یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
نمایش نسخه قابل چاپ
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
دامن دوست بدست آر و زدشمن بگسل
مرد یزدان شو و فـــــارغ گذر از اهـــرمنان
نگاه ِ بـركه ، سرشارازتب ِ رويای وارونه
ومی روييد از ژرفای آن تصوير در باران
نمی ترسم اگه گاهــی دعــامون بــی اثــر می شه
همیـشـه لحظۀ آخـــر خـــدا نزدیکتر می شه
تو رو دستِ خودش دادم که از حـالم خبــر داره
که حتی از تو چشماشـو یه لحظه برنمی داره
تو امید منی اما داری از دستِ من میری
با دستای خودت داری همه هستیمو می گیری
دعا کردم تو رو بازم با چشمی که نخوابیده
مگه میزاره دلتنگی.مگه گریه امون میده
هرکاونکندفهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام اینک صورتگرکین باشد
در دامن سکوت غم افزایت
اندوه خفته می دهد آزارم
آن آرزوی گمشده می رقصد
در پرده های مبهم پندارم [golrooz]
من به بعضی چهره ها چون زود عادت میکنم
پیششان سر بر نمی آرم، رعــــــایت میکنم!
منده مجنوندان فزون عاشیقلیک استعدادی وار
عاشق صادق منم،مجنونین آنجاق آدی وار
عشقی به من بده که مرا سازد
همچون فرشتگان بهشت تو
یاری به من بده که در او بینم
یک گوشه از صفای سرشت تو [golrooz]