ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا
سیمین بهبهانی
نمایش نسخه قابل چاپ
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا
سیمین بهبهانی
شما رهبر ارکستر سمفونیک افکار و احساسات خویشید.
نباید گامهای خود را با صدای طبل و شیپور دیگران هماهنگ کنید.
گوش به نوای درون خود بسپارید.
نواهایی که از درونتان بر می خیزد را هدایت کنید.
استاد الهی قمشه ای
تیره بختی را میپذیرم
اگر بدانم
روزی چشمهای تو را خواهم سرود
سکوت را می پذیرم
اگر بدانم
روزی با تو سخن خواهم گفت
مرگ را میپذیرم
اگر بدانم
روزی تو خواهی فهمید
که دوستت دارم
جبران خلیل جبران
در گوش من فسانهٔ دلدادگی مخوان!
دیگر ز من ترانهٔ شوریدگی مخواه!
هوشنگ ابتهاج
من آن مرغم که افکندم به دام سد بلا خود را
به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را
نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل
به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را