تمام شهر پر شده
از تبلیغات ممنوع
اینجا هر کسی
با نام خویش نمیشناسند
بلکه با انچه میگوید
میخواند
مینویسد
میشناسند
اینجا
تو را
نخواهند شناخت
بلکه
فقط تو را
همان حد خواهند شناخت
که به نفعشان باشد
ایناز
نمایش نسخه قابل چاپ
تمام شهر پر شده
از تبلیغات ممنوع
اینجا هر کسی
با نام خویش نمیشناسند
بلکه با انچه میگوید
میخواند
مینویسد
میشناسند
اینجا
تو را
نخواهند شناخت
بلکه
فقط تو را
همان حد خواهند شناخت
که به نفعشان باشد
ایناز
تمام زنان شهر
برای مردشان
شال گردنی میبافند
من نیز شال گردنی میخواهم ببافم
اما سالهاست جای
شال گردن تنها
شعر میبافم
تمام زنان موهایشان را میبافند
گلی میگذارند
و بوی گل مست میکند
معشوقشان را
امام ن موهایم را میبافم
و لایش نه گلی میگذارم
و نه به دنبال معشوق میگردم
تنها بی صدا
در خود میکاوم
زن بودن
اسطوره ایست
عظیم
که مرد هرگز نخواهد
ایناز
- - - به روز رسانی شده - - -
تمام مدت توصیف میکرد
میان تمام توصیفهایش
هیچ نبود
جز تملق و چاپلوسی
چقدر بی حد سخن میگفت
دیگر کم کن گزافه گوییت را
کسی دیگر نمیخواهد بشنود
دروغهای رنگینت را
کمی میان حقیقت قدم بگذار
اصلا چاپلوسیت برای چیست
نکند تنها میخواهی
جای را بدست اوری
قلب بدست نخواهی اورد
شاید مکان بدست اوردی
ایناز
وقتی دیگر
نه امدنی را میبینی
نه رفتنی را میبینی
کور و کر نشدی
فقط از یه جایی
تو زندگیت به
بعد
نه دیگه به اومدنی اعتماد میکنی
و نه از رفتنی دلت خیلی میگیره
چون نیمی از وجودت واسه همیشه
از یه جایی به بعد
ازت دور شده اونقدر دور که
دیگه چشمات میبیندی
تا دردش حس نکنی
ایناز
همگراست یا واگرا ؟؟!!آزاده
زوج است یا فرد؟؟!!
نمی دانـــــــــــــم
فقط میدانــــــــــم...
به بی نهـــــــــــایت میل میکند ...
عشق من به تــــــــــو...
شمردم...
1، 2 ، 3....
چشم هایم را که گشودم...
نبود...
با خود برد...
کودکیم را...
زمان، همبازی خوبی نیست...
قول میدهم نباشم...
دیگر آن ساده دل بی پروا....
آزاده
السلام ، ای ماه عشق ، ماه عطش
در تو قربان ، یاوران ماه وش
السلام ، ای سرزمین کربلا
السلام ، ای وادی پر خون ، بلا
السلام ، ای خیمه های نی نوا
تکیه گا هی ، بر کودکان بی نوا
السلام ، مولای جان ، جانم فدات
با وفا ، گشتی شهید آن فرات
سوگوریب سوسوز دوداغیم دیشلرم
بی اجازن سرورم عباس سوایشمرم
السلام ، ای واژه های تب زده
آتشی بر جان کفر ، زینب (س) زده
السلام ، ای زینب (س) قامت کمان
السلام ، ای مرهم روح و روان
السلام ، ای تل زینب (س) ، جان ما
تو قدم گاه و شفا ، جانان ما
السلام ، داغ دل زینب (س ) ، سلام
در فراق گارداشون یوخدور ، کلام
درد بی درمان ، مگر توصیفی است
گر چه مولا در دلم چون یوسف است
چون برادر ، باشد آن او سروری
داغ او ، آن می کشد هر خواهری
می کشد ، شمر لعین ، تیغ جفا
می برد رأس حسین (ع) ، او از قفا
چون که زینب بیند آن صحنه ، خدا !
می کشدداغ دلی، می شودجانش جدا
آنزمان که میدود شمرملعون قتلگاه
می دود زینب ازپی قاتل با اشک وآه
چون بدیدش مولا ز تن بی سر شده
رو بکردش بر خدا ، حاضر شده
با دلی پر سوز و با خیز و به افت
درد دل ر ا با خداش این گونه گفت
«الله الله ! ! ! ! !قلبیمی یاندیر دیلار
ظلم دشمن ، بیز لره تا کی اولار؟
سروریم ، سن سیز سینمی داغلارام
من قرا معجر سالیب چوخ آغلارام»
از چه ؟ آن ماه محرم برتر است
بر همه ماههای دیگر سرور است؟
من بگویم پاسخش بر تو ، عزیز
جام عشقش ، باشد آن لبریز فیض
رقیه ام،یاران،سویلدیم غملی سوزیم
دخت مولی،رقیه یه(س) قربان اوزیم [golrooz]
مژده ده آن یارپس پرده غیبت آمد
مژده ده از بین گلهای فاطمه گل نرگس آمد
مژده ده به مادرش زهرا ماه شعبان آمد
مژده ده روز خوش نیمه شعبان آمد
شکرعمرم,که باز نیمه شعبان هستیم
مشتاق یاری ودیدار یوسف زهراهستیم
شادشادانیم زآمدنت مهدی جان
بگذاردر رهت باشیم ما مهدی جان
کاش باشم سامرا درآن شهرغریب
بپذیرتبریک مرا یاامام عسکری
دلم چه سرگشته دلم چه حیرانیست
شبیه دلتنگی مثال زندانیست
شبی بدیدم خواب حریم عشقم را(حرم امام رضا)
نوای قرآنی خدا چه حیرانیست
نهاده ام تا گام حریم عشقم جان
برفته هوش از سر خدا چه رضوانیست
به شوق وصلش جان چنان گریستم من
هوای چشمانم گرفته بارانیست
گشوده قلبم جان دوباره از عشقی
به عشق آن ماهی که ماه مهمانیست(ماه رمضان)
بیامدست امری ز سوی حق جانا
به گوش جان بشنو که امر رحمانیست
دلا به راهی کج منه قدم یارا
که این رهی شیطان نه راه احسانیست
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما عزیزان به پیشگاه حقتعالی
التماس دعا
شبی به موج غم ز دست خود مویم
به اشک چشمم جان غبار دل شویم
خوشا چو بوی وصل به اشک چشمم جان
در آن سکوتی شب مشام جان بویم
کنار سجاده(م) ز آه سوزی دل
به آن طبیبی جان ز زخم دل گویم
وزیده بر جانم نسیم عرفانی
نوید عشقی جان دوباره من جویم
به عجز و زاری من فتاده ام یارا
به درگهت اکنون که راه جان پویم
گدای درگاهت شدم چو من جانا
ببخشی ام یارا که من سیه رویم
درون سینه دل گرفته او آرام
بگفته حق گویا بیا بیا سویم
التماس دعا
مه من بکش کناری تو دمی حجاب رویت
نظری ببینمت جان بزنم پری به سویت
قدحی بده شرابم ز می ای شراب عشقت
بکشم سرم که یارا شده ام چو مست بویت
مه من تویی در افشان تو نگو که در میفشان
دل من ز دوریت جان شده غم ز جستجویت
صنما نگار من کاش چو به چشم ببینمت سیر
گل من بگو قرارت که روم به سر به کویت
شه من شبی بدیدم تو رو من به خوابم ای جان
که شدی گلم تو مهمان دل من فدای خویت
نفسم شمارش از توست هله ای نسیم رحمت
سخنی چو در فشان یار برم حظ ز گفتگویت
تقدیم به پیشگاه حضرت صاحب الزمان(عج)
التماس دعا