک نکردم...... وقتی صورتمو میشستم همه حواسم به همون لحظه بود....اب رو حس میکردم...دیگه تو ذهنم درگیر اینکه کدوم کارو اول انجام بدم نبودم.... چند تا کارو با هم انجام ندادم....... استراحت کردن یادم رفته بود اینروزا....
آهان بعد از ظهرم 1 ساعت خوابیدم...خیلی کیف داد[bamazegi] بعدشم پیاده رفتم باشگاه.... البته انقد گرم بود که چوبشو خوردم[nishkhand] ولی خوب بود.....
بعدم یه شمالی دیدیم که میوه ی محلی امل داد بهمون!!!! من نشُسته خوردم انقد که دلم تنگ شده بود...وقتی خوردما انگار زندگی توو رگهام جاری شد....[nishkhand] دلم هوای دیار کرد....[bamazegi]
من هم که 7-8-10 روز دیگه برمیگردم ایشالله خونه....
آهان یکی از دکترهایی که همش باهام دعوا میکرد امروز بخوره به تخته خوش اخلاق یود....[khanderiz]
اومدم سایت هم که نورعلی نور شد..... داداش وحیدمون برگشتن سایت........ واقعا جاشون خالی بود.......... همه خیلییییییییییییی خوشحال شدیم.....
خداجونم مرسی واسه همه چیز....[esteghbal]
آبجی دردت تو سر تک تک دشمنان میهن
چقد منظم و با برنامه خاطره میزاری
درود بر شما باد!
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
امروز یه 20دیقه سوار بر اسب بدون زین شدم
اصلا سواری اش حال نداد
کاش یه پتو انداخته بودم زیرم!
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Team Sar Dadbin
آبجی دردت تو سر تک تک دشمنان میهن
چقد منظم و با برنامه خاطره میزاری
درود بر شما باد!
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
امروز یه 20دیقه سوار بر اسب بدون زین شدم
اصلا سواری اش حال نداد
کاش یه پتو انداخته بودم زیرم!
جالبه اخه کی بدونه زین سواره اسب میشه[khanderiz][nishkhand]
منم امشب خیلی خوشحالم تولدم بود.خیلی جالب بود اکثر دوستام یادشون بود و زنگ زدنو خندیدیم[nishkhand]حالا قراره وقتی برگشتم یه تولد باحالو توپ ([nishkhand])بگیرم دوستامو دعوت کنم[shademan].یعنی ازم قول گرفتن چون من از این کارا نمیکنم[khande]بهم گفتن اگه کیک سه طبقه نباشه ما نمیایم[esteress]منم گفتم نیاین[nishkhand]حالا تا یه مشت خرج نندازن رو دستم ک ول نمیکننsh_dokhtar15
اینم خاطره ی امشبم.لحظه به لحظه گزارش میکنم[nishkhand][khande]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Team Sar Dadbin
آبجی دردت تو سر تک تک دشمنان میهن
چقد منظم و با برنامه خاطره میزاری
درود بر شما باد!
[nishkhand] تیمسار دردم تو سرشون بخوره منقرض میشن
[nishkhand]
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
امروز یه 20دیقه سوار بر اسب بدون زین شدم
اصلا سواری اش حال نداد
کاش یه پتو انداخته بودم زیرم!
ماشالله تیمسار.... مهارت میخوادا.....[golrooz]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
maryam kia
جالبه اخه کی بدونه زین سواره اسب میشه[khanderiz][nishkhand]
منم امشب خیلی خوشحالم تولدم بود.خیلی جالب بود اکثر دوستام یادشون بود و زنگ زدنو خندیدیم[nishkhand]حالا قراره وقتی برگشتم یه تولد باحالو توپ ([nishkhand])بگیرم دوستامو دعوت کنم[shademan].یعنی ازم قول گرفتن چون من از این کارا نمیکنم[khande]بهم گفتن اگه کیک سه طبقه نباشه ما نمیایم[esteress]منم گفتم نیاین[nishkhand]حالا تا یه مشت خرج نندازن رو دستم ک ول نمیکننsh_dokhtar15
اینم خاطره ی امشبم.لحظه به لحظه گزارش میکنم[nishkhand][khande]
تو منطقه ی شما بی زین سوار شدن عادیه![khande][nishkhand]
بله بله!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سونای
ماشالله تیمسار.... مهارت میخوادا.....[golrooz]
درود بر خواهر مهربان!
همون بمیرن بهتره!
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
بله تابستونم تموم شدو.....[entezar]بی صبرانه در انتظار دیدار یکی از بچه هام که یه چیزی شبیه بادمجنون بخوابونم وسط صورتش[entezar]
[nishkhand]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
روزگار غریبیستفدا سرم نیشخند
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
solinaz
انقد سریع دوست پیدا کنی که خودتم باورت نشه....[shaadi]
حتما یه صلاحی بوده...شاید قراره یه دوست خیییییییییییلی خوب پیدا کنی که هم اون، قدرِ خوبی های ترو بدونه و هم تو قدر اونو بدونی....[shaad]
بعدشم با دوستای جدید و افکار جدید آشنا میشی...
منم سال دوم دبیرستانم دوستم رفت تجربی و من رفتم ریاضی...ولی بجاش یه چندتایی دوست محشر پیدا کردم که خداروشکر هنوزم با هم هستیم...
خوشحال بااااااش[shaad]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
homeyra
انقد سریع دوست پیدا کنی که خودتم باورت نشه....[shaadi]
حتما یه صلاحی بوده...شاید قراره یه دوست خیییییییییییلی خوب پیدا کنی که هم اون، قدرِ خوبی های ترو بدونه و هم تو قدر اونو بدونی....[shaad]
بعدشم با دوستای جدید و افکار جدید آشنا میشی...
منم سال دوم دبیرستانم دوستم رفت تجربی و من رفتم ریاضی...ولی بجاش یه چندتایی دوست محشر پیدا کردم که خداروشکر هنوزم با هم هستیم...
خوشحال بااااااش[shaad]
هر جوره حساب میکنم سلی از من خوبشختره 1)ما اون موقع مدرسمون سایت نداشت 2)من سال دوم مدرسه مو عوض کردم 3)سال اول دوستی صمیمی نداشتم
میگن همیشه یه نفربدبخت تر از شما هس همینه
[nishkhand]سلی ناز خوشحال باش
[shaad]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
انگار رو هوام[afsoorde]
همه چیز درهمه[taajob2]
حالا که میتونم تسویه کنم هم این مدیرگروه عزیز و گرامی نیستش و چون خیلی دوسش دارم نمیتونم چیزی هم بهش بگم دلم خنک شه [narahat].....دانشگاه سرویس نداره من که نمیتونم همش پیاده گز کنم[khastegi]