حرفـی نـیـسـت …
فـقـط مـی نـویـسـمـ رَفـت …
حـسـی که تـو رآ دوسـت مـی دآشـت …
نمایش نسخه قابل چاپ
حرفـی نـیـسـت …
فـقـط مـی نـویـسـمـ رَفـت …
حـسـی که تـو رآ دوسـت مـی دآشـت …
وقتی خاطره های آدم زیاد میشه
دیوار اتاقش پر از عکس می شه !
اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه
که نمی تونی عکسش و رو دیوار بزنی؟!
چه کلمه ی مظلومی است ،
قسمت
تمام تقصیر هایمان را به عهده میگیرد...
توی آسمون دنیا هر کسی یه ستاره داره چرا وقتی نوبت ماست آسمون جایی نداره
برای لبخندت
بهایی مقرر کن
قیمتی تر میشود صورتت،
وقتی تبسم می کنی...
می دانم...می دانم در خاطرت می مانم...
قسم به دانه دانه اشک هایی که تا وقت سحرگاه برایت ریختم...
قسم به تمام التماس هایی که برایت پیش خدا کردم...
و قسم به آن نگاهم که دم رفتن گره ای خورد در نگاهت...
می دانم...
می دانم در خاطرت می مانم...
با لب خندان ز دنیا می روم ...با امید دوست (تنها) می روم ...دیگر از شهر شما دل کنده ام ....چون نسیمی سوی صحرا می روم ...ذره ام لیکن به خورشید می رسم ....قطره ام ...اما به دریا می روم ...دوستان !!! در مردن من زندگیست.....چون به دیدار خدایم می روم ......
خدا یک بار از من پرسید: تو چرا گناه می کنی؟ من در پاسخش سر به زیر افکندم و چشمهایم را بستم. خدا دست روی سرم کشید و گفت: پس کی توبه می کنی؟ من بیشتر خجالت کشیدم. گفت: من منتظرم .
فکر می کنم عاقبت خدا مرا ببرد به بازار، روی پیشانی ام بنویسد: فروشی!
ترا به خدا به هر قیمتی شده، بیا و چشمهایم را بخر، مگذار حسرت دیدنت تا ابد بر دلم بماند ...
من فاصله زیادی با خدا ندارم، اگر دستهایم را بالا بگیرم و روی پنجه پاهایم بایستم، می توانم با نوک انگشت هایم دامانش را لمس کنم ... و خدا فاصله زیادی با من ندارد، اگر لبخند بزند، ضربان قلبم تند می شود،... آنقدر از خدا اینجا می نویسم، تا باز بیاید و چشمهایم را ببوسد ...
زنانه عاشق شو ؛
مردانه از عشقت محافظت کن !
و کودکانه سالهای سال عشقت را تازه نگهدار ... !!!
http://donbalamkon.com/i/attachments...35413_orig.jpg
میدانی تنهایی کجایش درد دارد !!؟انکارش ...