سلام
روحشون شاد
http://images.persianblog.ir/579295_gBSbawx5.jpg
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
روحشون شاد
http://images.persianblog.ir/579295_gBSbawx5.jpg
سلام
بچه ها هیچ چیز نمیتونه حق مطلب من رو کامل ادا کنه فقط بگم همیشه با دیگران طوری صحبت کنید که اگر خدای نکرده چند ساعت بعد از دنیا رفتند حسرت نخورید[narahat]
حسن این تاپیک این هس که حمیرا جان طوری می نویسن که مخاطب رو دوستشون که فوت شدن قرار میدن و همه حرفاشو به دوستش می گه این یه نوع تسلی می ده بهش .خدا رحمتشون کنه .اللهم صل علی محمد وآل محمد[golrooz]
نمیدونم تا حالا طعم گس ناامیدی رو چشیدی یا نه
نمیدونم تاحالا "نه" شنیدی یا نه
نمیدونم تا حالا شده به خاطر دل عزیزت واقعیتو بهش نگی یا نه
اصن تا حالا جلو یه جمع شاد،خودتو کنترل کردی که یهو بغضت نترکه و گریه نکنی
ولی من امروز همه این اتفاق های تلخ رو تجربه کردم...
ناامید شدم
نه شنیدم
راستشو نگفتم
بغضم قورت دادم و گریه نکردم
ناامیدم کردن ...
زندگی چدیدی رو به رومه
دو راهی بزرگی اومده سر رام
دعام کن،مثل همیشه
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
خداروشکر که تو هستی
خیلی وقتا دوستامون از پیشمون میرن ولی یاد و خاطرشون زنده س
ولی امان از اون روزی که دوستی هامون رو خاک کنیم!!!!!
چه بسا اون موقع دیگه نشه نبش قبر کرد
چون.....نبش قبر کراهت داره.......................................... ............................[nadidan]
http://uc-njavan.ir/images/ems664989s06fgeblnvk.png
(عکس از جناب آقای کاوشی)
http://s1.picofile.com/file/76764455..._128_.mp3.html
همبازی دوران کودکیم... مرا ببخش.
به خاطر اشتباهاتی که داشتم...
به خاطر بد بودنم...
به خاطر کج خلقی هایم...
به خاطر...
مرا ببخش.
بچه های کوچه بچه های باحال محله همه رفتید؟
مریم و زهرا تو همین کوچه بود که با هم بازی کردیم تو همینجا بود که پدربزرگتون فوت شد توهمین جا بود که عقد کردی و... بالاخره روزی رفتید و الان زهرا تو ازدواج کردی بچه دار شدی و مادرتون سکته کرد و اما رفتید و دیگر نیستید
راضیه و نصرت و شکوفه یادتان هست دوچرخه سواری میکردید اما اکنون رفتید و دیگر نیستید
الناز و گلناز در همین کوچه پدر و مادرتان از هم جدا شدند و دیگر رفتید
زهرا و حسین شما هم رفتید
نرگس تو هم در همین کوچه پدر و مادرت را از دست دادی و تنهای تنها شدی و تو هم رفتی
اما...
زمان ای دزدی که همه چیز و کس را از ما میگیری این را هم به لیست بلند بالای خودت اضافه کن
من و مریم و پوریا هنوز هستیم...
ما را هم به لیست بلند بالای خودت اضافه کن...
پنجشنبه از جمعه دلگیرتره.
وقتی یه روزی دلت میگیره،با خودت میگی عیبی نداره.فردا روز خوبی خواهد بود. ولی خدا نکنه اون روز پنج شنبه باشه.دلگیر باشی.عزیزت نباشه.دلتو به چه فردایی خوش کنی؟
به جمعه؟ به روزی دلگیرتر از پنج شنبه؟
پنج شنبه رو "پنج شنبه" خطاب نکنیم.پنج شنبه رو "روز قبل از جمعه "بنامیم تا همه بفهمند ما چه حالی داریم.
فاتحه و صلوات برای تو و همه اونایی که نیستن
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
امروز دلم بدجور هوای دوران دبیرستان رو کرد،نمیدونم چرا.شاید به خاطر فردا و اتفاقاتش(اگر بیفته و به خیر بگذره!).
رفتم تو فکر.دلم از نداشته هام که یه روزی به معنای واقعی و به قدر کافی داشتم،گرفت.
یاد اون دوستی پاک و صادقانه دوران دبیرستانم با دوست خوبم که الان اون یه شهر و من یه شهر دیگه ام به خیر.
دوستی ای که دیگه بعید میدونم پیدا شه.
دورم شلوغه ولی هیچ کدوم اونی که باید،نیستن.
بدبینی،دروغگویی،حسادت،چشم و هم چشمی، روح منو که همیشه سعی کردم به دور از اینا زندگی کنم،آزار میده.
کاشکی آدما یه کم باهم مهربون تر بودن.
....
اومده بودم فاتحه بفرستم و برم.ولی ...
روحت شاد ...االهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
روحش شاد ویادش گرامی
ادم دلش خیلی میگیره عزیز دلش بره ودیگه نباشه...حالا فرقی نداره . میخواد بره اون دنیا یا تو همین دنیا ازت دور باشه.. دوری عزیز دوری
پنجشنبه است
و دلم برای آن هایی که دیگر ندارمشان تنگ است...
بوی حلوای خیرات
آدم های رفته
طعم تلخ یک فنجان قهوه
دوست داشتن های زیادی
دوست نداشتن های زیادی
انذوه آدم ها
اندوه مرده ها
شوری اشک ها
....
پنجشنبه است
و دلم گرفته است
بیایید برای شادی روح همه رفته ها فاتحه ای بخوانیم
این شبکه شاید بتونه به کسی کمک کنه
میتونین دوستای دوران مدرسه تون رو توش پیدا کنین
hamkelasiha.com
When I was younger I saw my daddy cry
And curse at the wind
He broke his own heart and I watched
As he tried to reassemble it
And my momma swore that she would
Never let herself forget
And that was the day that I promised
I'd never sing of love if it does not exist
But, Darling, you are, the only exception
You are, the only exception
You are, the only exception
You are, the only exception
Maybe I know somewhere
Deep in my soul that love never lasts
We've got to find other ways
To make it alone keep a straight face
And I've always lived like this
Keeping a comfortable, distance
Up until now I had sworn to myself
That I'm content with loneliness
'Cause none of it was ever worth the risk
Well you are, the only exception
You are, the only exception
You are, the only exception
You are, the only exception and I
I've got a tight grip on reality but I can't!
Let go of what's in front of me here!
I know you're leaving in the morning when you wake up!
Leave me with some kind of proof if not a dream, but Oh-Oh-Oh!
You are, the only exception
You are, the only exception
You are, the only exception
You are, the only exception
You are, the only exception
You are, the only exception
You are, the only exception
You are, the only exception
And I'm on my way to believing
Oh and I'm on my way to believing
[narahat][narahat][narahat][narahat][narahat][narahat][narahat][narahat][narahat][narahat]
و مکروا ...
دوهفته است که درگیر یه کاری هستم،هیج جوره حل نمیشد...با هرکی که میشد و عقلم رسید،صحبت کردم.ولی هیچی به هیچی....
تا اینکه یکی اومد و یه روزنه امیدی برام پیدا شد...کسایی که از مشکلم باخبر بودن و خودم خوشحال شدیم...خوشحال شدیم تا وقتی که یه دوست،تاکید میکنم یه دوست،رفت و رایشو زد...و طرف رو برای کمک به من منصرف کرد...
و مکرالله ...
توی اون لحظه و حتی بعدش که الان باشه،نمیدونم چه حسی داشتم،دلم گرفت؟ناراحت شدم؟عصبانی شدم؟ نمیدونم،فقط میدونم شوکه شدم... یکی بهم گفت امیدت به خدا باشه و من به خدا امید بستم
والله خیرالماکرین...
مشکلم حل شد...امیدم به خدا بود...نا امیدم نکرد...خدایا شکر
اینارو برای تو تعریف کردم تا درجریان باشی:) مطمینم که درجریان بودی...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید : تو بمن گفتی :
ازین عشق حذر کن !
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینة عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است
تا فراموش کنی ، چندی ازین شهر سفر کن !
با تو گفتنم :
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پیش تو ؟
هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب نالة تلخی زد و بگریخت !
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم
رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم !
بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
نه ...
وصل ممکن نیست ...
همیشه فاصله ای هست ...
اگرچه منحنی آب بالش خوبی است برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر ...
همیشه فاصله ای هست ....
.............
دچار یعنی عاشق ....................
........................دچار باید بود ......................... !!!
وگرنه زمزمه ی حیرت میان دو حرف حرام خواهد شد ... !
قصه اصحاب کهف یک شوخیست...
اینجا اگر یک شب بخوابی همه فراموشت میکنند...[narahat]
گفتم:«بدوم تا تو همه فاصله ها را»
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچله ها را
یک بار تو هم عشق من از عقل میندیش بگذار که دل حل بکند مسئله ها را...
ماهی مون هی می خواست یه چیزی بهم بگه .
تا دهنش رو وا می کرد ، آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه .
دست کردم تو تنگ ، درش آوردم .
شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن!
دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو .
اینقده از خوشحالی بالا پایین پرید . . .که خسته شد ، خوابیـــد!
دیدم بهترین موقع ست که تا خوابه ، دوباره بندازمش تو آب .
ولی الان چند ساعته بیدار نشده . . .
یعنی فکر کنم بیدار شده ، دیده انداختمش اون تو ، قهر کرده ، خودشو زده به خواب . . .
و این داستان بعضی از عزیزان اطراف ماست
دوستشون داریم و دوستمون دارند
اما
فقط از دیدگاه خودمون و خودشون . . .
دنگ...، دنگ ....
ساعت گيج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر اين فكر كه اين دم گذر است
می شود نقش به ديوار رگ هستی من.
لحظه ام پر شده از لذت
يا به زنگار غمی آلوده است.
ليک چون بايد اين دم گذرد،
پس اگر می گريم
گريه ام بی ثمر است.
و اگر می خندم
خنده ام بيهوده است.
دنگ...، دنگ ....
لحظه ها می گذرد.
آنچه بگذشت ، نمی آيد باز.
قصه ای هست كه هرگز ديگر
نتواند شد آغاز.
مثل اين است كه يک پرسش بی پاسخ
بر لب سر زمان ماسيده است.
تند برمی خيزم
تا به ديوار همين لحظه كه در آن همه چيز
رنگ لذت دارد ، آويزم،
آنچه می ماند از اين جهد به جای :
خنده لحظه پنهان شده از چشمانم.
و آنچه بر پيكر او می ماند:
نقش انگشتانم.
دنگ...
فرصتي از كف رفت.
قصه اي گشت تمام.
لحظه بايد پي لحظه گذرد
تا كه جان گيرد در فكر دوام،
اين دوامي كه درون رگ من ريخته زهر،
وا رهاينده از انديشه من رشته حال
وز رهي دور و دراز
داده پيوندم با فكر زوال.
پرده ای مي گذرد،
پرده ای مي آيد:
مي رود نقش پی نقش دگر،
رنگ می لغزد بر رنگ.
ساعت گيج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ :
دنگ...، دنگ ....
دنگ...
من از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم!
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود.
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.
هیچکس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت .
من به اندازه ی یک ابر دلم میگیرد
.....و شبی از شبها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟
باید امشب بروم
باید امشب چمدانی را
که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به ان وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند
یه نفر باز صدا زد سهراب!
کفش هایم کو؟
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است
که از حادثه عشق تر است
با صدای بیصدا،
مث یه کوه، بلند،
مث یه خواب، کوتاه،
یه مرد بود، یه مرد!با دستای فقیر،
با چشمای محروم،
با پاهای خسته،
یه مرد بود، یه مرد!شب، با تابوت سیاه
نشس توی چشماش،
خاموش شد ستاره،
افتاد روی خاک.سایهش هم نمیموند
هرگز پشت سرش،
غمگین بود و خسته،
تنهای تنها!با لبهای تشنه
به عکس یه چشمه
نرسید تا ببینه
قطره… قطره… قطرهی آب… قطرهی آب!در شب بیتپش،
این طرف، اون طرف
میافتاد تا بشنُفه
صدا… صدا… صدای پا… صدای پا!
توی قاب خیس این پنجره ها
عکسی از جمعه ی غمگین میبینم
چه سیاهه به تنش رخت عزا
تو چشاش ابرای سنگین میبینم
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعه ها خون جای بارون میچکه
نفسم در نمیاد جمعه ها سر نمیاد
کاش میبستم چشامو این ازم بر نمیاد
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعه ها خون جای بارون میچکه
عمر جمعه به هزار سال میرسه
جمعه ها غم دیگه بیداد میکنه
آدم از دست خودش خسته میشه
با لبای بسته فریاد میکنه
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعه ها خون جای بارون میچکه
جمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه
خنجر از پشت میزنه اون که همراه منه
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعه ها خون جای بارون میچکه
[golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz]
تو را به جاي همه کساني که نشناخته ام دوست مي دارم تو را به خاطر عطر نان گرم
براي برفي که آب مي شود دوست مي دارم
تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به جاي همه کساني که دوست نداشته ام دوست مي دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم
براي اشکي که خشک شد و هيچ وقت نريخت
لبخندي که محو شد و هيچ گاه نشکفت دوست مي دارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست مي دارم
براي پشت کردن به آرزوهاي محال
به خاطر نابودي توهم و خيال دوست مي دارم
تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به خاطربوي لاله هاي وحشي
به خاطر گونه ي زرين آفتاب گردان
براي بنفشیِ بنفشه ها دوست مي دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به جاي همه کساني که نديده ام دوست مي دارم
تورا براي لبخند تلخ لحظه ها
پرواز شيرين خاطره ها دوست مي دارم
تورا به اندازه ي همه ي کساني که نخواهم ديد دوست مي دارم
اندازه قطرات باران ، اندازه ي ستاره هاي آسمان دوست مي دارم
تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست مي دارم
تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به جاي همه ي کساني که نمي شناخته ام ... دوست مي دارم
تو را به جاي همه ي روزگاراني که نمي زيسته ام ... دوست مي دارم
براي خاطر عطر نان گرم و برفي که آب مي شود و براي نخستين گناه
تو را به خاطر دوست داشتن ... دوست مي دارم
تو را به جاي تمام کساني که دوست نمي دارم ... دوست مي دارم ...
به امید آن روز
که از اینجا گذر کنی
از من
از نوشته های من برای تو
از خیسی دستان شرم زده ام
مینویسم
برای تو
برای تویی که دوستت دارم
...............................
به او بگویید دوستش دارم
[golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz][golrooz]
تا ماهِ شب افروزم، پشت این پرده ها، نهان است
بارانِ دیده ام، همدمِ شبم، یارِ آنچنان است
جان می لرزد که ای واااای اگر دلم دیــــــــگر برنگردد ...............
ماهم به زیر خاک و دلم در این ظلمتِ زمان است
ای بــــــــــــاراااااان
ای باران
از غصه ام آگــــــــــاهـــــــــــ ــی
بزن نم به خاکش، ز اشکم نپرسد چراااا تنهــــــایـــــــــــی
از قطره ات چون شکفد به خــــــــــاکــــــــــــ ــش سبزه همــــــــــــــــــی
بوی ماهم کشــــــــــــــان ابرِ خاکش،
ااااابرِ بــــــــــارااااااان!!!!
سلام
باز من و دلنوشته و تو
باز حرف های نگفته و داغ نبود تو
گله از دوری و فراق نیست
گله از تنهایی و پنهون کاری نیست
گله از درد درک نشدنه
زخم انگ و تهمت نارواست
روحت شاد
اللم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
تو فقط "گاهی" در خیابان ها قدم میزنی
این را از ابرها می فهمم
که هر روز
نمی بارند!
(نیما معماریان)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
برای تو دوست قدیمی
دايي عزيزم
گرچه برگه هاي تقويم آغاز هجدهمين سال بي تو بودن را جار مي زنند، اما بي خبرند از اينكه نه هفده سال، بلكه تا زماني كه نفسي هست نخواهند توانست ذره اي از ياد و خاطره هايت را با گذران خود بكاهند.
خاطره هايي كه به تازگي روز اول ، همچنان در پيش چشمانم رژه مي روند؛
آن روز هايي كه پا به پاي ما و دورادور بازي كودكانه و البته شيطنت آميزمان را همراهي مي كردي تا بلكه باعث ايجاد مزاحمتي براي ديگري نشويم.
آن روز هايي كه بسيار قاطع در برابر زياده گوي هاي آن مرد و آن تهمت ناروا كه به ما منتصب كرده بود ايستادي و در نهايت روسپيد هم بيرون آمدي.
روزي كه وقتي برادرزاده ات نه از روي عمد سنگي را سمت من پرتاب كرد و سر مرا شكست، چه سريع ما را آشتي دادي.
آن شب كه پروانه وار دور ما مي چرخيدي تا هنگام خروج از گرمابه و در آن شب روستا كه سرمايي استخوان سوز داشت؛ حتي در چله تابستان، دچار دو هوا شدن و سرما خوردن نشويم. هرچه بود ترجيح مي داديم ولو به قيمت سير روستا حتي در شب، همراه تو باشيم.
آن زمان كه كمي بزرگتر شديم و هنگامي كه مطيع سركشي مخصوص دوران نوجواني خود از بردن محصولات لبني روستا كه ( مادربزرگ با خود مي آورد ) به خانه امتناع مي كرديم، با جادوي مهربانانه خود ما را وادار به اين كار مي كردي.
و آن سه شنبه شوم، روزي كه فاصله از منزل تا خانه ات را تنها به اين اميد طي كرديم بلكه خبر صحت نداشته باشد اما حجله ها خود گوياي سخني ديگر بودند.
آن زمان كه پس از به آرامش رسيدنت، وقتي خواهرزاده سه ساله ات سراغت را مي گرفت خبرت را از بهشت مي داديم.
و بسياري از خاطرات ديگر ...
و حتي اين شعر؛ شعري كه بيت بيت آن هنوز هم در خاطرم هست و خواهد بود؛ شعري كه تنها چند روز پس از جاودانه شدنت توسط يكي از شعراي نامي ( و البته همشهري ) سروده شد
كوه از تو اي صبور جوان آبرو گرفت / دشت و دمن به خون دلت رنگ و بو گرفتو چه دلتنگم
از داغ تو بنفشه به دامان دشت ريخت / با ياد تو شقايق صحرا سبو گرفت
((آزادكوه)) با همه استواريش / از غم خميد و داغ تو طاقت از او گرفت
در اشتياق بوسه به تابوت پاك تو / شبنم به سجده آمد و باران وضو گرفت
دنبال جاي پاي تو اينگونه ((اوز رود)) / در پيچ و تاب گشت و ره جستجو گرفت
باور نمي كنم كه تو اي ((محسن)) عزيز / رفتي و سرو قد تو با خاك خو گرفت
گفتيم كاش درد تو درمان شود ولي / تقدير تلخ خرده بر اين آرزو گرفت
خواستم سخن به درازا كشم ولي / بغضم دوباره آمد و راه گلو گرفت
دلتنگ لحظاتي از اين دست ...
يادت گرامي ...
تاکه بودیم نبودیم کسی کشت ماراغم بی هم نفسی
تاکه رفتیم همه یار شدند مرده ایم وهمه بیدار شدند
قدر آینه بدانید چو هست نه به آن روز که افتاد،شکست
روحش شاد...
باز هم شب جمعه...
امام صادق علیه السلام میفرماید:
روزجمعه عملی با فضیلت تر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دلم گرفته ای رفیق،لبریز بغضم این روزا
هیشکی نمیفهمه منو،خستم از این حال و هوا
دلم گرفته ای رفیق،جا موندم انگار از همه
از حال این روزام برات هرچی بگم بازم کمه
....
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
همه مي پرسند:
چيست در زمزمه مبهم آب؟
چيست در همهمه دلکش برگ؟
چيست در بازي آن ابر سپيد، روي اين آبي آرام بلند
که ترا مي برد اين گونه به ژرفاي خيال؟
چيست در خلوت خاموش کبوترها؟
چيست در کوشش بي حاصل موج؟
چيست در خنده جام
که تو چندين ساعت، مات و مبهوت به آن مي نگري؟
نه به ابر، نه به آب، نه به برگ،
نه به اين آبي آرام بلند،
نه به اين آتش سوزنده که لغزيده به جام،
نه به اين خلوت خاموش کبوترها،
من به اين جمله نمي انديشم.
من مناجات درختان را هنگام سحر،
رقص عطر گل يخ را با باد،
نفس پاک شقايق را در سينه کوه،
صحبت چلچله ها را با صبح،
نبض پاينده هستي را در گندم زار،
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل،
همه را مي شنوم؛ مي بينم.
من به اين جمله نمي انديشم.
به تو مي انديشم.
اي سرپا همه خوبي!
تک و تنها به تو مي انديشم.
همه وقت، همه جا،
من به هر حال که باشم به تو مي انديشم.
تو بدان اين را، تنها تو بدان.
تو بيا؛
تو بمان با من، تنها تو بمان.
جاي مهتاب به تاريکي شبها تو بتاب.
من فداي تو، به جاي همه گلها تو بخند.
اينک اين من که به پاي تو در افتادم باز؛
ريسماني کن از آن موي دراز؛
تو بگير؛ تو ببند؛ تو بخواه.
پاسخ چلچله ها را تو بگو.
قصه ابر هوا را تو بخوان.
تو بمان با من، تنها تو بمان.
در دل ساغر هستي تو بجوش.
من همين يک نفس از جرعه جانم باقيست؛
آخرين جرعه اين جام تهي را تو بنوش.
این روزا،روزای پرکاریه
زمان از دستم در میره،حواسم به خیلی چیزا نیست
دلخور میشم و بعدش زود یادم میره
اون چیز مهمی که باید یاد میگرفتمو یاد گرفتم و آویزۀ گوشم کردم
میدونی توقع نداشتن از آدما چقد لذت بخشه؟
اصن میدونستی وقتی آدم برای خودش و خدای خودش دست دیگرانو بگیره،ولی به نتیجۀ رفتار دیگران فکر نکنه،چقد خوبه و در عین حال سخت؟
میدونم یه روزی،جوابشو از خدا میگیرم.شایدم دارم جوابشو میگیرم
میدونی که چقد حال میده که طرف حسابت خدا باشه؟ انگار خیلی بزرگ شدی...
البته بین من و این بزرگی کردنا فاصله هاست اما تو برا من دعا کن اگه حال داشتی
پنجشنبه است و من به یادتم ....روحت شاد ای دوست
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوست قدیم ام چرا رفتی تا بی دوست بشم
حالا هرچی میگردم مثل تو نیست و من حرفامو فقط میتونم به خودم بگم
یه روزی یه مدتی یه جایی به آدمایی اعتماد کردم که دوستم نبودن
بفکر منافع خودشون بودن و من ساده نفهمیدم و
چرا نستی به امید دیدن تو روزامو شب میکردم بعد کنکور ببینمت ولی قبلش رفتی
و من شدم کسی که نیست
دیگه واقعی نیستم همین
یه ظاهر که نمیدونه کی میتونه بیاد پیشت و مطمئن نیست کجا اون روز میاد
فقط منتظرم
امیدوم اینه قولی که بهت دادم بتونم عمل کنم
اما اینن روزا ناامیدم
مطمئن نیستم یتونم
کاش زمان به عقب میرفت و الان یه روزگاری دیگه بود
نمیدونم کاش زمان جلو میرفت و زودتر به تو میرسیدم
نتونستم بین این همه ادمی که میبینم با کسی دوست بشم
مشکل حتما از منه وگرنه چرا بقیه تونستن دوستی داشته باشن و مثل من نباشن
من فقط با همه حرف میزنم ولی فاصله من و دوستی خیلی هست.
دوست بچگی ام خوشی هام تموم تمومش اینه که برم باشگاه همین بقیه روزگارم رو خودم نیستم
کاش الان بودی باهات دردودل میکردم
کسی که من رو بخاطر خودم دوست داشت و لبخنداش از رو لبش نمیرفت
کاش کمی از صبر تو رو داشتم
منتظر دیدارتم[golrooz]
آن چیزی که هیچ کس نمیپرسد،این است که:
"به چه قیمتی عادت می کنیم؟!...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
امروز را در خانه می مانم
ور در را به روی کسی نمی گشایم
اما بی در و پیکر است
خانه ذهنم،
می آیند و می روند
دوستان ناموافق
آشنایان ناسازگار
...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم