کی به پایان برسد درد،خدا می داند
ماه ساکن شود و سرد، خدا می داند
در سکوت شب هر کوچه این شهر خراب
گم شود ناله شبگرد،خدا می داند
مردم شهر همه منتظر یک نفرند
نمایش نسخه قابل چاپ
http://bayanbox.ir/id/6223827282513760816?preview
میدانی درد چیست ؟
نگاهت که رفت . . .
نه !!!
شاید شانه ای که دیگر وجود ندارد …
نه!!!!
دل شکسته ام …
نه!!!
اعتمادی که دیگر وجود ندارد …
نه!!!!
تنهاییم . . .
نه!!!!
نمیدانی .
تو نمیدانی که دختر بودن درد است .
دختر که باشی رفتن نگاه ها و دست ها سخت میشود.
دختر که باشی راحتر میشکنی .
دختر که باشی نگاه ها فرق دارند .
حتی اگر به تمام دنیا خوب نگاه کنی باز تمام دنیا میتواند به تو بد نگاه کند….
دختر بودن گاهی واقعا یک درد است …. !
ashenaye-gharib.blog.ir
...
http://delebaarooni.persiangig.com/image/untitledd.jpg
مهتاب دلم امشب هاله ای سرد در دور خود دارد
حریم سرد نگاهت را امشب هم انتظار دارد
عشق من
من از نگاه سرد تو در خودشکستم
دلم بی تو در کنج خرابات شهر مرده
بیا ای روشن تر ازخورشید
همه جارا درخشان کن
مثال دست های مهربان خداباش
دلم را در انتظار دیدنت نگذار
یار بی وفای من بیا دوستت دارم
چون تیرو کمان
اگر چه نزدیک
ولی
پیوستن ما
نهایتش
فاصله بود
http://blog.takhfifan.com/wp-content.../12/weblog.jpg
اگر چه
سرد و دلگیرم
بیا
باتو
تمام لحظه ها را
جشن می گیرم
شهر من اینجا نیست !
اینجا…
آدم که نه!
آدمک هایش , همه ناجور رنگ بی رنگی اند!
و جالب تر !
اینجا هر کسی
هفتاد رنگ بازی میکند
تا میزبان سیاهی دیگری باشد!
شهر من اینجا نیست!
اینجا…
همه قار قار چهلمین کلاغ را
دوست می دارند!
و آبرو چون پنیری دزدیده خواهد شد!
شهر من اینجا نیست!
اینجا…
سبدهاشان پر است از
تخم های تهمتی که غالبا “دو زرده” اند!
من به دنبال دیارم هستم,
شهر من اینجا نیست…شهر من گم شده است!
شهر من اینجا نیست،شهر من پشت نفسهای "تو" زندانیست
ببخش باران....
که تو باریدی و ما...
شسته نشدیم...
هرجا که باشی به آسمان نگاه کن...
بگذار دلخوشیم این باشد که آسمانمان یکی ست....
تو چه گفتی سهراب ...؟!
قایقی خواهم ساخت ...
با کدوم عمر دراز ؟!
نوح اگر کشتی ساخت، عمر خود را گذراند
با تبر روز و شبش، بر درختان افتاد
سالیان طول کشید، عاقبت اما ساخت
پس بگو ای سهراب ...
شعر نو خواهم ساخت
بیخیال قایق ...
یا که میگفتی ...
تا شقایق هست زندگی باید کرد؟
این سخن یعنی چه؟
با شقایق باشی... زندگی خواهی کرد
ورنه این شعر و سخن
یک خیال پوچ است
پس اگر میگفتی ...
تا شقایق هست، حسرتی باید خورد
جمله زیباتر بود
تو ببخشم سهراب ...
که اگر در شعرت، نکته ای آوردم، انتقادی کردم
بخدا دلگیرم، از تمام دنیا، از خیال و رویا
بخدا دلگیرم، بخدا من سیرم، نوجوانی پیرم
زندگی رویا نیست
زندگی پردرد است
زندگی نامرد است، زندگی نامرد است ...!