همچین یک جوری مینویسی انګارکه خودت یه مدتی جزیره نشین و غارنشین بودی وداری از خاطرات تجربه های واقعیت میګی .جالب بود.[shaad]
نمایش نسخه قابل چاپ
همچین یک جوری مینویسی انګارکه خودت یه مدتی جزیره نشین و غارنشین بودی وداری از خاطرات تجربه های واقعیت میګی .جالب بود.[shaad]
البته در دنیا مکانهائی وجود دارد که در کنار دریا، یک کویر بزرگ قرار دارد مثل صحرای Atacama در شیلی که یکی از خشک ترین مناطق دنیاست.
.http://www.uc-njavan.ir/images/lqmy6x6rnglg3uoybqcm.jpg
در تصویر ماهواره ای زیر (که البته برای نشان دادن فعالیت آتش فشان گرفته شده) این پدیده مشخص است:
http://www.uc-njavan.ir/images/8dz22gobfdiutfru1eq8.jpg
.
یه جور دوره های اموزشی هست اونر اب که در survival school اموزش داده میشه.که فکر میکنم مربوط به همین بحثی هست که ما داریم.شما میتونی تابستون بری تو این کلاسا و به طور عملی بهت یاد میدن که مثلا اگر در یک جنگل تنها موندی چطور باید زنده بمونی.چطور یه خونه بالا درخت بسازی.از چی تغذیه کنی.....
جالبه.
اینجا نداریم ازین چیزا؟
سلام داداش ، کاک مهدی هم یه تاپیک نظامی پزشکی گذاشتن اما یه نگاه انداختم پیداش نکردم ..اونجا هم روش های فوق العاده ای اومده بود...نمیدونم دیدی یا نه..حالا خود کاک مهدی اومد میگم لینکشو بدن
------------------------------------------------- حالا جواب این تاپیک هر بار یکم از داستان رو میگم[nishkhand]
من اگه با یسری دوست و آشنا تو جزیره باشم و تنها نباشم[nadidan] اول خونسردی رو حفظ میکنیم! و یه برآورد از سلامت جمع میکنیم! که مجروح نداشته باشیم! اگر مجروح داشته باشیم که خب اول باید به اون رسیدگی بشه!! اگر مجروح نداشته باشیم سعی میکنیم هر کسی با توجه به تخصصش پیشنهاداتی بده!
(البته قبلش همگی قسم یاد میکنیم که شکار حیوونی نداشته باشیم!!! [sootzadan]حتی اگر حیوون حمله کرد تا نفس باقیست فرار میکنیم! نه اینکه همون اول بزنیم حیوون خدارو تو خونش زبونم لال بکشیم! )
داداش ساسان راست میگن اگر مشخص میشد شرایط ،تمرکز بیشتری بود! اینجوری باید فیلمنامه بنویسم[nishkhand][bamazegi]
بعد ببینیم چیا داریم!! مثلا با هواپیما بودیمو سقوط کردیم! و یه چیزایی ازش مونده و داریم؟؟ یا مثلا کشتی غرق شد و ما زحمت کشیدیم و خودمونو فقط رسوندیم دست خالی به ساحل!!![sootzadan]
خب یه لیستی از دارایی ها رو هم توی ذهنمون میسپاریم تا بعدا استفاده کنیم!!
اگر چیزایی داشتیم دوستان متخصص هر کی هر چی مربوط به خودش هست رو دسته بندی میکنه!
هر کسی رو مسئول کاری میکنیم!!! البته در همین حوالی که همه تو دید هم باشیم ! من اصلا با اینکه همون اول یه چرخی توو جزیره بزنیم موافق نیستم!! با غار هم موافق نیستم!! چون اصولا پناهگاه حیوون دیگه ای هست!! و همین ابتدای کار دست خالی رفتن به اونجا مجاز نیست!! اگر غاری پیدا شد حداقل چند وقتی باید کشیک داد تا صاحبخونه نداشته باشه![sootzadan]
شرح وظایف[bamazegi]
یکی باید با الیاف طنابی خیلی محکم ببافه!!
دیگری طنابی محکم و نازکتر
دیگری که اصولا از بچه های فنی مهندسی و مکانیک و اینا باشه معمار هم خوبه! برن چون پیدا کنن به مقاومت و سایز و غیره ی مد نظر..
ازون سازه های ماکارونی درست میکننا!! فکر کنم اینجا بدرد بخوره! با چوب های نازک که توان شکستنشونو داریم! بشه سازه ای مقاوم درست کرد!
اگر جزیره، آدم جزیره ای ( اسمشون رو یادم رفت همونایی که از قبلنا تو جزیره ان و مارو دشمن میدونن ) نداشته باشه که خب یسری هم بگردن و تعدادی زیاد سنگی که یکم بزرگ باشه و بشه روش آتیش روشن کرد به تعداد زیاد جمع کنن! و یه دایره بزنگ با اونا درست کنن! که تا برو بچ مهندس اون سازه رو درست کنن امشب رو توی این دایره که اتیش روشن میکنیم بسر کنیم!! تا حیوونی نتونه اازین دایره رد شه و بیاد مارو بخوره
ولی اگه جزیره ادم جزیره ای داشته باشه که خب با این اتیشا خودمون دعوتشون میکنیم که بیان مارو دستگیر کنن![nadidan]
یسری هم تدابیری بیاندیشند برای اتیش روشن کردن و جسمی تیز برای برش چوب ها و غیره ...نه البته شکار حیوون![bihes]
بقیشم بعدا میگم به امید خدا...
[golrooz]
ولی حالا جدای ازینا واقعا توی همچین شرایطی بودن خیلی سخته!! گروه باید واقعا همدل باشن وگرنه کلی از انرژی سر دعواهای ناشی از ترس و اضطراب و .. میره.... اینکه همینجوری بریم توی یه غار واقعا وحشتناکه! حد اقل برا خیلی از دخترا!! چند وقت پیش این حوالی[sootzadan] 2تا غار پیدا کردن که جمجمه خرس و یسری ابزار شکار قدیمی پیدا کردن!! فکرشو کنین اون غار پیدا شده بود! یسری حفاری کرده بودن! بعضی حفاری ها ادامه داشت!! چند تا سرباز هم بیرونش نگهبانی میدادن!
(ما با یه گروه رفتیم البته به دعوت استادمون که کار حفاری اونجا رو و نظر دادن روی چیزایی که پیدا شده بود به عهده داشتن رفتیم خودمون حفار نبودیما!!)
اما باز دلهره آور بود!!! حتی اون مسیر ناشناخته ای که رفتیم با اینکه یه گروه بودیم باز گاهی دلهره وجود ادم رو میگرفت!
توی غار هم وحشتناک بود!!! اینکه هر لحظه یچی میخواد بهت حمله کنه!! یا همون خفاشا و پرنده هایی که یهو میان سمتت خیلی ترسناکه!!
بعد این دوتا غار به هم راه داشت البته باریک! یکی ازون طرف اومد اینطرف که یکی از بچه ها فقط جیغ زدو دوید سمت بیرون!! [nishkhand]اونم مستقیم!! اگه بقیه نگرفته بودنش چند ثانیه بعد متوجه میشد که زیر پاش خالی شده و سقوط آزاد!!!![sootzadan] دوستمون آقا مجتبی درست گفتن که خیلی ها خودشونو به کشتن میدن!!
درین جور مواقع محتاط بودن و هوشمندانه جلو رفتن و پیش بینی کردن خطرات شرط مهمی هست![cheshmak]
پس باید خطرات رو بهم بگیم که ممکنه این اتفاق بیفه ممکنه اون اتفاق بیفته و روش نظر بدیم تا اگر اتفاق افتاد بدونیم که چجور رفتار کنیم!! و بی گدار به اب نزنیم!!
ممنون خیلی جالب بود[tashvigh]
کاش تو یه تاپیک جداگانه در مورد همین کویر واینکه چطور همچین چیزی امکان داره پست بذارین....[golrooz]
من اول یه جلسه تشکیل می دم و با همه مشورت میکنم که چیکارا باید کرد. بعدهر کس رو مسول تهیه یه یک چیز می کردم.
و خودمم با اونا همکاری میکردم و مراقبشون هم می بودم.
تموم شد رفت
سلام
خوبه،بدون هیچ دغدغه ای و بدون هیچ مشکلی، هر چی که دوست داری خودت درست کنی. یک نخبه خوب باید از پس هر مشکلی بر بیاد.
[tashvigh]
در چنین شرایطی ابتدا باید جوانب کار را بسنجیم سپس بنابر شرایط محیطی و نوع حیوانات وحشی اسلحه ی مناسبی تهیه میکنم و کم کم به پیشرفت اونجا فکر میکنیم