من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
نمایش نسخه قابل چاپ
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
يارب مكن از لطف پريشان مارا ٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠هرچند كه هست جرم آسيان مارا
آتش است این بانگ نای و نیست باد *** هر که این آتش ندارد نیست باد
در ان درگه كه گه گه كه كه كه كه كه شود. به امروزت مشو غره نه ى اگه
هر سر موی تو را با زندگی پیوندهاست
با چنین دلبستگی از خود بریدن مشکل است
تونيكى ميكن و در دجله انداز ........................… كه ايزد در بيا بانت دهد باز
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد.[golrooz]
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هزار آفرین بر غم باد
دیروز بود جای پور سینا و سعدی
امرو باشد منزل گه مردان بعدی
یکی را آرزو کردی و رفتی / برایش پرس و جو کردی و رفتی
تو هم تا آبرو از من گرفتی / مرا بی آبرو کردی و رفتی . . .