A black lookنگاه خشمگینانه ( نگاه عصبانی)
نمایش نسخه قابل چاپ
A black lookنگاه خشمگینانه ( نگاه عصبانی)
A white elephantکار بیهوده , وسیله ی بی مصرف
To get ones own way
حرف خود را به کرسی نشاندن.
To get ones goat
روی سگ آدم را بالا آوردن
To get up the wrong side of the bed
از دنده چپ بلند شدن(کنایه از بدخلقی)
To eat\drink to ones hearts content
شکمی از عزا درآوردن.
To get into a scrape/mess/tight corner
خود را به هچل انداختن.
To get rid of someone
گور/کلک کسی را کندن
To get round a person
قلق کسی را بدست آوردن
رگ خواب کسی را پیدا کردن.
To get the picture
شیر فهم شدن،فهمیدن.