قربون خداي بزرگم برم كه اگه خطا كنم، نهايت قهرش بين دو اذانه..
دوباره صدام مي كنه..
"خدا عشق است"...
نمایش نسخه قابل چاپ
قربون خداي بزرگم برم كه اگه خطا كنم، نهايت قهرش بين دو اذانه..
دوباره صدام مي كنه..
"خدا عشق است"...
خدا عشق بازي مي كنه..
بامن.. باتو.. با آسمون .. با زمين..
بعد ميگه: به قطره قطره ي اين عشق بازي قسم بخور، هرچي باشه اجابت مي كنم...
خدايم!
حال و هواي شهرمان اين روزها معركه ست..
عاشقتم..شكرت.
زنـدگی رو به قبـله خـوابیـده ،
مـرگ، همـبستر قدیـمی ِ اوسـت
زنـدگی تشـنه ی همـآغوشی اسـت ،
یک نفـر مـــــرگ را صـدا بزند !
هر چـه گشـتند هیـچ چیـز نبـود ،
هرچـه گشـتیم هیـچ چیزی نـیست !
آدمیـزاد نـا ا ُمیـد شـده ،
تـــا بــــه کـِـی پنــجــه در هــــوا بــزنـد ؟!
....
دلنوشته حتما باید متن ادبی و شعر باشه؟
نمیشه هر آنچه از دل برآید لا جرم بر دل بنشیند؟؟؟ نمیشه؟
چرا بعضی کارا بعضیا رو نمیشه درک کرد؟
واقعا تا کی شعار خوب بودن؟
چرا انقد تغییر پذیر و بی ثبات؟
[soal][soal][soal]
[afsoorde]
آرام چـشـمـانـت را بـاز کـن
به رویـای تقـدیـر لـبـخـنـد بزن
شاید نـقش نـگاهـت
روی شبـنـم صبـحگاهی
نـویـد آغـاز بدهـد…..
-
عمیـق نـفـس بکـش
خیـال را واقـعی کـن
بـاران دلـتـنگی را
به دریـای تـنـهایی بسپـار
پـارو بـزن در زورق شـــادی
و رنـگیـن کمان امـیـد را روشـن کـن….
-
لـحـظــه هـا را مـدیـون عـشــق کـن
بـگـذار شـوق مـاندن
میـان روزمـرگـی خاکستـری
سفـره نـگاهـت را آبــی کـنـد…
-
مـی دانـم
مـعـجـزه ای نـیـست
ولــی
امــیـــد ایــمـان مــن اسـت
روی ویـرانه ی همـه خـاطـره ها…..
کمیعوض شـבم ...
בیریست از خـבاحافظی ها غمگین نمیشوم...
به کسی تکیه نمیکنم...
از کسی انتظار محبت نـבارم...
خــ ـوבم بوســه میزنم بر בستانم...
سر به زانوهایم میگذارم و سنگ صبور خــ ـوבم میشوم...
نگران خــ ـوבم میشوم...
برای خــ ـوבم هـבیه میخرم...
با خــ ـوבم ساعت ها حرف میزنم בر בنیای خــ ـوבم...
کسی حق وروב בر בنیای مرا نـבارב جز خــ ـوבم...[shaad]
چشمهایم را ببین ...
دستهایم را ببین...
اینها یه روزی همه دنیایت بودند!!
اما الان چشمهایم مریض است... همه شب جایش را خیس می کند...
دستهایم هم دست کمی از چشمم ندارد ... هر لحظه به امیدی می لرزد...
من هم جای تو بودم دنیای پر درد را ترک می کردم...
" مـــَـــردها " در عین پیچــیدگی
در عـــاشقی روش ساده ای دارند !!
" تــو را بخواهند
برایت می جنگند "
"تــو را نخواهند
با تــو می جــنگند "
پريدن باور پرنده اي است
كه به پرواز مي انديشد
وگرنه...دليل پرواز پر نيست...