ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود
وين راز سر به مهر بعالم سمر شود
گويند سنگ لعل شود در مقام صبر
آري شود وليك به خون جگر شود
نمایش نسخه قابل چاپ
ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود
وين راز سر به مهر بعالم سمر شود
گويند سنگ لعل شود در مقام صبر
آري شود وليك به خون جگر شود
ديگه رو خاك وجودم نه گلي هست نه درختي
لحظه هاي بي تو بودن ميگذره اما به سختي
دل تنها وغريبم
داره اين گوشه ميميره
ولي حتي وقت مردن
باز سراغت رو ميگيره
هرگز وجود حاضر غايب شنيده اي...من در ميان جمع و دلم جاي ديگر است@};-
تیغ زبان غلاف نما در میان جمع
زیرا که شمع قاتل خود گشت از زبان
نگار من تویی و یار غمگسار تویی
وگر بهار نباشد مرا بهار تویی@};-
ياد باد ايامي كه در گلشن فغاني داشتيم
ميان لاله و گل آشياني داشتيم
من آن سنگ سر سخت ساحل نشینم
که سیلی خور موج دریای عشقم
@};-موج این بار چنان کشتی طاقت بشکست @};-
@};- که عجب دارم اگر تخته به ساحل برسد@};-
دو کس رنج بیهوده در عمر برد
یکی آنکه اندوخت اما نخورد
دوم آنکه از حاصل عمر خود
نه بهره رساند و نه خودبهره برد
دوستان شرح پريشاني من گوش كنيد
داستان غم پنهاني من گوش كنيد