-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
farhad_jomand
واقعا راست گفته[khanderiz]
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
farhad_jomand
كاش همه رك وصادق بودن.حداقل ادم ميدونست تكليفش چيه[golrooz]
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sahar14
كاش همه رك وصادق بودن.حداقل ادم ميدونست تكليفش چيه[golrooz]
اره امروزه واسه هزار تومن ادم می فروشن اما بگذار من وتوی جوان صادق باشیم بگذار بگن سادست وخول بگذار همه مسخره کنند اما روزی به حال منو توی جوان که صادق بودیم ورک وراست غبطه خواهند خورد[cheshmak][labkhand][tashvigh]
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
دانستن كافي نيست بايد آن را به كار برد.....
خواستن كافي نيست بايد آن را انجام داد....
در ذهن خواهان هيچ چيز ناممكن است....
هيچ چيز به طور ويژه دشوار نيست، اگر آن را تقسيم كني....
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
لحظه قشنگیه وقتی که یواشکی برگردی تا بتونی عشقتو نگاه کنی ،
بعد ببینی که اون ، دستاشو گذاشته زیر چونه اش و زل زده بهت....
- - - به روز رسانی شده - - -
“ مـنـے” که . .
کـنـارش “ تـــــــــو ” نـبـاشـد . .
بـزرگـتـریـن پـارادوکـس دنـیـاسـت .../.
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
http://jokland.ir/upload/2sms/picture/posts/20.gif
ﺍﻭﺝ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺳﺖ،
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ!
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
کجای چهار فصل نام تو میگنجد؟
رویش از توست...
بهار و باران بهانه اند..!
تو...
فصل پنجم شاعرانه های منی...
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
از دست زمانه تیر باید بخوری
دائم غم ناگزیر باید بخوری
صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست
بچه!تو هنوز شیر باید بخوری
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
http://images.persianblog.ir/591670_Paheupko.jpg
چشم آدمی که بازتر شد
دل آدمی تنگ تر میشود
مثل باران . . . وقتی که نمی بارد
وقتی خاطره های آدم ها زیاد میشه ؛
دیوار اتاقشون پر عکس میشه !
اما . . .
همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی . . . !
::
::
دلم تنگ شده . . .
برای عکس هایی که پاره کردم و سوزاندمشان . . .
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم . . .
حتی برای آدمهای حسودی که دورو برم می چرخیدند و خیلی دبر شناختمشان . . . !
برای بی خیالی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش . . .
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم . . .
و برای خودم که حالا دیگر خیلی عوض شده ام !
::
::
هرکس جای من بود ، می بُرید
اما من هنوز می دوزم ، چشم امید به راه . . .[golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz]sh_omomi76
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
از آن شب که میان اس ام اس هایمان خوابت برد
سال ها می گذرد ...
من هنوز منتظرم از خواب بیدار شوی ..
[tashvigh][tashvigh][tashvigh][golrooz][golrooz][golrooz]
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
امشب ؛هنگام خوابیدن با خود قدری فکر کنیم …امروز چه کرده ایمکه فردا لایق زنده ماندن باشیم …[shaad]
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
چه زیبا نقش بازی می کنیم …و چه آسان در پشت نقابهایمان پنهان می شویم ؛حتی خدا هماز آفرینش چنین بازیگرانی در حیرت است …[nadanestan]
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
خدایا مرا که آفریدی گارانتی هم داشتم ؟ دلم از کار افتاده !
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
عاشقی پیداست از زاری دل// نیست بیماری، چو بیماری دل
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
«پاکشیدن مشکل است از خاک دامنگیر عشق// هرکه را چون سرو اینجا پای در گل ماند، ماند»
-
پاسخ : به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی_ حکایت های روزگار خود را بگویید!
حظه هایت زیباست چون خدا عشق امید در وجودت حاریست