ای کاش کنارم بودی
شاهد اشک هایم بودی
می شنیدی ناله هایم را
که بی پروا
دراوج سکوت لب هایم
می خواندم نامت را
ای کاش کنارم بودی
تکیه گاه لحظه غم بار
آشنای این چشم های تار
ای کاش کنارم بودی
دور می کردی ز قلبم درد دوری را
می شکستی آینه هایی که در آن من
لحظه لحظه
بی درنگ
چهرهام را غرق تنهایی می دیدم
ای کاش کنارم بودی
تا که لیلی وار
بی صبرانه
مستانه
عشق را از قعر شب های نگاهم
جاری بر سبز روح بی کرانت می کردم
ای کاش کنارم بودی
معنی یک لحظه احساس رهایی
را در اعماق آغوش پر نورت درک می کردم
بوی عطر آشنایت
بوی باران
بوی گرم با وفایی
آهسته
آرام آرام
قدمدر کنج خلوتگاه احساسم گذاشت
ای کاش کنارم بودی
شاپرک غم دارم
غم آوارگی و دربه دری
غم تنهایی و از همه جا بی خبری
لبهایم آه است
چشمانم ابر است
به هر طرف که بنگری
پر ز ماتم درد است
شاپرک نورم کن
نوری از جنس نفس
برهان این تن را
از حصار این قفس
پر پروازم ده
پری از جنس بلور
که توانم رفتن
رفتنی سوی حضور