یاد باد آن روزگاران یاد باد******وز وفاداران و یاران یاد باد.
نمایش نسخه قابل چاپ
یاد باد آن روزگاران یاد باد******وز وفاداران و یاران یاد باد.
دامن خود را پر ازگل میکم
..................................
در هوای گل تامل میکنم
ميازار مورا كه دانه كش است ...............كه جان داردوجان شيرين خوش است
تو را چون لحظه های آفتابی دوستت می دارم
مبادا شعله هایم را به دست باد بسپاری
مبادا بعد از آن دیدارهای خیس و رویایی
مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری
یا رب ، نگاه کس به کسی ، آشنا مکن
گر میکنی ، کرم کن و از هم جدا مکن
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
حال دیگر با جوانان ناز کن،با ما چرا؟
آخر چه شد که این همه نامهربان شدی
چیزی که خوش نداشتم ، ای دوست ، آن شدی
یاد دارم در غروبی سرد سرد
می گذشت از کوچه ما دوره گرد
داد میزد کهنه قالی میخرم
دست دوم ،جنس عالی می خرم
کاسه وظرف سفالی میخرم
گر نداری کوزه خالی میخرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید،بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست
بوی نان تازه هوشش برده بود
اجبارا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت:آقا سفره خالی هم میخرید؟
دلم تنهاست ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه
باخبر باش که من غرق گناهم هر شب