مشاعره

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند

سخت دلبسته‎ی این ایل و تبارم چه کنم؟

ما را به جز خیالت فکری دگر نباشد / در سر اگر خیالی زین خوب تر مباشد

دوبـــاره خاک گرفته است لحظه های دلم

بـــبار و باز ببند بـــند دلـــــت را به دلم

ای که دستت می رسد کاری بکن[fardemohem]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط farhad_jomand

ای که دستت می رسد کاری بکن[fardemohem]

---

مصرع دوم چی شد پس؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kamel1995

مصرع دوم چی شد پس؟؟

---

[soal][khande]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مهندس نوجوان

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــ به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزارا
هرآن کس چیز می بخشد زجان خویش می بخشد ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ نه چون صائب که می بخشد سرودست و تن و پارا

----------------
شعر از شهریار

---

خارج مشاعره
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند ...............نه بر آن ترک شیراز ی که برده جمله دل ها را

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kamel1995

دوبـــاره خاک گرفته است لحظه های دلم

بـــبار و باز ببند بـــند دلـــــت را به دلم

---

مرا در منزل جانان چه امن و عیش چون هر دم

جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها [golrooz]

ای کاروان ای ساربان لیلای من کجا می بری ......با بردن لیلای من جان و دل مرا می بری

یارب به کمند عشق پا بستم کن

از دامن غیر خودتهی دستم کن

یکباره زاندیشه عقلم برهان

وزباده صاف عشق سر مستم کن