پاسخ : فرض کنید تو یه جزیره دورافتاده قراره زندگی می کنید...(تست اطلاعات عمومی)
من ترجیح میدم این جزیره جنگلی و کنار دریا باشه نه ی جای خشک و بیابانی چون از گرما و آفتاب متنفرم و اگه همچین جایی گیر بیفتم همون روز اولی فاتحم خوندس.
اما اگه جنگلی و کنار دریا باشه اول مکانی که هستم خوب بررسی میکنم تا ی جای خوب برای شب و در امان ماندن از حیوانات وحشی پیدا کنم و ترجیحا سعی میکنم ی جایی نزدیک ب ساحل باشه که اگه ی موقعی کسی از اون اطراف رد شد ببینیم و برای نجات خودمون کاری کرده باشیم. چون چن نفر هم همراه من هستن که باید ازشون مراقبت کنم بعد یافتن مکان مناسب و کمی استراحت دورهم گل کوچیک بازی میکنیم[nishkhand] نه شوخی کردم ،باهم عقلامونو رو هم میذاریم تا ببینیم چه امکاناتی در اختبار داریم و چه چیزایی برای زنده موندن لازم داریم و هرکی مسئول ی کار میشه مثلا یکی دنبال صلاح خوب میره یکی میره غذا پیدا کنه و....البته چون ب مکان آشنایی کامل نداریم سعی میکنیم همین حوالی و نزدیک هم بمونیم و کارامونو انجام بدیم و اگه لازم شد ب قسمتهای دور جزیره سر بزنیم همگی باهم میریم تا کسی آسیبی نبینه و حواسمونم هس راه رو گم نکنیم.چون هنوز صلاح خاصی مثل چاقو ندارم ودرس کردنش هم سخته از شاخه ها وچوب درختان فعلا بعنوان صلاح استفاده میکنیم.
پاسخ : فرض کنید تو یه جزیره دورافتاده قراره زندگی می کنید...(تست اطلاعات عمومی)
با سلام خدمت همه ی دوستان
من اولین کاری که می کنم اینه که یه گردش کلی تو جزیره می زنم و با شرایط و امکاناتش آشنا میشم.اصلا شاید اونجا افرادی زندگی می کنند.......
بعد از این کار دست به کار میشم به شروع یک زندگی جدید با شرایط جدید و ویژه.وتمام تلاشما برای برگشت انجام میدم.......[golrooz]
پاسخ : فرض کنید تو یه جزیره دورافتاده قراره زندگی می کنید...(تست اطلاعات عمومی)
پاسخ : فرض کنید تو یه جزیره دورافتاده قراره زندگی می کنید...(تست اطلاعات عمومی)
[nadidan]قبل هر چیزی دنبال چندتا برگ میگردم که خودم رو بپوشونم [khejalat]
بعد روی شن های ساحل با برگ سبز و سنگ های رنگی و گل های قرمز ، طرح پرچم ایران رو درست میکنم (طوری که با ماهواره یا هواپیما قابل رویت باشه) که حرص کشورهای دیگه رو دربیارم . بعد منتظر میشم عربستان یا اسرائیل یا انگلیس برای پس گرفتن حق مالکیت وارد جزیره بشن و من نجات پیدا کنم.[khande]
جدا از شوخی این کارا رو میکنم:
اولین کاری که میکنم ، یه گوشه خلوت زیر سایه درخت پیدا میکنم و میشینم دو ساعت فکر میکنم و یه برنامه ریزی عالی میکنم تا از وقت و انرژیم بیشترین استفاده رو کنم و الکی هدر ندم.
با توجه به شرایطی که جزیره داره ، کارهایی که باید انجام بدم رو به دو دسته کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم میکم و بعد به ترتیب اولویت ، اجراشون میکنم.
مثلاً:
کارهای کوتاه مدت :
- پیدا کردن منابع غذایی (میوه ، ریشه گیاهان و ....)
- جستجو برای منابع آب شیرین یا مایعات قابل شرب مثل آب میوه ها
- ...
کارهای بلند مدت :
- جستجو برای پیدا کردن سرپناه (غار ، شکاف بین سخره ها و ...) یا ساختن آن با دست و پوست درخت و ...
- ساختن سلاح و وسیله دفاعی
- ساختن کلک (شناور چوبی) برای استفاده از منابع پروتئینی دریا (صدف ، میگو و ...)
- جستجو برای روش ها روشن کردن آتش
- ...
حتی بیشتر کارها رو به دو قسمت روزانه و شبانه تقسیم میکنم تا بعضی کارها که نیاز به روشنایی روز داره رو تا زمانی که آفتاب غروب نکرده انجام بدم و مابقی رو شب .
پاسخ : فرض کنید تو یه جزیره دورافتاده قراره زندگی می کنید...(تست اطلاعات عمومی)
من اول از همه یک روز شمار درست می کنم تا تاریخ از دستم در نره و مشخص باشه خیلی ساده از یک تخته چوب استفاده می کنم و هر روز که میگذره یک ضربدر میزنم روش
ساعت هم که کاملا مشخصه دومین کار تصفیه اب هست که قطعا در اون شرایط نمیشه کلر به دست اورد در نتیجه از آفتاب استفاده میکنم یا آب رو می جوشونم
چون همچین انتظاراتی از خودم ندارم که وسط جزیره سیستم تصفیه راه بندازم !
برای زندگی بالای درخت رو ترجیه میدم و با حصیر یک تخت خواب درست می کنم و قطعا دنبال غار نمی گردم چون حتی اگر غاری رو هم پیدا کنم جرئت داخل شدن درش رو ندارم و نمی تونم در اون سکونت کنم و چون علاقه ای به شکار هم ندارم یک منطقه ای رو برای کشت گیاه در نظر میگیرم و دورش رو حصار می کشم
و به عنوان گوشت هم میتونم از حیواناتی که کم خطر هستن استفاده کنم مثل خرگوش که گرفتنش آسونه یا ماهی و لاک پشت و صدف و ...
بعد از اون سعی می کنم ظرف درست کنم با گل تا تجهیزاتم کامل بشه
برای مقابله با حیوانات هم یک تیر کمان می سازم که فقط یک کش می خواد که از کش موهام استفاده می کنم و تیر و کمانم آماده میشه
بعد از ظهر ها هم مقداری چوب درخت رو در آفتاب قرار میدم تا خشک شن و برای شب بتونم آتیش درست کنم
پاسخ : فرض کنید تو یه جزیره دورافتاده قراره زندگی می کنید...(تست اطلاعات عمومی)
اول اب وموادغذابعدیه جای امن بعدصلاح دفائی وبعدتقویت بیشتر سه مورد قبل بعد جستجودرجزیره شاید تنها نباشیم.بعداگر تنهابودیم خوب همه جا اسمان ابی هست همانجازندگی میکنیم .اخه ادمی هرکجا که زنگی کنه بلخره خواهد مرد.پس بیخیال زندگی مون رومیکنیم.درکنارهم برخداتوکل کرده.وخودراتقویت می کنیم وبعدازبهبودی کامل شروع به ساختن کشتی می کنم.تااز جزیره مهاجرت کرده وبه سرزمین خودمیروم ویک ایده که اگرخواستم قایق بسازم به صورت هرمی میسازم تادراثرتوفان هرگز قایقم چپ نشود.
پاسخ : فرض کنید تو یه جزیره دورافتاده قراره زندگی می کنید...(تست اطلاعات عمومی)
به نظر من که این همه حرف بچه ها زدن همش در حد حرف میمونه [nishkhand]
تا در اون شرایط قرار نگیری نمیتونی تصمیم بگیری...
دنیای واقعی خیالات ما نیست که بگیم این کارو میکنم اون کارو میکنم...
مطالبی که بچه ها نوشتن به نظر من 80% همون روز اول خودشونو به کشتن میدن [khande]
15% از افسردگی خودکشی میکنن
فقط 5% زنده بمونن
که احتمال زنده رفتن از اون جزیره فقط 1% بیشتر نیست
من خودمم از همون گروه اولم [nishkhand]
پاسخ : فرض کنید تو یه جزیره دورافتاده قراره زندگی می کنید...(تست اطلاعات عمومی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
k.ahmadi
من ترجیح میدم این جزیره جنگلی و کنار دریا باشه نه ی جای خشک و بیابانی چون از گرما و آفتاب متنفرم و اگه همچین جایی گیر بیفتم همون روز اولی فاتحم خوندس.
سلام
ببخشید ولی همه جزیره ها کناره دریا هست فکر کنم[nishkhand]
پاسخ : فرض کنید تو یه جزیره دورافتاده قراره زندگی می کنید...(تست اطلاعات عمومی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
s..o..s
سلام
ببخشید ولی همه جزیره ها کناره دریا هست فکر کنم[nishkhand]
سلام[khandeshadid]sh_dokhtar7
خواستم از اول بگم که اگه بعدا جزیره ای کشف شد که کنار دریا نبود من اونجا نمیخوام باشم[nishkhand]sh_omomi43
پاسخ : فرض کنید تو یه جزیره دورافتاده قراره زندگی می کنید...(تست اطلاعات عمومی)
بستگی داره این مکان کجا باشه ک متناسبش وسایل می برم..قبل اون...... من خودم. میرم توجزیره؟ یا منو میبرن؟!! در صورت اول خب اقا نمی رم.. در صورت اتفاق مورد دوم....ساخت سلاح،میتونه ی چوب باشه... شناسایی منطقه...اگه موجودات جنگلی و احتمالا باتلاق ها و شرایط بد آب و هوایی و میوه های مسموم و فرض می کنیم که پشه داشته باشه این هوا[esteghbal] به من مجال زنده موندن بدن.. سعی می کنم زندگی کنم..ی سرپناه..ی کم آب ی کوچولو غذا و دیگر هیچ..میشینم غروب خورشیدو نگامیکنم..صبا واسه تفریح می رم شنا..حالا اگه کوسه ها و مارهای ابی و....بذارن... اگه هوا مدیترانه ای باشه ولی اونم احتمال سیل زیاده که اگه تو غار باشم که هیچی..مجبورم برم بالا درخت...کلا باید با مخاطرات طبیعی دست و پنجه نرم کنم.. تا زمان مرگ......