من كسي را ديدم كه خود سايه اي نداشت ؛ زيرا زير سايه ديگري راه مي رفت!
نمایش نسخه قابل چاپ
من كسي را ديدم كه خود سايه اي نداشت ؛ زيرا زير سايه ديگري راه مي رفت!
دود گر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست *** جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق می گردد، ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است. زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور می کند.
من چشمه ساری جوشان در درونم خفته و نهفته دیدم . دانستم که روزی خواهد جوشید و
بر زمانه خواهد خروشید و با نی و نغمه به سوی دریا رهسپار خواهد شد.
در بن بست هم راه آسمان باز است پرواز را بیاموز /
زندگی را طی کن وآنگاه که بر بلندترین قله هایش ایستادی لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت را خراشیدند "دکتر شریعتی
گوشهای خدا پراز آرزوست ودستهایش پراز معجزه...آرزویی بکن..شاید کوچکترین معجزه اش،بزرگترین آرزوی تو باشد.....
من از روییدن خار سر دیوار دانستم .....که نا کس ،کس نمی گردد بدین بالا نشینی ها
انتقام دلیل سبکی عقل و پستی روح است .
کسی که راه میرود میتواند زمین بخورد .
خنده بهترین راه جنگ با مشکلات زندگیست .
تمام رویدادها و افرادی که به زندگی شما راه یافته اند نقشی الهی به عهده دارند.
هر کس بد ما به خلق گوید ...... ما چهره ز غم نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم ....... تا هر دو دروغ گفته باشیم
حقیقت مانند آب دریا است چون نمک آب دریا زیاد است تشنگی را رفع نمی کند. اگر حقیقت آدمی تحریف شود مثل آب شور دریا خواهد بود که تشنگی اش را رفع نخواهد کرد.
بدترین خوانندگان کتاب آنانی اند که چون «سربازان غارتگر» عمل می کنند، یعنی از هر جا که دستشان برسد تکه یی بر می دارند.
فریب بهار را نخور. تابستانی و پاییز و زمستانی هم هست.
نیچه