تلاش بیشتر = پیشرفت کمتر
نمایش نسخه قابل چاپ
تلاش بیشتر = پیشرفت کمتر
با اجازتون عصبانیم[asabani]
یه چیزی اعصابمو ریخته بهم
شنبه با دوستان بعد از 5 ماه رفتم کوه
یاد قبل افتادم که چقدر پیاده روی و به کوه می رفتم
امروز فهمیدم که چقدر تنبل شدم
دوباره میخوام بزنم به کوه ، البته هر موقع بیکار شدم
نه که هوای کوه به مشامم خورده و مرا خیلی هوایی کرده
راه رفتن در خاک ها و سنگریزه ها
پا گذاشتن در بلندترین سنگ و عبور شدن از آبی که از چشمه جاری میشه
و در آخر رسیدن که به قله که عجب جاییه ، زیباترین مکان
یعنی میشه یه روز از دربند به توچال برسم
نخند ، خیلی دوست دارم یه بار اینکار رو انجام بدم
البته قبلنا که کوچکتر بودم با پدرم اینکارو انجام دادم
ولی بچه بودم
بازم موخوام
هییییییییییییی چقدر زود گذشت.امتحانات نوبت اولم تموم شد و من فردا دوباره باید برم سر کلاس[shaad].همیشه همین طوره وقتی آدم کارش تموم میشه تازه به فکر میفته که اگر تلاش بیشتری می کرد حتما نتیجه ی بهتری می گرفت.[tafakor]خود منم الان اینجوری شدم[khejalat]........ولی هنوزم خیلی دیر نشده و نوبت دومی هست.من از الان با خودم قول میدم تلاشمو بکنم و معدلمو بهتر از قبل کنم.شاید اگر به این قولم عمل نکنم دیگه نشه جبرانش کرد و اون طور که خودم آرزو دارم نتونم پیش برم و..........[soal] * روز خوبی بود * 25/10/1391
ولی من باور ندارم
همین امروز، 26 دی ماه...
همه چیز عوض میشه
امروز اردو بردنمون اردوگاه شهید باهنر.خیلیییییییییییی خوش گذشت.کلی راه رفتیم،بازی کردیم،خوردیم،خوابیدیم،برف بازی کردیم،عکس گرفتیم و.............در کل خیلی خوب بود.اینقدر شیطونی کردیم که من تمام بدنم درد می کنه.
هفته ی دیگه قراره ببرنمون مشهد.خدا کنه خوش بگذره. 2/11/1391
با دلواپسی امتحان فردا ساعت یازده تو سایت نخبگانم!!