پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر کاسنی تلخ است ، از بوستان است ؛
و اگر عبدالله مجرم است ، از دوستان است .
الهی !
چون همه آن کنی که خواهی ، از این مفلس بیچاره چه خواهی ؟
الهی !
یافت تو آرزوی ماست . دریافت تو نه به بازوی ماست
الهی !
همه از تو ترسند و من از خود ؛
از تو ، همه نیکی دیده ام و از خویش ، همه بد .
الهی !
از بوده نالم یا از نبوده ؟ از بوده محال است و از نابوده بیهوده !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر یک بار گویی : بنده من !
از عرش بگذرد خنده من .
الهی !
چون با توام ، از جمله تاجدارانم ، تاج بر سر ؛
و اگر بی توام ، از جمله ی خاکسارانم ، خاک بر سر ؛
ای دیر خشم زود آشتی !
آخر در نومیدی مرا بگذاشتی .
الهی !
یُبِبُهُم تمام است ، و یُحِبُونَه کدام است ؟
الهی !
چه فضل است که با دوستان خود کرده ای ؟
هر که ایشان را شناخت ، تو را یافت ،
و هر که تو را یافت ، ایشان را شناخت .
گل های بهشت ، در پای عارفان ، خار است ؛
آن کس که تو را جست ، با بهشتش چه کار است ؟
الهی !
چون بید می لرزم که مبادا به هیچ نیرزم .
الهی !
به بهشت و حور چه نازم ؟ مرا نظری ده که از هر نظری بهشتی سازم .
الهی !
به عزت آن نام که تو خوانی و به حرمت آن صفت که تو چنانی ،
دریاب مرا که می توانی .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
چنان که کف دریا بر لب است ، کمالات سرمستان تو در نیم شب است
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر نظر فاسقان بر زر و سیم است ،
و نظر صادقان بر خوف و بیم است ،
اما نظر عبدالله بیچاره بر نوزده حرف بسم الله الرحمن الرحیم است .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
به عزت دعوت : " دَعَوتُ قَومی لَیلاً وَ نَهاراً "
که ما را از صفات آیات بینات کلام ربانی ،
عصمتی هر چه تمام تر ارزانی دار .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
عبدالله بر این بساط ، پیاده مانده است .
رخ بر هر که می آورد ، اسب بر او می دوانند .
آن ساعت که در شاه مات اجل مانده باشد ،
از دیو بند شیطان ، او را نگاهدار ،
که فرزین طاعت کج می رود .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
دلی ده که در کار تو جان بازیم .
جانی ده که کار آن جهان سازیم .
تقوایی ده که دنیا را بسپریم .
روحی ده که از دین برخوریم .
یقینی ده که در آزبر ما باز نشود .
قناعتی ، تا صعوه حرص ما باز نشود .
دانایی ده که از راه نیفتیم .
بینایی ده تا در چاه نیفتیم .
دست گیر که دست آویز نداریم ؛ در گذار که بد کرده ایم .
آزرم دار که آزرده ایم
طاعت مجوی که آب آن نداریم .
از هیبت مگوی که تاب آن نداریم .
توفیقی ده تا در دین استوار شویم .
عقبی ده تا از دنیا بیزار شویم .
نگاهدار تا پریشان نشویم .
به راه دار تا پشیمان نشویم .
بیاموز تا شریعت بدانیم .
برافروز تا در تاریکی نمانیم .
بنمای تا در روی کسی ننگریم .
بگشای دری که دربگذریم .
تو بساز که دیگران ندانند .
تو بنواز که دیگران نتوانند .
همه را از خود رهایی ده .
همه را به خود آشنایی ده .
همه را از مکر شیطان نگاهدار .
همه را ار فتنه نفس آگاه دار .
الهی !
بساز کار من و منگر به کردار من !
دلی ده که طاعت افزون کند .
طاعتی ده که به بهشت راهنمون کند .
علمی ده که در او آتش هوا نبود .
علمی ده که در او آب زرق و ریا نبود .
دیده ای ده که عزّ ربوبّیت تو بیند .
نفسی ده که حلقه بندگی تو در گوش کند .
جانی ده که ز هر حکمت تو به طبع نوش کند .
تو شفا ساز که از این معلولان شفایی نیاید .
تو گشادی ده که از این ملولان کاری نگشاید .
به اصلاح آر که نیک بی سامانیم !
جمع دار که بس پریشانیم .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر چه بهشت چون چشم و چراغ است ، بی دیدار تو ، درد و داغ است .
دوزخ بیگانه را بنه گاه است ،
و آشنا را گذرگاه و عارفان را نظرگاه .
الهی !
اگر مرا در دوزخ کنی ، دعوی دار نیستم ،
و اگر در بهشت کنی ، بی جمال تو خریدار نیستم .
الهی !
من به حور و قصور ننازم .
اگر نفسی با تو پردازم ، از آن هزار بهشت سازم .
الهی !
زبانم در سر ذکر شد ، ذکر در سر مذکور .
دل در سر مهر شد ، مهر در سر نور .
جان در سرعیان شد ، عیان از بیان دور .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
چون به تو نگریم ، شاهیم و تاج بر سر ؛
چون به خود نگریم ، خاکیم و از خاک بدتر .
الهی !
بر تارک ما خاک خجالت نثار مکن و ما را به بلای خود گرفتار مکن .
الهی !
صبر از من رمید و طاقت شد سست .
تخم آرام کشتم ، بی قراری رست .
الهی !
بدین شادم که نه به خود ، به تو افتادم .
الهی !
از کشته تو خون نیاید و از سوخته تو دود !
کشته تو به کشتن شاد و سوخته تو به سوختن خشنود .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
آنچه بر سر ما آید ، بر سر کس نیامد .
دیده ای که به نظاره تو آمد ، هرگز باز پس نیاید .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان