ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه تست
عرض خود می بری و زحمت ما میداری
نمایش نسخه قابل چاپ
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه تست
عرض خود می بری و زحمت ما میداری
يار ما چون گيرد آغاز سماع
قدسيان بر عرش دست افشان کنند
دعایت می کنم باشی سلامت
و همواره زمان باشد به کامت ...
نه در دیرور مانی نه فردا
که دنیا در همین لحظه است جانا ...
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم می گون،لب خدون،دل خرم با اوست
گر چه شیرینی دهنان پادشهانن ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود
در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یادها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریادها
اي دوست قبولم كن و جانم بستان
مستم كن و وز هر دو جهانم بستان
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب امدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ؟
آشيان مرغ دل زلف پريشانينده دي
قاندا اولسام اي پري،كونلوم سنسي يانيندادي
یاز گئجه سی چایدا سولار شاریلدار
داش – قیه لر , سئلده آشیب , خاریلدار
شاریلدار: شُر شُر آب چشمه ( چای)
خاریلدار : سنگ ها در مسیر سیل فریاد میزدند