تا شکفتن آنها صبر میکنم میدانم درقلب آنها نیز تو یک خاطره ای
غنچه ها را یک به یک میبویم درخانه متروک قلبم عطر تو می پیچد زنده میشوم...
ذره های زندگی من بوی تورا میگیرد.. غنچه ای میشوم در انتظار
[esteghbal][golrooz][nishkhand]
نمایش نسخه قابل چاپ
تا شکفتن آنها صبر میکنم میدانم درقلب آنها نیز تو یک خاطره ای
غنچه ها را یک به یک میبویم درخانه متروک قلبم عطر تو می پیچد زنده میشوم...
ذره های زندگی من بوی تورا میگیرد.. غنچه ای میشوم در انتظار
[esteghbal][golrooz][nishkhand]
رفتی، کوچ کردی
چه ساده، چه آسان
تازه فهمیدم که تو نیز
عاشقانه ها را
زیر پا گذاشتی
تو هم بامن نبودی!
یک نیلوفر روییده بود
گویی او لحظه لحظه در تهی من می ریخت [negaran]
تو را دوست دارم
تو کیستی غریبه
ای آشنا ترین من
در غربت لحظه ها
می بینمت
گر چه مرا نمی بینی...
یك سايه را كه برده شب از پيكرش شكيب .
دريا، همه صدا .
شب، گيج در تلاطم امواج .
باد هراس پيكر
رو ميكند به ساحل و...
و سینه کبوترم سرخ
ای کاش می شد مجسمه ها را شکست
عروسک ها را خراب کرد
نقاشی ها را پاره
و دیگر شعری نگفت...
تو را هم، ارمغاني خوشتر از جان و جهان دادند :
دلت شد چون صدف روشن،
به مرواريد مهر
آن روز...[golrooz]
ز حسرتِ لب شیرین هنوز می بینم
که لاله میدمد از خون ِ دیدۀ فرهــاد
در این درگه،
که و گه
به ناگه
به امروزت مشو غره
که از فردا نه ای آگه
هر کاو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران