دنیا كه از او دل اسیران ریش است
پامال غمش توانگر و درویش است
نمایش نسخه قابل چاپ
دنیا كه از او دل اسیران ریش است
پامال غمش توانگر و درویش است
تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی
مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی
خاکیم همه چنگ بساز ای ساقی
بادیم همه باده بیار ای ساقی
يك نفر از صخره هاي كوه بالا رفت
و به ناخن هاي خون آلود
روي سنگي كند نقشي را و از آن پس نديدش هيچكس ديگر.
رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهي به جز گريز برايم نمانده بود
اين عشق آتشين پر از درد بي اميد
در وادي گناه و جنونم كشانده بود
سلام به همگیدر دلم بود که آدم شوم ،اما نشدم
دست همتون درد نکنه
و شعری از امام رحمه الله علیه
بیخبر از همه عالم شوم ،اما نشدم
شادی روح امام و شهدا و سلامتی و ظهور امام زمان عج الله صلوات
ما معتقدیم زندگی شیرین است
با اینکه دل شکسته را می فهمیم
ما را هزار گونه سعادت جمال توست
اکنون مباد کمال تو نقصان خوش آمدی
یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
شراب ناب مي خواهم كه مرد افكن بود زورش
كه تا يكدم بياسايم ز دنيا و شر و شورش
شبی در خرقه رندآسا گذر کردم به میخانه
ز عشرت می پرستان را منور بود کاشانه