پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز یکم استرس دارم آخه امتحان دارم 1شنبه!
خدایا کمکم کن...
اما حالم خوبه...
یعنی نه خیلی خوب ولی نفسم میاد و میره همین جای شکر داره!!!!
خدایا چرا وقتی دلت می خواد زمان زود بگذره...بدتر باهات لج می کنه و هی لفتش می ده؟؟
خدا جونم چرا باید هی بدوییم دنبال آرزوهامون؟؟!!
خدایا چرا هی باید حسرت کم و زیاد دنیا رو بخوریم؟؟!!
آخرشم اسم این حال و روزو بذاریم زندگی!!!!...
خدا راضی نشو به اینکه این مه دوندگی کنیم و آخرش تو راه نفس کم بیاریم یا بخوایم جا بزنیم!!
خدا اگه تو بخوای همه چیز می شه!!...
پس بخواه...چیزای خوب...اتفاقای خوب...زندگی خوب...بخواه برامون خدا جونم!
تو که رفیق مشترک همه آدمای روی زمینی!!...
تو که سنگ صبور وقت تنهایی و غصه هامونی!!...
راضی نشو به اینکه حسرت خورده بمونیم!!
ما امیدمون به تو و مهربونیاته...
امیدمونو ناامید نکن خداجونم!!...
بگیر این دستای نحیف و ناتوان بنده هاتو که رو هوا معلق مونده...
هزاران معجزه
میان زمین و آسمان معطل است
دستی باید تا معجزه ها را فرود آورد
و آن...دست جوانمرد است
عرفان نظر آهاری
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
الان دارم به این فکر می کنم که چه کاردستی برای بچه های مهد برای فردا درست کنم ؟!
آخه دارن اجزای صورت رو یاد می گیرن ! یه بار ماسک چشم درست کردم ایندفعه نمی دونم چی درست کنم ؟!
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز یکی از دوستای دبیرستانمو دیدم
باورم نشد خودش باشه
خیلی عوض شده بود، خیلی...
خیلی سرد برخورد کرد.
انگار که همین 1ساعت پیش همو دیده باشیم ؛ خیلی واسش عادی بود.
راستش اون موقع هم که هر روز همو می دیدیم تا این حد عادی برخورد نمی کرد.
منو اون هم کلاس نبودیم ،هم رشته هم نبودیم، اما دوستای خوبی بودیم.
باورم نمیشه!!!
یعنی دانشگاه دولتی این همه ادمو عوض میکنه؟؟!!!
خدایا اگه واقعا اینجوریه ممنونتم که تقدیرت غیرانتفاعی بود...
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
[negaran][soal][bihosele][dooa]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز کلی بدو بدو داشتم .......
همشم کلی دیر شد ... آخه سیل اومد اینجا...
شب که خسته بر میگشتم... هیچکس نبود.... همه جا امن!!! بود......من بودمو شب و کوچه و باروون........
و تونستم رااااااااااااااااحححححححح ححححححتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تتتت دستای بارونو حس کنم.......
قشنگ آرووم شدم............
آرووووم..............................
............................................
.................................................. .
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز کلی امتحان داشتیم ...
نصفشو کنسل کردیم،،
نصفشو دادیم، خدا خیر بده معلما رو که اینقد به فکر ما هستن!!!
آخ تا یادم نرفته پاشم ورقه زمینم رو بردارم بذارم لای کتابم!! آخه معلمم نمرمو 25 صدم کم داده ، باید اونم فردا به عنوان شاهد باشه!!
امروز روز نسبتا خوبی بود چون من با تست زدن واسه زیست خیلی حال میکنم.. فردا هم که امتحااااان زیست......
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
یعنی تفاوت ایجاد کردن یعنی همین!
ساعت 7.30 بخوابی تا 11. بعدش بیدار باشی! از این کارا زیاد میکردم قبلا. پارسال که سال کنکور باشه. وقتایی که حس درس نبود، یا خسته بودم، زود میخوابیدم و پا میشدم وقتی که واقعا وقت خواب بود.
کلا همه مدل خوابیدن رو تجربه کردم فکر کنم. مثلا حتی مدل نخوابیدن [cheshmak]
میخواستم درس بخونم، ولی کم خوندم. شایدم نمیخواستم درس بخونم که نخوندم! نمیدونم!!! من چرا هیچوقت هیچیو نمیدونم؟!
کتاب بینایی رو با اونهمه شوق و ذوق خریدم، نخوندمش! اینم وضع جدیده مثکه!
این آقای دکتر هم که میگم کلاستون مفیده برای من، عقاید مخالفم زده میشه، جالبه! میگه عقایدتو بگو! آخه از عقیده گفتن چه نتیجه ای دیدم من؟!! ای آقا! زده شدم من از عقیده گفتن مثکه! کلاس اخلاقمون هم تمرین همین موضوعه! عقیده نگفتن! ولی فقط نگفتن! اونم احتمالا موقت!
روا مدار...
روا مدار که بمیرم و ندانم به کدام آیینم...!!!!
حسین پناهی
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
یعنی همه چی یهو پاک شده انگار!
وقتی مغز آدم متمرکز نیست همینه دیگه!
یعنی من این کاتاها رو فکرم نمیکردم یه ذره روشون! اصلا فکر چیه! ملکه ذهن بود... نمیدونم چرا الان اینجوری شده!!
استادم خفه ام کرده امروز [nishkhand]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز خیلی ناامیدم و دلم میخواد بمیرم.....
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
تو این روزا دلم گرفته نگران فردا هستم زندگیم هر لحظه دگرگون میشه [negaran]