این زمینم واسه خودش یه آسمون رنگیه...
آسمونه این پایینا پر از ستاره سنگیه.
نمایش نسخه قابل چاپ
این زمینم واسه خودش یه آسمون رنگیه...
آسمونه این پایینا پر از ستاره سنگیه.
هرگز نگويمت دست من بگير.
عمري گرفته اي، مبادا رها كني.....
یک نخ از جامه احرام تو ما را کافیست
رشته ی مهری از آن عالم بالا کافیست
تا تو نگاه می کنی ، کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بـيـچاره دلم در غم بسيار افتاد
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟
داریم دلی، صاف تر از سینه صبح
در پاکی و روشنی، چو آئینه صبح
پیکار حسود با من امروزی نیست
خفاش بود دشمن دیرینه صبح
حاصل کار جهان غير پريشاني نيست
فکر شـغل دگر و کــار دگـر بايد کرد
داغ حسرت سوخت جان آرزومند مرا
آسمان با اشک غم آمیخت لبخند مرا
.................................................. .
از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفته آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است
س.ع.ح