ناگهان دیدم سرم اتش گرفت--- سوختم خاکسترم اتش گرفت ---چشم وا کردم سکوتم اب شد ---چشم بستم بسترم اتش گرفت ---در زدم کس این قفس را وا نکرد--- پر زدم بال و پرم اتش گرفت
نمایش نسخه قابل چاپ
ناگهان دیدم سرم اتش گرفت--- سوختم خاکسترم اتش گرفت ---چشم وا کردم سکوتم اب شد ---چشم بستم بسترم اتش گرفت ---در زدم کس این قفس را وا نکرد--- پر زدم بال و پرم اتش گرفت
دیری ست که از گردش ایام پس افتاده ام ای یار،،،،،
انگار که مرغی شده ام، در قفس افتاده ام ای یار،،،،،
گویند کَسی را که کَسش نیست، نفس در نفسش نیست،،،،،
خود را به کنارم برسان، از نفس افتاده ام ای یار،،،،
اين 3را به خاطر داشته باش هميشه
1.در خلوت مواظب افکار خود باش
2.در خانواده مواظب اخلاق خود باش
3.در جمع مواظب زبان خود باش
از ستم کردن بر کسی که در برابر تو یاری جز خدا ندارد بپرهیز (امام حسین (ع))
یادمان باشد همیشه:
ذره ای حقیقت پشت هر "فقط یه شوخی بود"
کمی کنجکاوی پشت "همینطوری پرسیدم"
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا... "
مقداری خرد پشت "چه میدونم"
واندکی درد پشت "اشکال نداره" وجود دارد
نگاه کن غم درون دیده ام چگونه قطره قطره اب می شود
چگونه سایه ی سیاه سرکشم اسیر دست افتاب می شود
نگاه کن تمام هستی ام خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن تمام اسمان من پر از شهاب می شود
دلم از بهر قصه ی دیروز و امروز پر است.....
مانده ام با غم فردا چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
هیچ وقت مغرور نشو ؛ برگها وقتی میریزند که فکر میکنند طلا شدند.
اگر هر روز راهت را عوض کنی ، هرگز به مقصد نخواهی رسید.
من قله دماوند را گاه بلند و گاه كوتاه، گاهی بزرگ و گاهی كوچك دیدم. چون علت تغییر را پرسیدم، گفت: تغییر در نگاه توست ، نه در گناه من!
زندگی خوردن و خوابیدن نیست
انتظار و هوس و دیدن و نادیدن نیست
زندگی چون گل سرخی است
پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف
یادمان باشد اگر گل چیدیم
عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند
(دکتر علی شریعتی)
من انسان های والا را دیدم كه دو دست داشتند؛ دستی به سوی عالم بالا و دست دیگر برای دستگیری از خلق خدا.
من كسي را ديدم كه خود سايه اي نداشت ؛ زيرا زير سايه ديگري راه مي رفت!
دود گر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست *** جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق می گردد، ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است. زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور می کند.
من چشمه ساری جوشان در درونم خفته و نهفته دیدم . دانستم که روزی خواهد جوشید و
بر زمانه خواهد خروشید و با نی و نغمه به سوی دریا رهسپار خواهد شد.
در بن بست هم راه آسمان باز است پرواز را بیاموز /
زندگی را طی کن وآنگاه که بر بلندترین قله هایش ایستادی لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت را خراشیدند "دکتر شریعتی
گوشهای خدا پراز آرزوست ودستهایش پراز معجزه...آرزویی بکن..شاید کوچکترین معجزه اش،بزرگترین آرزوی تو باشد.....
من از روییدن خار سر دیوار دانستم .....که نا کس ،کس نمی گردد بدین بالا نشینی ها
انتقام دلیل سبکی عقل و پستی روح است .
کسی که راه میرود میتواند زمین بخورد .
خنده بهترین راه جنگ با مشکلات زندگیست .
تمام رویدادها و افرادی که به زندگی شما راه یافته اند نقشی الهی به عهده دارند.
هر کس بد ما به خلق گوید ...... ما چهره ز غم نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم ....... تا هر دو دروغ گفته باشیم
حقیقت مانند آب دریا است چون نمک آب دریا زیاد است تشنگی را رفع نمی کند. اگر حقیقت آدمی تحریف شود مثل آب شور دریا خواهد بود که تشنگی اش را رفع نخواهد کرد.
بدترین خوانندگان کتاب آنانی اند که چون «سربازان غارتگر» عمل می کنند، یعنی از هر جا که دستشان برسد تکه یی بر می دارند.
فریب بهار را نخور. تابستانی و پاییز و زمستانی هم هست.
نیچه
به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب *** که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن
هر آنکه در این حلقه نیست زنده به عشق *** بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
منشین با بدان که صحبت بد *** گرچه پاکی تو را تباه کند
کسانی که مردم آنها را اهل اخلاق می دانند اگر ما اشتباهشان را ببینیم از ما به بدی یاد خواهند کرد حتی اگر دوست ما باشند.
غم قفس به کنار، آنچه عقاب را پیر میکند پرواز زاغ بی سرو پاست !!!!
حکمت وزیدن باد رقصاندن شاخه نیست امتحان ریشه است.
اگرازتمام قلبهای دنياخسته شدی
بيادقلبی باش كه هرگزازيادتوخسته نميشه
عاشق هر که هستید ، با وفاداری به او عشق بورزید باربارا دی آنجلیس
خدا ، انسان و عشق ؛
این است "امانتی " که بر دوش آدم ، سنگینی می کند
واین است آن " پیمانی "
که در نخستین بامداد خلقت با خدا بستیم ،
و " خلافت " او را در کویر زمین تعهد کردیم .
ما برای همین " هبوط " کردیم ،
و این چنین است که به سوی او باز می گردیم .
از سخنان دکتر شریعتی
شریعتی می گفت : بزرگترین خوشبختی آدم ها بدبختی های کوچک است
چقدر زیبا شریعتی توصیف میکنه: ایمان بی عشق اسارت در دیگران است و عشق بی ایمان اسارت در خود.ایمان بی عشق تعصبی کور است و عشق بی ایمان کوری متعصب.عشق بی ایمان های و هویی است برای هیچ و عطشی بسوی سراب و شتاب دیوانه واری است به سوی فریب و دروغی است که آن را نمی شناسی مگر به آن برسی و چون به آن رسیدی همچون سایه ای موهوم محو می گردد و جز خاکستر یأس و بیزاری و نفرت بر جا نمی ماند .عشق بی ایمان تا هنگامی هست که معشوق نیست و چون هست شد نیست میگردد.این عشق با وصال پایان میگرد و آن عشق با وصال آغاز. ایمان بی عشق همچون محفوظاتی است که در انبار حافظه محبوس است و علمی جامد و مرده است و با روح در نمی آمیزد واین است که عالمی پدید می آورد جاهل، و می بینیم که چه بسیارند و چه زشت، و ایمان بی عشق نیز زندانی است پر از زنجیر و غل و بند که روح را می میراند و دل را ویرانه میسازد و زندگی کلمه ای بی معنی می گردد و انسان لفظی مهمل و آثارش عبارت است ازریش و تسبیح و مهر نماز و انگشتر عقیق و طهارت دقیق....... وعشق بی ایمان آثارش عبارت است از زیر ابرو برداشتن و قر و غمزه و استعمال کردن و رنگ های مختلفه به خود مالیدن و پشت چشم نازک کردن و اخم های که در مواقع خاص حواله می گردد و غیره که همه متوجه اسافل اعضا است و بس که قلمرو این عشق از این مرز نمی گذرد . واما ایمان پس از عشق!چه بگویم؟ همین ایمان بی عشق که موهوماتی زشت و بی روح و منجمد است و همین عشق بی ایمان که جوش و خروش و شر و شورهایی فصلی از زندگی است که با پیری یا ازدواج یا کم غذایی یا قرض یا پست اداری یا یک نامزد پولدار دیگری که پدری دارد حاجی و پا به مرگ منتفی میشود و چه میگویم؟ حتی در اوج طغیانش اگر توی خیابان زهرابت گرفت و ناراحتت کرد آن را فراموش می کنی.خدایا بمن عشق با ایمان عطا کن.
خود یک نوع عشق ورزیدن است( دکتر علی شریعتی)
آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک می ریزد،زندگی به رنج کشیدنش می ارزد.
حسین علیه السلام همچون خورشیدی، قرنهاست که هر روز می درخشد و تازگی دارد ...
افسوس از چشمهایی که تنها ده روز از سال ، از نورش بهره می برند ...
اگر طلب دشمن هستی خود را از دوستانت برتر بدان , ولی اگر دوست میخواهی بگذار دوستانت خود را از تو برتر بدانند.
دیل کارنگی
بلند پروازی من آنست که در ده جمله چیزی را بگویم که کسی دیگر در یک کتاب می گوید .
نیچه
فرد خلوت نشین می گوید که واقعیت در کتاب ها نیست و فیلسوف آن را پنهان می کند. فرد والا از فهمیده شدن توسط دیگران در هراس است نه از بد فهمیده شدن چون می داند که کسانی که او را بفهمند به سرنوشت او یعنی رنج کشیدن در دنیا دچار خواهند شد.
نیچه
هرگز برای گفتن دوستت دارم امروز و فردا نکن چون ممکنه فردایی برای تو وجود نداشته باشد یا فردا شخص دیگری با گفتن دوستت دارم دروغ به عزیزت اونو از دستت برباید.
پس هر کی را دوست داری همین الان به هر طریقی شده بهش بگو : "دوستت دارم بی نهایت تا قیامت"
عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فروریختن دیوار غرور گدایی کنی آن وقت دیگر عشق نیست,
شاید زندگی آن جشن بزرگی نباشد که آرزویش را داشتی,
اما حال به آدعوت شده ایی
تا می توانی زیبا
برقص..[golrooz]
صدقه است..........[golrooz]
اگر امروز صبح سالم از خواب برخاستید، قدر سلامتى خود را بدانید زیرا یک میلیون نفر تا یک هفته دیگر زنده نخواهند بود.
اگر تاکنون از آسیبهاى جنگ، تنهایى در سلول زندان، عذاب شکنجه، یا گرسنگى در امان بودهاید، وضعیت شما از وضعیت ٥٠٠ میلیون نفر در دنیا بهتر است.
اگر میتوانید بدون ترس از زندانى شدن یا مرگ، وارد مسجد (یا کلیسا) شوید، وضع شما از ٣ میلیون نفر در دنیا بهتر است.
اگر در یخچال شما خوراکى و غذا وجود دارد، اگر کفش و لباس دارید، اگر تختخواب و سرپناهى دارید،
در این صورت شما از ٧٥٪ مردم جهان ثروتمندتر هستید.
ماهمیشه یا جای درست بودیم در زمان غلط یا جای غلط بودیم در زمان درست"و همیشه اینگونه همدیگر را از دست داده ایم.
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
پیش هیچ آدمی به خطایت اعتراف مکن
آدمها جنبه ندارند . . .!
ژست خدایی برایت میگیرند
هرلحظه ممکن است آخرین لحظه باشد
پس زیباترین کلامت راازصندوقچه ی قلبت خارج کن و بگو....[shaad]