دلا در عاشقي ثابت قدم باش
كه دراين ره نباشد كار بي اجر
نمایش نسخه قابل چاپ
دلا در عاشقي ثابت قدم باش
كه دراين ره نباشد كار بي اجر
راستي كدام يك درست كفته اند؟ من كه فكر مي كنم
گل به راز زندگي اشاره كرده استهر چه باشد او گل است گل يك دو پيرهن
بيش تر ز غنچه پاره كرده است!
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه.
همه بنيان وجودم را ويرانه كنان ميكاودمن به چشمان خيال انگيزت معتادم
من سازم
بنده آوازم برگیرم بنوازم
بر تارم زخمه لا می زن راه فنا می زن
من دودم می لغزم می پیچم نابودم
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام
خیر مقدم چه خبر دوست کجا یار کدام
یارب این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که از او خصم بدام آمد و معشوقه به کام
من در اين تاريكيمن در اين تيره شب جانفرسازائر ظلمت گيسوي توام
می لعل مذاب است و صراحی کان است
جسم است پیاله و شرابش جان است
آن جام بلورین که زمی خندان است
اشکی است که خون دل در او پنهان است
تاریکی پیچک وار به چپرها پیچید به حنا ها افراها
پایان شبی ما در خواب یک خوشه رسید مرغی چید
آواز پرش بیداری ما :ساقه لرزان پیام
مرا زين پرده آگاه كن
كه خوابم و نابينا
درين كويي كه آگاهان
محكومند به خوابيدن