و چه بدهکارم من به خودم، به ایمانم، به روحم
بابت تمام "دوستت دارم "هایی که نگفتم و بلعیدمشان
تا ثابت کنم روشنفکرم
تا بگویم منطقی هستم
ولی نبودم......!!
نمایش نسخه قابل چاپ
و چه بدهکارم من به خودم، به ایمانم، به روحم
بابت تمام "دوستت دارم "هایی که نگفتم و بلعیدمشان
تا ثابت کنم روشنفکرم
تا بگویم منطقی هستم
ولی نبودم......!!
به شکوه گفتم برم ز دل یاد روی تو آرزوی تو
به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو یاد روی تو
ولی ز من دل چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی؟
هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟
گذشتم از او به خیره سری، گرفته ره مه دگری
گذشتم از او به خیره سری، گرفته ره مه دگری
کنون چه کنم با خطای دلم، گرم برود آشنای دلم
کنون چه کنم با خطای دلم، گرم برود آشنای دلم
به جز ره او، نه راه دگر، دگر نکنم، خطای دگر
به جز ره او، نه راه دگر، دگر نکنم، خطای دگر
به شکوه گفتم برم ز دل یاد روی تو آرزوی تو
به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو یاد روی تو
ولی ز من دل چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی؟
هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟
هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟
هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟...
نخفته ام به خیالی
نخفته ام به خیالی که می پزد دل من
خمار صد شبه دارم
خمار صد شبه دارم، شرابخانه کجاست؟
دلم سکوت می خواهد........هییییییس ساکت باش.....می خواهم فکر کنم...........
خیلی وقت است که سکوت مطلق را طالبم...........
گوش کن،می شنوی صدای سکوت را؟؟؟!!!!!
چی؟؟!!!دیوانه؟؟؟؟من؟؟؟!!!!
من دیریست دیوانه ام........
گوش کن،ساکت باش،سکوت می خواد یه چیزی بگه......
دلم سکووووووووووووووووووووووو وووووووووت می خواهد،سکووووووووووووووووو ووووووت
خدایا فرو دادن این همه بغض روزه رو باطل نمی کنه !؟
ببین که من چگونه به دنیا می آیم
از ابتدای ِ جسم
ببین که من چگونه زمان را –
که خطی محدود است
در چشمهایم وسعت می دهم
ببین که من چگونه خانه های پوسیده ی ِ تکرار را
پشت ِ سر می گذارم
و به اَصلی ، واصِل می شوم
که در انتهای صمیمیت ِ پرواز قرار دارد
دوباره سیب بچین حوا
من خسته ام
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند . . .
دنگ..،دنگ..
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من...
لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز
خوبم ... !!!!!
باور کنيد.... !!!!!
اشکها را ريخته ام ...
غصه ها را خورده ام...
... نبودن ها را شمرده ام...
اين روزها که مى گذرد...خالى ام...
خالى ام از خشم، دلتنگی، نفرت ...
خالى ام از احساس ....!!!!
خوبم ... !!!!!
باور کنيد.... !!!!!
اشکها را ريخته ام ...
غصه ها را خورده ام...
... نبودن ها را شمرده ام...
اين روزها که مى گذرد...خالى ام...
خالى ام از خشم، دلتنگی، نفرت ...
خالى ام از احساس ....!!!!
صبرت که تمام شد ، نرو
معرفت تازه از آن لحظه آغاز میشود . . .