To give a curt or negative reply
آب پاکی روی دست کسی ریختن.
نمایش نسخه قابل چاپ
To give a curt or negative reply
آب پاکی روی دست کسی ریختن.
To give a person best
پیش کسی لنگ انداختن.
To give (someone) back talk
حاضر جوابی کردن.
To give oneself airs
باد به غبغب انداختن.
To do the donkey work
خر حمالی کردن.
To eat ones heart
خون دل/خون جگر خوردن.
Don't wear out your welcome
این مثل در سفارش حفظ حرمت و شخصیت افراد و احتراز از افراط و تقریط در امور گوناگون زندگی است .
استاد سخن سعدی می فرماید :
به دیدار مردم شدن عیب نیست
ولیکن نچندان که گویند بس
تمثیل:
چو پیش مردمان بسیار گردی
اگرچه بس عزیزی خوار گردی
A good name is sooner lost than won
کسب شهرت و افتخار به مراتب سختر از ، از دست دادن آن است .
- نام خوب و شهرت و افتخار چون کوه است که بالا رفتن از آن بسیار مشکل ولی فرود آمدن از آن بس آسان است
-سعدی می فرماید :
بسا نام نیکوی پنجاه سال
که یک کار زشتش کند پایمال
He knows one point more than the devil
این مثل در یطنت افراد بکاین مثل در بیان مکاری و شیطنت افراد بکار میر
این مثل در بیان مکاری و شیطنت افراد بکار میرود
او دست شیطان را از پشت بسته است
شیطان پیش او لنگ می اندازد
او به شیطان درس مکاری و حیله می دهد
He is blind to the difficulties
نفسش از جای گرم بر می آید.