الهی !
هر که تو را جوید ، او را به نقد رستخیزی باید .
یا به تیغ ناکامی ، او را خونریزی باید
عزیز دو گیتی !
هر که قصد درگاه تو کند ، روزش چنین است ؟
یا بهره این درویش ، خود چنین است ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
نمایش نسخه قابل چاپ
الهی !
هر که تو را جوید ، او را به نقد رستخیزی باید .
یا به تیغ ناکامی ، او را خونریزی باید
عزیز دو گیتی !
هر که قصد درگاه تو کند ، روزش چنین است ؟
یا بهره این درویش ، خود چنین است ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
الهی !
محنت من بودی ، دولت من شدی ،
اندوه من بودی ، راحت من شدی ،
داغ من بودی ، چراغ من شدی ،
جراحت من بودی ، مرهم من شدی .
الهی !
همگان در فراق می سوزند و محب در دیدار ،
چون دوست دیده ور گشت محب را با صبر و قرار چه کار ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
خداوندا !
تو ما را جاهل خواندی ، از جاهل جز جفا چه آید ؟
خداوندا !
برنیامدن ما با نفس خود از آن ضعف انگار ،
و دلیری و شوخی ما از آن جهل انگار ،
تومان برگرفتی و کس نگفت که بردار ،
اکنون که برگرفتی بمگذار و در سایه لطف خود می دار
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
الهی !
عارف ، تو را به نور می داند ، از شعاع وجود ، عبارت نمی تواند ،
موحد ، تو را به نور قرب می شناسد ، در آتش مهر می سوزد ،
از ناز باز نمی پردازد
خداوندا !
یافت تو را ، در یافت می جوید ، از غرقی در حیرت ،
طلب از یافت باز نمی داند
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
الهی !
نشان این کار ، ما را بی جهان کرد تا از تن ، نشان ما را هم نهان کرد ،
دیده وری تو ، رهی را بی جان کرد .
مهر تو سود کرد و دو گیتی زیان کرد
الهی !
دانی به چه شادم ؟ بآنکه نه خویشتن به تو افتادم
تو خواستی ، نه من خواستم
دوست بر بالین دیدم چون از خواب برخاستم
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
الهی !
فریاد از این خواری خود که کس را ندیدم به زاری خود .
فریاد از این سوز که از فوت تو در جان ما ؛ در عالم کس نیست
که ببخشد به روز و زمان ما .
الهی !
از حسرت چندان اشک باریدم که با آب چشم خویش ، تخم درد بکاریدم
اگر سعادت ازلی دریابم ، این همه درد پسندیدم
ور دیده من به یکبار بر تو آید ، در آن دیده ، خود را نادیدم .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
الهی !
چون من کیست که این کار را سزیدم ؟
اینم بس که صحبت تو را ارزیدم
جز خداوند مفرمای که خوانند مرا
سزد این نام ، کسی را که غلام تو بودر
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
خداوندا !
یک دل پر درد دارم و یک جان پر زجر
عزیز دو گیتی !
این بیچاره را چه تدبیر است ؟
خداوندا !
درماندم نه از تو ولکن درماندم در تو ، اگر هیچ غایب باشم ،
گویی : کجایی ؟ و چون به درگاه آییم ، در را بنگشایی
خداوندا !
چون نومیدی در ظاهر اسلام حرمان است ،
و امید در عین حقیقت ، بی شک نقصان است ،
میان این و آن رهی را با تو چه درمان است ؟
چون شکیبایی در شریعت ، از پسندیدگی نشان است ،
و ناشکیبایی در حقیقت ، عین فرمان است ،
میان این و آن رهی را با تو چه برهان است ؟
خداوندا !
هر کس را آتش در دل است و این بیچاره را در جان از آن است که
هر کس را سرو سامان است و این درویش ، بی سروسامان است
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
الهی !
موجود نفس های جوانمردانی !
حاصر دل های ذاکرانی !
از نزدیک نشانت می دهند و برتر از آنی !
و دورت می پندارند و نزدیک تر از جانی !
گفتم صنما مگر که جانان منی
اکنون که همی نگه کنم جان منی
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
الهی !
جمال من در بندگی است یا نه زبان من به یاد تو کیست ؟
دولتم آن است که مذکور توأم ، ورنه در ذکر من ، مرا قیمت چیست ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان