پاسخ : هم صدا با ابلیس ( معرفی شیطان پرستی )
-- قسمت يازدهم --
زمينههاي پيدايش شيطان پرستی
زمينههاي پيدايش شيطان پرستی را به صورت اختصار در عوامل زير ميتوان جستجو كرد:
اول
پس از رنسانس و برداشته شدن سختگيريهاي افراطي و متعصبانه ارباب كليسا، ناهنجاريهاي متعددي فراهم آمد به ويژه گرايش به شيطان پرستي عملاً نوعي نه گفتن و كنار گذاشتن رويكرد كليسا محوري در طول قرون وسطا بوده است. و لذا ميبينيم مقدسات مسيحيان پسوند شيطاني ميگيرند. مانند انجيل و كليساي شيطاني.
دوم
تلاش براي جايگزيني اومانيسم و نگرشهاي تجربه گرايانه را نيز نميتوان ناديده گرفت، زيرا محوريت دادن به انسان و اميال و لذات او تنها از راه دينهاي خواسته و ساخته بشري ممكن خواهد بود و شيطانگرايي بهترين جلوه براي بازگشت به سياهيها و تاريكيها است.
سوم
رهبري يهوديان به ويژه صهيونيسم نيز در پيدايش و گسترش اين فرقه چشمگير و آشكار است هم از نظر تاريخي و تبارشناسي،شيطانيسم قديمي و مدرن ريشه در دين يهود دارد و هم از نظر سياسي و اجتماعي امروزه يهوديت با ابزار و امكانات گسترده به ويژه از طريق دنياي كتاب و سينما تلاش در ترويج همه جانبه اين فرقه دارد.
افزون بر اينكه سنخيت ميان عرفان يهود يعني كابالا با پديده شيطانگرايي به وضوح مشهود است كه اشتراك در نمادها مانند پنتاگرام يا ستاره پنجپر يكي از نمونههاي روشن آن است.
چهارم
استفاده از شور و انگيزه جوانان به ويژه در كشورهاي مسلمان از ديگر مؤلفههاي فراگيري اين گرايش است. فعاليتها از طريق پارتيهاي شبانه، گروههاي موسيقي و ميهمانيهاي دوستانه آغاز ميگردد در ادامه با تبليغ نمادها و مشخصههاي ظاهري و در نهايت زمينه آشنايي آنها با انديشهها و رويكردهاي شيطاني را فراهم ميكنند، كه نمونهاي از فعاليتهاي داخلي آنان در شبكه سوم سيما تحت عنوان برنامه شوك پخش گرديد.
پنجم
علاوه بر موارد پيش گفته كه ميتوان آنها را عوامل خارجي در ترويج شيطانگرايي نام نهاد، عدم اطلاع كافي از عرفان حقيقي و اسلامي نيز آسيب ديگر پيدايش تمام نحلههاي نوپديد است.
از اين رو ميتوان گفت علاوه بر اينكه دستگاههاي تبليغي و فرهنگي كشور موظف به تبيين ماهيت شوم پديده شيطانگرايي و عرفانهاي نوظهورند بايد خود را ملزم به ارائه و ترويج جلوههاي زيبا و فطرت طلب عرفان اسلامي نمايند كه اين از طريق تدوين آثار و نوشتههاي روان، دلنشين و قابل فهم عموم و تهيه فيلمهاي كوتاه و بلند و راهاندازي سايت و وبلاگهاي اينترنتي و برگزاري جلسات در فضاهاي علمي به ويژه جهت دانشجويان و جوانان امكانپذير است.
نتيجه آنكه در اسلام شريعت، طريقت و حقيقت اركان اساسي حركت و كمال بشري به حساب ميآيند كه ناديده انگاشتن هر كدام از آنها باعث خلل در رسيدن به مقصود ميگردد. همان چيزي كه خلأ آن به ويژه شريعتزدايي در مكاتب وارداتي به وضوح ديده ميشود، به قول مولانا، شريعت چراغ، طريقت راه و حقيقت مقصد است و به قول شبستري در گلشن راز:
شريعت پوست، مغز آمد حقيقت
ميان اين و آن باشد طريقت
خلل در راه سالك نقض مغز است
چو مغزش پخته بيپوست نغز است
ادامه دارد...
پاسخ : هم صدا با ابلیس ( معرفی شیطان پرستی )
-- قسمت دوازدهم --
دعا در ادیان توحیدی و شیطان پرستی
در این بخش قصد داریم یک مقایسه گذرا در باب دعاهای ادیان الهی با مکتب نو ظهور و مادی شیطان پرستی داشته باشیم.
البته شاید این مقایسه درست نباشد. ولی چاره ای نیست، جز اینکه برای بیان حقیقت، گاهی کلام حق در کنار کلام کفر قرار گرفته و مقایسه شود. چه اینکه خداوند بندگان خود را اینگونه معرفی می نماید.
قرآن در این باره می فرماید:
الذین یستمعون القول و یتبعون احسته اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوا الالباب «کسانی که سخنان را بشنوند و از نیکوترین آنها تبعیت می کنند. آنها کسانی هستند که خداوند آنان را هدایت کرده و آنان صاحبان عقل و خرد هستند»
بنابراین امیدواریم که این مقایسه خود سبب ارج نهادن به کلام الهی شود. و صاحبان خرد و درایت با مطالعه و مقایسه این دعاها حقیقت را دریابند.
چه اینکه قرآن می فرماید: لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی « هیچ اجباری در پذیرفتن دین نیست. حقیقتاً هدایت از گمراهی آشکار است.»
اینک پیش از هر چیز نمونه هایی از دعاهای کتاب مقدس شیطان پرستی و سپس نمونه هایی از تورات و انجیل را می آوریم. و آنگاه در مقایسه با کلام الهی ملاحظه خواهید فرمود که چه تفاوتی میان لفظ دعای الهی و دعای شیطان پرستی وجود دارد.
دعاهای شیطان پرستی (سیطنیسم):
«به نام شیطان. ای فرمانروای زمین، ای پادشاه جهان، من گردن می نهم نیرویی از تاریکی را که امانت گذارده فرمانروای دوزخی بر روی دوش من. باز کن پهنای دروازه های جهنم را. و برسان اکنون، از عمق وجودم سلامم را به برادرت (خواهرت) و دوستت.
ببخش مرا به خاطر سخنان زیادم که از همه جا گفته ام.
من تحیر دارم از نام تو. چون که بخشی از خود من است. من زندگی می کنـم همانند چهارپایـان در مزرعه و شاد هستم از این زنـدگی حیوانی و شهوانی. من طرفدار عدالتم و نفرین می فرستم بر پوسیدگی.
کنار تمام خدایان درون چاه؛ مـن گردن می نهـم چیزهایی را که باید بگویم رخ خواهد داد. بیرون بیا و به نام خودت به این نامه و خواسته های من جواب بده»
« پیش بفرست پیامبر شهوت و لذت را و بگذار زشتی ها در تاریکی من جلوه گر شوند، تا بتوانم آنها را انجام دهم.
اکنون می خواهم، نشانه های خود را جمع آوری کنم و تصویری از آفرینش بکشم. اژدهای بالدار منتظر رهایی است.»
لاوِی دعا را تا اینجا ادامه می دهد که مرد و زن هر کدام باید جملات مخصوص خود را بگویند. که متأسفانه با توجه به مستهجن بودن مضامین دعا، آن را وا می گذاریم.
در یکی دیگر از نیایشهای کتاب شیطان پرستی در برابر شیطان، می توان به این مورد اشاره کرد.
« با برآشفتگی از خشم و اضطراب ناشی از سکوت، فریادم را بلند کنم. که بپیچد همچون صاعقه در آسمان، تا همگان بشنوند؛ ای پنهان شده در تاریکی، ای نگهبان جاده ها، ای کسی که نیروی تو همه جا ظاهر می گردد، آماده کن برای لطف خود، ارادتمند خود را. کسی را که اعتقاد به تو دارد و دچار عذاب شده است.
جدا کن او را بـرای خـودت و حفـاظت نما او را. نه به خـاطر بـی لیاقتیش، و مضطـرب نساز او را. کمک کن او را در میان آتش و آب و زمین و باد، تا دوباره گمشده اش را باز یابد.
قوی کن با آتش، استخوانهای ما را برای دوستی و همراهی خود. و در جاده های تنگ یاورمان باش. اجازه بده از میان نیروهای شیطانی که در زمین از آن توست، هم اکنون لذت آن را دریابیم. و اجازه بده لذت آن را در آینده نیز بچشیم. نیروی خود را به ما برگردان تا لذت بی پایان حکومت بر آنچه هست را بچشیم.»
در اینجا لاوِی از طرف خود ادامه می دهد:
« این است پیام ما. به نام شیطان. این لطف شامل کسی می شود که حکومت شیطان را بر خود بپذیرد. پس باید نام شیطان را بر خود قرار داده. و در رگ و گوشت خود جریان دهد، تا در زمین برای ابد زندگی کند، زیستنی جاوید. درود بر شیطان.»
دعاهای یهودیت
« ای خدای عادل من، وقتی نزد تو فرياد بر می آورم، مرا اجابت فرما. زمانی که در سختی و تنگنا بودم تو به داد من رسيدی، پس اکنون نيز بر من رحم فرموده، دعايم را اجابت فرما.»
« ای خداوند عادل، راه خود را به من نشان ده و مرا هدايت نما تا دشمنانم نتوانند بر من چيره شوند. دهان ايشان لبريز از دروغ است و دلشان مملو از شرارت.
حـرفهـايشـان پر از تملـق و فـريب است و بـه مـرگ منتهـی می شود. ای خدا، تو آنها را محكوم کن و بگذار خود در دامهايشان گرفتار شوند!.»
« ای خدا، تو مرا می بينی. تو رنج و غم مردم را می بينی و به داد آنها می رسی. تو اميد بيچارگان و مددکار يتيمان هستی. دست اين بدکاران را بشكن. آنها را به سزای اعمالشان برسان و به ظلم آنها پايان بده.»
« ای خداوند، اين تو بودی که مرا از رحم مادرم بدنيا آوردی. وقتی هنوز در آغوش مادرم بودم، تو از من مراقبت نمودی. از شكم مادرم، تو خدای من بوده ای. و مرا حفظ کرده ای. اکنون نيز مرا ترک مكن، زيرا خطر در کمين است و غير از تو کسی نيست که به داد من برسد.
دشمنانم مانند شیر مرا محاصره کرده اند. همچون شيران درنده دهان خود را باز کرده اند تا مرا بدرند. نیرویی در من نمانده است. تمام بندهای استخوانهايم از هم جدا شده اند.
دلم مانند موم آب می شود. گلويم همچون ظرف گلی خشک شده و زبانم به کامم چسبيده.
دشمنانم مانند سگ، دور مرا گرفته اند. مردم بدکار و شرور مرا احاطه نموده اند. دستهـا و پاهـای مرا سـوراخ کرده اند. از فـرط لاغـری تمـام استخـوانهايم ديده می شوند؛ بـدکاران بـر من چيره شده اند. رَخت مرا در ميان خود تقسيم کردند و بر ردای من قرعه انداختند.
ای خداوند، از من دور مشو؛ ای قوت من، به ياری من بشتاب. جانم را از دم شمشير برهان. جان عزيز مرا از دست بدکاران نجات ده. مرا از دهان اين شيران برهان؛ مرا از شاخهای اين گاوان وحشی نجات ده!»
دعاهای مسیحیت:
« ای پدر ما که در آسمانی، نام مقدس تو گرامی باد.
ملکوت تو برقرار گردد. خواست تو آنچنان که در آسمان مورد اجراست، بر زمین نیز اجرا شود.
نان روزانه ما را امروز نیز به ما ارزانی دار. خطاهای ما را بیامرز، چنانکه ما نیز آنان را که با ما بدی کرده اند، می بخشیم.
ما را از وسوسه ها دور نگه دار و از شیطان حفظ فرما؛ زیرا ملکوت و قدرت و جلال تا ابد از آن توست. آمین»
« اعتراف می کنم به تو ای پروردگار یکتای ما، که نه تو را آغاز و نه تو را انجام است. زیرا که تو به رحمت خود به همه چیز آغاز دادی و زود باشد که بعدل خود همه را نیز انجامی دهی. میان بشر همتایی نداری. زیرا که بجود خود دستخوش حرکت و عوارض نیستی. بما رحم کن، چون تو ما را آفریده ای و ما ساخته شده دست توایم.»
« ای پروردگار توانای مهربان، که ما بندگان را به رحمت خود آفریده ای، و به ما رتبه بشریت و آئین پیغمبر حقیقی خود را مرحمت نموده ای، همانا تو را شکر می کنیم بر تمام انعامهایت. و دوست داریم که عبادت کنیم تو را در تمام روزهای زندگی مان ... پس ای پرودگار، ما را از شر شیطان و گرایش جسم و آرایش جهان نجات بده. چنانکه برگزیده خود را نجات داده ای.»
دعاها در اسلام
در این مبحث، ابتدا به فـرازهایی از دعاهای ائمه معصـومین علیهم السلام اشـاره کرده و سپس دعاهای قرآن را یادآور می شویم. تا عمق کلام خداوند مشخص گردد. تا بر همگان مبرهن گردد که چه تفاوتی میان کلام خداوند و در ذیل آن کلام ائمه معصومین علیهم السلام، با سایر دعاها وجود دارد!.
هر چند قیاس در این باره دور از انصاف است. و نمی توان کـلام پـوچ شیـطان پـرستان را در کنـار کلام خداوند عالـم قـرار داد، اما چاره ای نیست. و پیشاپیش از محضر مقدس ائمه معصـومین علیهم السلام عذر خواهی نموده و به خداوند تبارک و تعالی عرضه می داریم که، »خداوندا آنچه را که خود می دانی انجام داده و قصد جسارت به کلام قدسی حضرتت را نداریم.«
ابتدا به دعاهای امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه توجه فرمایید. (البته دعاها در ارتباط با خود مقوله شیطان پرستی انتخاب شده اند. و حتماً خوانندگان گرامی خود آگاه به موضوعات مختلف ادعیه صحیفه سجادیه هستند.)
امام سجاد علیه السلام در این کتاب شریف به این مقوله (شیطان پرستی) اینگونه اشاره می فرمایند:
« بار خدایا! در دلهای ما راه ورودی برای شیـطان قرار مده و منزلگاهی برایش در آنچه نزد ماست آماده مکن.
بار پروردگارا! آنچه را از باطل به ما جلوه می دهد، به ما بشناسان. و چون شناساندی ما را از (انجام آن باطل) نگه دار. از خواب غفلت که موجب اعتماد به اوست، بیدارمان فرما.
بار خدایا! تسلط او را از ما دور کن و امیدش را از ما قطع نما.
خداوندا! آنچه را شیطان (درکار ما) گره می زند، بگشا و آنچه را که (برای فریب ما) می اندیشد، باطل نما. آنگاه که قصد اغفال ما را دارد او را باز بدار. سپاهش را شکست داده و مکرش را باطل فرما.
بار خدایا! ما را در صف دشمنانش قرار ده و از دوستانش برکنار دار، کـه وقتـی ما را می خواند اطاعـتش نکنیم، و چـون ما را فـرمان دهد اجابتش نکنیم.»(صحیفه سجادیه دعای 17)
حال به دعاهای سایر ائمه اطهار توجه فرمایید.
« بارخدایا بیامرز از من گناهانی را که پرده ها را می درند. خداوندا بیامرز از من گناهانی را که بدبختیها را فرو می فرستند. خدایا بیامـرز از من گناهانی را که نعمتها را تغییر می دهند ... خدایا جـز تو آمرزنده ای را برای گناهانم و پوشاننده ای برای زشتیهایم نمی یابم ...
پاک و منزهی تو و به ستایش تو مشغولم. به خودم ظلم کرده ام و بی پروایی کرده ام به واسطه نادانیم ... پروردگارا به ضعف بدنم و نازکی پوستم و باریکی استخوانم، رحم کن. آیا باور کنم که تو مرا عذاب کنی بعد از اعتقاد به یگانگیت. و بعد از اینکه در دل نهادم معرفت تو را. و بعد از اینکه زبانم به ذکر تو گویا بوده است ...
ای معبود من، و ای پروردگار و آقای من و ای سرور من، برای کدام مورد به تو شکوه کنم. و برای کدام یک از آنها شیون و گریه کنم؟ برای دردمندی عذاب و سختی اش، یا برای طولانی بودن عذاب و مدتش، وای که اگر مرا هـم ردیف دشمنانت در عقوبتهـا قرار دهی و با اهـل بلایت جمع نمایی و بین من و دوستانت جدایی افکنی.
خدایا و ای سرور و مولای من و ای پروردگارم، گیرم که بر عذاب تو صبر کنم، چگـونه بر دوری تـو صبر کنم. و گیرم که بر حرارت آتش عذابت صبر کنم، چگونه بر چشم پوشی از کرامت تو صبر کنم...» (مفاتیح الجنان، دعای کمیل)
« خداوندا مرا طوری قرار بده که از هیبت تو هراسناک باشم، گو اینکه تو را می بینم. و خوشبختم کن به تقوای خودت. و بدبختم مگردان بسبب معصیتت. و برایم از تقدیر خودت خیر قرار بده. و به قدر خود برکتم ده ...
خدایا بی نیازیم را در وجودم و یقین را در قلبم و اخلاص را در عملم و نور را در چشمم و بینایی را در دینم قرار بده و مرا از توانایی خودم بهره مندم نما.
خداوندا تو نزدیک هر کسی هستی که تو را بخواند. و زودتر اجابت می کنی. و کریمترین کسی هستی که می بخشد. و وسیعتر از هر کس دیگری عطا می کنی. و شنونده ترین هستی برای کسی که درخواست می کند. ای بخشاینده در دنیا و آخرت و مهربان در هر دو...»( مفتایح الجنان، دعای عرفه امام حسین علیه السلام)
اینک به دعاهای قرآن کریم توجه فرمائید، که چه زیبا بر کرانه دل آدمی می نشیند.
«پروردگارا همانا تـو هر که را به آتش افکنی، او را خـوار ساخته ای. و برای ستمکاران هیچ یاوری نیست.
پـروردگارا ما صدای منادی تـو را شنـیدیم که به ایمان دعـوت می کرد، « به پروردگار خود ایمان بیاورید» و ما ایمان آوردیم. پروردگارا گناهان ما را ببخش و بدیهای ما را بپوشان، و ما را با نیکان بمیران.
پروردگارا آنچه را بوسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودی، به ما عطـا کن و ما را در روز رستاخیز رسـوا مگردان. زیرا تو هیچگاه از وعده خود تخلف نمی کنی.»( قرآن کریم، سوره آل عمران آیات 192 الی 194)
«... خداوندا، این شهر (مکه) را مکان امنی قرار ده. و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار.
پروردگارا آنها (بتها) بسیاری از مردم را گمراه ساخته اند. هر کس از من پیروی کند از من است و هر کس نا فرمانی من کند، تو بخشنده و مهربانی.
پروردگارا، تو می دانی آنچه را ما پنهان و یا آشکار می کنیم. و چیزی در زمین و آسمان بر خداوند پوشیده نیست.
پروردگارا مرا و فرزندانم را از بر پا کنندگان نماز قرار ده و دعای مرا بپذیر.
پروردگارا، من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در آن روز که حساب بر پا می شود بیامرز.» (قرآن کریم، سوره ابراهیم آیات 35 الی 41)
نیازی به تفسیر نیست. خودتان قضاوت کنید و تفاوت را دریابید، که چگونه دعاهای اسلام فراگیر بوده و تمام جوانب زندگی را شامل می شود. و چه روحی بر آنها حاکم است.
آیا دعاهای صحیفه سجادیه را در ابتدای همین بخش به خاطر دارید؟ که امام سجاد علیه السلام، چه زیبا با خداوند صحبت فرموده بودند. به راستی کدام یک از دعاهای مذکور در شیطان پرستی یا یهودیت و مسیحیت، حتی از لحاظ ادبی ارزش دعاهای صحیفه را دارد. حال قیاس کنید با ادعیه قرآن که دیگر شاهکار کلام، در تمام تاریخ خلقت است.
ادامه دارد...
پاسخ : هم صدا با ابلیس ( معرفی شیطان پرستی )
-- قسمت سیزدهم --
سمبل هـا و نمادهـا - 1
شیطان پرستان دارای سمبل ها و نشانه هایی هستند که حتما همه ما بعضی از آنها را بروی تیشرت ها، زیورآلات و بدلیجات، کمربند، دستبند، بازوبند، کلاه و ... دیده ایم، بد نیست تا معانی برخی از این علائم را بدانیم.
پنتاگـــرام (ستاره پنج ضلعي وارونه)
از جمله معروف ترين نمادهاي شيطانگراها پنتاگـــرام است، نشانه ستاره صبح، نامي كه به شيطان تعلق دارد. اين علامت در مراسمهاي مخفيانه و جادوگري براي احضار ارواح شيطاني استفاده ميشود.
پنتاگرام شيطاني نمادي پيچيده است كه از تركيب ستاره پنج پَر با سر بز به وجود آمده است و اين نوع استفاده درعين اين كه جديدترين مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترين و جدال آميزترين نوع استفاده از پنتاگرام نيز به شمار ميآيد. پنتاگرام شيطاني هميشه وارونه است با يك رأس رو به پايين و دو رأس رو به بالا. اين علامت نشاني از جادوي سياه است كه حاكي از پيروزي ماده و آرزوهاي فردي بر عقايد و تعصبات ديني و مذهبي است.
پنتاگـــرام:
ستاره پنج پر یا پنتاگرام یکی از مهمترین، قدرتمندترین و ماندگارترین سمبل ها در تاریخ بشر است. این علامت در فرهنگ و تمدن باستان مایان های امریکای لاتین، هند، چین، مصرو یونان از مهمترین و پرمعناترین علامتها بوده است. ابتدایی ترین شکل پنتاگرام بر روی دیوارهای غارهای عصر حجر کنده کاری شده بوده و در نقاشی های مردم بابل به عنوان الگوی ترسیم سیاره ونوس به چشم می خورد. رازهایی مابین سیر استفاده از این علامت، طراحی های قدیمی از مدار حرکت سیاره ونوس و رب النوع معروف بیشتر وجود دارد که گاهی باعث این تفکر غلط میشود که پنتاگرام سمبل ایشتر است. در کتب آسمانی مخصوصا کتابهای یهودیان بسیار زیاد به پنتاگرامها اشاره شده است.
پنتاگرام در جهان کهن
پنتاگرام های اولیه اشکالی زمخت با شکل هندسی ناهمگون به صورت کنده کاری روی سنگهای عصر حجر داشتند. مردم آن زمان اعتقاد داشتند که این علامت معنایی روحانی و غیرمادی دارد. اعتقاد آنان بر این بود که رازی در شکل قرار گرفتن ستاره ها وجود دارد که بر انسان پوشیده است، آنها پنتاگرام را از روی شکل قرار گیری پنج سیاره برداشت کرده بودند که وقتی با خطی فرضی به هم اتصال پیدا می کردند به صورت مبهم شکل پنتاگرام را به خود می گرفت. نسل های بعدی بشر معانی مختلفی را از این شکل برداشت کردند معانی بسیار زیاد و اغلب مقدس و خداپرستانه.
پنتاگرام ها به سومری ها برای نوشتن و استفاده از متون کمکهای زیادی کردند. این علامت نشان دهنده پنج سیاره مهم بود که با چشم غیر مسلح قابل رویت بودند. بعدها پنتاگرام به عنوان سمبل رب النوع زیبایی ونوس نیز شهرت یافت.
برطبق نظریات ریاضی دان و فیلسوف یونانی فیثاغورث عدد پنج نماد انسان بود چون اعضای بدن انسان به پنج طرف تمایل داشتند، ( اگر دستها و پاها را ازهم باز کنید به شکل یک ستاره پنج پر در می آید)، او این تفکر را برای اولین بار در یونان پایه گذاری کرد که پنتاگرام نماد روح انسانی است و البته چون در آن زمان آفرینش انسان تابــع عناصر پنجگانه بود ( آتش ، آب ، خاک ، هوا ، روح ) پنج گوشه پنتاگرام اینگونه توصیف شد. طبق این تفکر انسان از این پنج عنصر به وجود می آمد.
پیروان مکتب فیثاغورث طلسم پنج پر را به صورت آیینی مقدس حفظ کردند. آنها نام این آئین را HGIEIA نامیدند.
و معتقدند ترکیبی از ابتدای نام یونانی عناصر آب، خاک، روح، آتش و هواست.
خصوصیت منحصر به فردی که این سمبل را تا به امروز ماندگار کرده وابستگی شدید و همه جانبه آن به مسائل مقدس و خدایی آن است که در مقاطع زمانی مختلف و بین اقشار و نسلهای گوناگون کاربرد داشته است، چه این خدا خدای یگانه بوده یا خدایان متعدد. سپس با ظهور مسیح پنتاگرام جامه کریستین به تن کرد.
می گویند بر تن مسیح با خنجر ستاره ای زخم زدند که پنج گوشه داشت (شاید به همین خاطر می باشد که آنتی کریست های امروزی از پنتاگرام زیاد استفاده می کنند، ممکن است منظورشان این باشد که ما بر پیکر مسیح این زخم را زدیم.)
مورخان زیادی سعی در پیدا کردن رابطه میان زخم زنندگان این علامت بر پیکر مسیح و پیروان مکتب فیثاغورث داشتند که هنوز شاهدی بر این مدعا پیدا نکرده اند.
در دوره رنسانس اعتقادات عجیب و خرافات گونه نسبت به طلسم ستاره پنج پر به بیشترین حد خود رسید و باورهای مردم تا جایی پیش رفت که پنتاگرام را علامتی الهی از سوی خدا پنداشتند. از سویی نیز این علامت را مرتبط با علم کیمیاگری و علم جادو قلمداد کردند.
پنتاگــرام در جــادو
در آیین پرستش جادوگران یونانی پنتاگرام به عنوان جهان کوچک ( بدن انسان ) شناخته می شود. این باور باعث بوجود آمدن احساسی در بین جادوگران می شد که توسط آن ارتباطی میان خود، جهان و سمبولیسم ایجاد می کنند.
هدف از این احساس درک عمیق شیطان است که مهارتش در ارتباط برقرار کردن میان جهان فعال (جهان بیرونی) و جهان ساکن (روح انسان) است. یکی از جادوگران مشهور در این زمینه، جیوردانو برونو است که در مورد سوءاستفاده از پنتاگرام در جادوهای سیاه هشدار داده است. ( پنتاگرام هنوز هم به عنوان شاخص اصلی رسوم پرستش جادوگران به کار می رود، ضمن اینکه عامل پدید آمدن رسوم وتشریفات دیگری نیز در ادیان مختلف شده است.)
پنج نیروی پاک از فروپاشی روح جلوگیری می کنند و هیچکس را یارای شکست آنها نیست مگر خود روح، عدالت ، رحمت ، معرفت ، ادراک و شکوه متعالی .
پنتاگــرام مسیحیــان
کابالیستهای مسیحی در دوره رنسانس علاقه وافری به پنتاگرام پیدا کردند. آنها اعتقاد داشتند که پنتاگرام علامتی رازگونه است که در دست نوشته های مسیح مشاهده شده و پیامی از سوی خداست. آنان می گفتند این سمبلی است که آشکار می کند مسیح نیز پیرو امیال حیوانی ( شهوت ) خود بوده است. کاری که بسیار رواج یافته بود نوشتن نامه هایی به زبان عبری با مهر پنتاگرام بر ساق پا بود، این نامه ها که در مورد آتش بود، سمبل اعیاد پنجاهه است.
در کتاب مقدس یهودیان چهارنامه وجود دارد که با نام خداوند مهر شده اند
YHVH تلفظ غیر دستوری کلمه JEHOVAH ، ( یهوه خدای بنی اسرائیل )، Yahveh
YHSHVH - Yehoshua یا جسوس، ( عیسی )، ( Jesus )
این رازی متصل به کتب آسمانی است. نتیجه این بیان آنست که نام اعیاد پنجاهه مسیحیان با خدا و مسیح مرتبط می شود. چندین رابطه بین پنتاگرام و مسیحیت وجود دارد. پیش از به صلیب کشیده شدن مسیح، پنتاگرام یک نشان رجحان یافته برای آرایش کردن و زینت دادن جواهرها و طلسم های مسیحیان اولیه بود. این علامت که به راحتی و در یک حرکت پیوسته قلم کشیده می شد، با پنج زخم مسیح آمیخته شده بود.
پنتاگرام همچنین برای یک فرقه نهانی عرفانی مسیحی نمادی از Isis ( الهه حاصل خیزی ) و Venus ( اصلی ترین رب النوع مونث، الهه عشق و زیبایی ) بود. فرقه ای که به صورت پنهان در نقاط مختلف در سراسر تاریخ مسیحیت وجود داشت.
پنتاگــرام در ویکـا و عقایـد نئوپگـان
درحال حاضر رایج ترین مذاهبی که پیروان آن از پنتاگرام استفاده می کنند گروه های ویکان ها، نئوپاگان ها و شیطان پرستان هستند. در اغلب عقاید و رسوم ویکان ها و نئوپاگان ها معنای نمادی پنتاگرام از مراسم جادوی تشریفات قرون وسطی و چهار عنصری که به وسیله روح حکومت می شدند نتیجه می شود.در برخی از این رسوم همچنین پنتاگرام می تواند نمایانگر یگانگی نوع بشر و قلمرو روح باشد. ستاره پنج پر پایین رأس، نمادی از خدای شاخدار ویکا است.
در عقیده کابالیست های یهودی که بسیاری از اندیشه ها و ایده های فیثاغورثی را قرض گرفته اند، پنتاگرام نشان دهنده پنج حقیقت برتر در زندگی است:عدالت، رحمت، دانش، ادراک ، شکوه ماورایی و مافوق جهان مادی.
تفاوت پنتاگــرام در قله رو به بالا یا قله رو به پاییـن
پنتاگرام هایی که نوک آنها رو به پایین است در اولین ظهور خود لزوما نشان شیطان پرستی نبودند. طبق تاریخ پنتاگرامهایی که فرقشان در نقطه بالا یا پایینشان است ابتدا توسط دو فرهنگ مختلف پایه گذاری شدند، دو فرهنگی که بنا به مقتضیات آیینی سعی در جدائی از همدیگر را داشتند.امروزه هرکجا با پنتاگــرام رو به پایین روبرو شویم ناخودآگاه به یاد شیطان پرستی می افتیم. شاید دلیل این موضوع آنست که پنتاگرام رو به پایین بسیار شبیه علامت ماسونیک ها و فراماسونها می باشد. واقعیت اینست که چون سر آن رو به پایین است یادآور امور وارونه و خلاف جهت است.
ویکان ها گاهی ادعا می کنند هر پنتاگرام رو به پایینی علامت شیطان پرستان است که این تفکر نابجاست. با این حال این سمبل در طول زمان معرف خدای شاخدار ویکان ها شد و امروزه نیز در درجه دوم به آن باغبان ویکا میگویند.
ادامه دارد...
پاسخ : هم صدا با ابلیس ( معرفی شیطان پرستی )
-- قسمت هجدهم --
-- قسمت چهاردهم --
سمبل هـا و نمادهـا - 2
شپنتاگــرام در شیطان پرستـی
پنتاگرام شیطانی نمادی پیچیده است که از ترکیب ستاره پنج پر با سر بز به وجود آمده است و این نوع استفاده درعین این که جدیدترین مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترین و جدال آمیزترین نوع استفاده از پنتاگرام نیز به شمار می آید. پنتاگرام شیطانی همیشه وارونه است با یک رأس رو به پایین و دو رأس رو به بالا. استفاده از پنتاگرام به عنوان یک نشان و علامت شیطانی به نیمه دوم قرن بیستم برمی گردد. جایی که شیطان پرستی مدرن توسط Anton Lavey موسس و بنیانگذار کلیسای شیطان پایه گذاری شد. این علامت نشانی از جادوی سیاه است که حاکی از پیروزی ماده و آرزوهای فردی بر عقاید و تعصبات دینی و مذهبی است.
البته پنتاگرام متشابه و قابل قیاس با صلیب برعکس نیست. صلیب برعکس نماد جنبش Anti Christ و نشانی از طغیان، سرکشی در برابر فرهنگ مسیحی است.
همچنین پنتاگرام نباید با هگزاگرام اشتباه شود. هگزاگرام، ستاره شش پر است که به صورت دو مثلث درون هم نشان داده می شود و نمونه آن ستاره داوود می باشد. این ستاره با اعتقادات یهودیان پیوند دارد.شیطان پرستی، شکل ظاهری شیطان تشکیل شده است از سر بز، بالا تنه انسان، پای جن و با دم کوتاه. در شیطان پرستی مدرن، شاهد اتخاذ کردن روش های فردی و توجه بیشتر به شخص هستیم. توجه بیشتر به ضمیر و خود بجای توجه به خدا و عالم بالا، تمایلات جنسی آزاد که شیطان پرستی آن را تمجید می کند. علامتی که به رایج ترین صورت با عقاید شیطانی SabbaticGoat یا بز طلسم ستاره پنج سر Mendes است.
استفاده از بز به خرافات قرون وسطی برمی گردد. آنان همواره در توصیف ساحره ها، آنان را همراه با بزها می دانستند. آنان اغلب بز را نماینده شیطان می دانستند. بز در این مفهوم اغلب به عنوان نمادی از سرکوبی جنسی در نظر گرفته می شود. نماد باستانی پنتاگرام در شیطان پرستی مدرن نمادی است از آزادی در برابر مسائل جنسی.
پنتاگرام در بالا و بافومت در پایین
به تر تیب از بالا ستاره 5 پر، ستاره 6 پر، آدجت
ستاره 5 پر
در جادوگری استفاده میشود و برای آنها نشانگر عناصر آب، خاک، آتش و روح اطراف آنهاست.
آدجت :
اين هم علامت لوسیفر(پادشاه جهنم!)، اشك زیرچشم هم نماد محیط محزون و افسرده اطرافش است.
هگزاگرام (ستاره شش پر)
هگزاگرام به صورت دو مثلث درون هم نشان داده ميشود و نمونه آن ستاره داوود ميباشد. كه با اعتقادات يهوديان پيوند دارد.اين نماد تشكيل شده است از سر بز، بالا تنه انسان، پاي جن و با دم كوتاه.
اين دو مثلث وقتي به صورت معناداري روي هم قرار ميگيرد، معناي عشق ـ البته از نوع جنسي آن ـ را بيان ميكند و اين همان ستارة داوود است كه امروزه در وسط پرچم اسرائيل ديده ميشود.
عدد 666 و FFF
عدد 666 و FFF ششمين حرف انگليسي كه متناظر عدد666 است. از نمادهاي شيطانپرستي است. 666 علامت انسان، نشانه جانور (هيولا) اين عدد به گفتة مكاشفة يوحنا كه يك يهودي تازه مسيحي بود، عدد شيطان معرفي شده است. در مكاشفات نوشته شده: "جانور عجيب ديگري ديدم كه از زمين بيرون آمد. اين جانور دو شاخ داشت مانند شاخهاي بره و صداي وحشتناكش مثل صداي اژدها بود... بزرگ و كوچك، فقير و غني، برده و آزاد را وادار كرد تا علامت مخصوص را روي دست راست يا پيشاني خود بگذارند. و هيچ كس نميتوانست شغلي به دست آورد يا چيزي بخرد مگر اينكه علامت مخصوص اين جانور يعني اسم يا عدد او را بر خود داشته باشد. اين خود معمايي است و هركس با هوش باشد ميتواند عدد جانور را محاسبه كند. اين عدد اسم يك انسان است كه مقدار عددي آن به 666 ميرسد. (انجيل. مكاشفات يوحنا/11-18: 13)
بافومت(Baphomet)
يكي ديگر از اين نمادها كه در عرفان كابالا( عرفان يهودي) نيز جايگاهي دارد، بز يا قوچي به نام بافومت است كه هم با جانور شاخ دار يوحنا همانندي دارد و هم در اسطورههاي مصري خداي هوش و دانايي معرفي شده و آفرينش انسان به وسيلة چرخ سفالگري را به او نسبت ميدهند. و دو ماه سياه و سفيد در طرفين او نشانة تركيب روشنايي و تاريكي است. سر بافومت معمولاً در ميان ستارة پنج پر (پنتاگرام) طراحي ميشود.
استفاده از بز به خرافات قرون وسطي برمي گردد. آنان همواره در توصيف ساحرهها، آنان را همراه با بزها ميدانستند. آنان اغلب بز را نماينده شيطان ميدانستند. بز در اين مفهوم اغلب به عنوان نمادي از سركوبي جنسي در نظر گرفته ميشود.
Ankh : سمبل باروری و شهوات در انسانها. روح شهوت قدرت این جمع زنان ومردان می باشد.
wastika or Sun Wheel (صلیب شکسته یا چرخ خورشید): یک علامت مذهبی باستانی است که سالها قبل از قدرت گرفتن هیتلر به کار میرفت. این علامت در کتیبه های بودایی و مقبره های سلتی و یونانی استفاده شده است. در آیین پرستش خورشید، این علامت به نظر می رسد نشانه مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.
All Seeing Eye (چشمی که به همه جا می نگرد): آنها معتقدند که این چشم لوسیفر (شیطان) است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی ها حکومت میکند. این علامت در پیشگویی ها به کار میرود. جادوها ، نفرین ها ، کنترل های روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار میکنند. این علامت روشنفکران است . به پول رایج ایالات متحده نگاهی بیندازید .این علامت اساس نظم نوین جهانی است.
Upside Down Cross صلیب وارونه: نشانه استهزاء و رد کردن مسیح میباشد. گردنبندهای آن توسط شیطان پرستان زیادی به کار میرود. این علامت را میتوان همراه خواننده های راک و روی آلبوم های آنها دید.
Goat Head (سر بز): بز شاخدار ، بز مندس mendes (همان ba'al بعل خدای باروی مصر باستان) ، بافومت ، خدای جادو ، scapegoat (بز طلیعه یا قربانی). این یکی از راههای شیطان پرستان برای مسخره کردن مسیح است زیرا گفته میشود که مسیح مانند بره ای برای گناهان بشر کشته شد.
Anarchy (هرج و مرج): این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین میباشد. به عبارت دیگر " هرچه تخریب کننده است تو انجام بده " یعنی همان قانون شیطان پرستی، این علامت توسط پانک ها، هوی متالها و راک ها به کار میرود.
Justice Anti (ضدعدالت): تبر رو به بالا علامت عدالت روم قدیم بوده است که علامت واژگون شده آن نشانه ضدعدالت یا شورش و طغیان می باشد. فمنیست ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر سالاری باستانی استفاده می نمایند.
ابليسك(obelisk)
مشهودترين نماد شيطانگرايي ستون چهار ضلعي بلندي است به نام ابليسك، كه سمبلي از "رع" خداي خورشيد در مصر بوده است. بزرگترين ابليسك دنيا در واشنگتن ساخته شده كه ارتفاع آن به 555 متر ميرسد اين ابليسك در نزديكي كنگره و خانه اصلي فراماسونري است و رئيس جمهورهاي آمريكا سوگند خود را در پاي آن ياد ميكنند.8
مشخصه های ظاهری
گذشته از اعتقادات، اعمال و سنبل ها، شیطان پرستان ظاهری متفاوت با دیگران دارند که می توان آنها را به راحتی از جمع تشخیص داد.
بطور مثال مدل موهایشان عجیب و غریب است اکثرا ابروهایشان را می تراشند یا به سمت بالا طراحی می کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکی، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه، صورتک های شیطانی و سنبل ها خال کوبی می کنند، لباسهایشان از جنس جیر و چرم و اکثرا به رنگ مشکی و قرمز می باشد، چکمه های چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است می پوشند.
ادامه دارد...
پاسخ : هم صدا با ابلیس ( معرفی شیطان پرستی )
-- قسمت پانزدهم --
شیطان پرستی در کردستـان عراق - 1
به غیر از شیطان پرستی که در غرب وجود دارد و در لا به لای این سلسله مقالات به آن پرداخته می شود، به بررسی شیطان پرستی در نقاط مختلف جهان از جمله ایران نیز خواهیم پرداخت.
شیطان پرستی در کردستـان عراق:
Þریشه ادبـی و وجـه تسمیـه یزیدیـه
یزیدیه به کردی Êzidî (تلفظ: إزدی) یا یزیدیان از ادیان باستانی رایج در کردستــان است.در زبان پهلوی اسم " یزته " در وهله ی اول به " یزت " تخفیف یافته، تا به دال تبدیل شده و بشکل یزد در آمده و جمع آن یزدان (یزتان) می باشد و سپس در دوران اسلامی تخفیف دیگری در آن داده شده و یه " یزدان " مبدل گردیده است و عربها چون معنی یزدان را نمی دانستند آنرا به یزید تعبیر کردند. لذا آنها را به یزید بن معاوبه نسبت داده و آنها را یزیدی نامیدند.
بنابر روایات واژه یزیدی مشتق از کلمه " ایزد" یا "یزته" است که در پارسی باستان به معنای دین خدایی است. در باب وجه تسمیه نام ایشان اختلافاتی هست و بعضاً نام آن را منسوب به یزید بن معاویه یا یزید بن انیسه خارجی نیز دانستهاند، اما بنظر میرسد نام پارینهٔ این کیش و اشارهاش به مفهوم" ایزد " در دین زرتشت، صحیحتر باشد. یزیدیان از واژه داسنی نیز برای نامیدن خود استفاده میکنند.
در باور یزیدی، شیطان دشمن اصلی بشریت نیست، بلکه مقربترین فرشته خداوند و نخستین آفریده اوست و ملک طاووس نام دارد
Þتاریخچــه
پیشینه این دین پیش از ورود اسلام در مناطق یاد شده، وجود داشته است و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشتهاند. تأثیراتی از دین یهود و فرقهٔ «نسطوری» و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در منابع برشمرده شدهاند. در منابع مربوط به فرقههای اسلامی آن را فرقهای از جمله غلاة شیعه دانستهاند.
اولین دانشمندی که توجه محققان را به آنها جلب کرد، احمد تیمور پاشا بود که در کتاب «الیَزیدیه و مَنشاء نحلَتِهِم» به این مساله اشاره میکند که از این قوم پیش از قرن ششم هجری قمری نامی در تاریخ نیامده بود که این زمان همان زمانی است که شیخ عدی به میان آنها آمده و طریقهٔ «عدویه» را در میان آنها بنیان نهادهاست. ابوفراس در کتاب خود که به سال ۷۵۲ هجری قمری تالیف شدهاست آنها را به همین نام خوانده است.محقق دیگر، «ابوسعید محمد بن عبدالکریم سمعانی» در کتاب الانساب مینویسد:
" جماعت بسیاری را در عراق در کوهستان حلوان و نواحی آن دید که یزیدی بودند و در دیههای آنجا به صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گِلی به نام «حال» میخورند. این گل را برای تبرک از مرقد شیخ عدی برمیدارند و آن را با نان خمیر میکنند و بصورت قرص درآورده و گاه گاه میخورند و آن را «برات» نامند.
Þزبان و محل سکونت
زبان اکثر یزیدیها کردی است، پس از گسترش اسلام در کشور ایران، ایزدیان ارتفاعات کوهستانی حلوان و شهروز را پناهگاه خود ساختند تا بتوانند به کیش باستانی خود باقی بمانند و دور از چشم مسلمین، به راه و روشهای آیینی خود سرگرم گردند، اما انتشار اسلام در ایران باعث شد که گروه کثیری از آنان اسلام بیاورند کردان ایزدی اکنون در اطراف موصل، حلب، هکاری، دیاربکر، وان، ارض روم، سنجار، شیخان، بغداد، قره باغ، لاچین و سرزمینهای بین آذربایجان شوروی و ارمنستان، و شمار نسبتاً زیادی نیز در کشورهای اروپایی (به ویژه آلمان) زندگی می کنند.
Þشیـخ عـدی بـن مسافـر هکـاری
برخی او را که نام کامل و کنیهاش «شرفالدین ابوالفضائل عدی بن مسافر بن اسماعیل بن موسی بن مروان بن حسن بن مروان» است را منصوب به مروان بن حکم میدانند و در امویت او اتفاق نظر دارند. او را مردی صالح و باتقوا دانستهاند که در بعلبک سوریه به دنیا آمدهاست از شام به منطقه سی جار آمده و به انتشار طریقه عدویه پرداخته و توانسته یزیدیها را بدور خود جمع نموده و به خدا پرستی و رعایت برنامه های اسلامی وادار نماید.بعدها در کوهستان حکاری در کردستان و موصل سکنی گزیدهاست. در این زمان او به «شیخ عدی حکاری» موسوم میگردد.
آرامگاه شیخ عدی بن مسافر در روستای لالش در 36 کیلومتری موصل قبله گاه یزیدیان به شمار می رود
یزیدیها او را به عنوان مرشد خود می پذیرند و تا حد زیادی از عقاید گذشتگان خود بیگانه می شوند. او بین سال ۵۵۵ تا ۵۵۸ هجری قمری در حالی که نزدیک به ۹۰ سال سن داشتهاست از دنیا میرود و وی را در زاویهٔ خود در حکاری دفن میکنند.مقبرهٔ او در نزدیکی اربیل (هه ولیر) واقع است و بر روی سنگ قبر وی چنین نوشته شدهاست:
" بسم الله الرحمن الرحیم خالق السماء و الارض، اخفض هذه المنزل محل الشیخ العدی الحکاری، شیخ یزیدیه. "
پس از وفات شیخ عدی و دفن او در کوه " لالش " واقع در شهرستان سی جار برادرزاده اش «ابوالبرکات بن صخر» جانشین وی گردید و بعد از او عدی بن بوالبرکات رئیس یزیدیها شد. او هم مرد مسلمانی بود. چون درگذشت پسرش «حسن ملقب به تاج العارفین» به ریاست یزیدیها انتخاب گردید. میگویند در زمان شیخ حسن در عقیدهی اسلامی یزیدیها شبهاتی حاصل شد و دوباره دین باستانی در میان آنها جان گرفت و به شیخ عدی بن مسافر مقام الوهیت دادند و گفتند خدا در وی حلول نموده است. در سلسله مراتب آنها مثل هر سلسله مراتب دیگرى شیخ یا پیر، فرا دست است و مرید، فرو دست.
Þکتابهـای مقـدس
تا مدتها پیش داشتن سواد خواندن و نوشتن براى یزیدیان تابو محسوب میشد و یکى از دلائل کمبود چشمگیر اسناد در مورد این مذهب همین امر باید باشد. به هر حال دو کتاب را میتوان نام برد که به این آئین تعلق دارند کتاب« جلوه » منصوب به شیخ عدى و کتاب « سیاه » یا « مصحفه ره ش » منصوب به پسر اوکه هر دو به زبان منظوم کردی است که از سال ۱۸۹۵ میلادی به بعد در حدود سیزده بار با متن و ترجمهی آنها به زبانهای مختلف به چاپ رسیده است. ترجمه یکی از نیایشهای پس از نمازهای ششگانه ایزدیان چنین است:
(( ای ایزد بزرگ! حقا که تو پادشاه جهانی، و یزدان مهر و ماهی روزی دهنده جن و آدمیزادی و خداوندگار جهان بالا، ای مزدا مردم کردستان را مژده یاری ده که دفتر ایمان را پخش نمایند و گمراهان را نابود کنند و شورشی در کردستان بر پا نمایند و عظمت ایران را پا بر جا و استوار نگهدارند و سرزمین کفر را نابود سازند.))
Þاعتقــادات
بنا به کتابهای خطی ایزدی و نوشتههای برخی از مورخان، ایزدیان از بازماندگان آیین مانی هستند و ادیان دیگر ایرانی از قبیل آئین زرتشت و مزدک در مسلک آنان نفوذ پیدا کرده است. معتقد به خدایی هستند که آفریدگار جهان است ولی پس از خلق جهان کاری به کارجهان و جهانیان ندارد.
گویند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد ملک طاووس بوده است. ذات ملک طاووس با ذات خدا یکی است و پس از ملک طاووس شش ملک دیگر قائلند که رابط بین خدا و خلق هستند ولی ملک طاووس اولین ملک محسوب می شود.در اینجا عقاید زردشتیان در ذهن متبادر می شود که پس از ذات باری به وجود خرد مقدس یا اسپنتامینو عقیده دارند که اولین موجود است و بعد از او شش امشاسپند دارند و اسپنتامینو گاهی جــزو امشاسپنـدان محسوب می شود و عده آنها به هفت می رسد و گاهی او را به اعتبار ا لوهیت می نگرند و امشاسپندان شش تا می شوند.
بنا بر رای مستشرقینی مثل "هورتن" کیش یزیدی نور پرستی است و منشا آن ثنویت ایران قدیم است که به غلبه نور بر ظلمت منتهی می شود.
ملک طاووس اهریمن نیست بلکه تشخص اصل شــر است که دنباله خیــر محسوب می شود. و به این معنی است که شر از لوازم خیر و مخلوف بالعرض است و جزو نقشه آفرینش است. پس ملک طاووس هم از ارکان آفرینش به شمار می رود.یزیدی ها شیطان را به عنوان معارض و خصم خدای متعال نمی پرستند بلکه ملک طاووس یا شیطان را ملکی می دانند که هرچند سبب طغیان و سرکشی و مغضوب درگاه الهی شد و به جهنم افتاد ولی ۷۰۰۰ سال در آنجا بگریست چندانکه هفت خم از اشک دیدگانش پر شد و آنگاه خدا او را بخشید.یزیدیان هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی اعتقاد دارند که جهان و هرچه در او هست از چهار عنصر اصلی یعنی «آب، باد، خاک و آتش» ترکیب یافتهاست.
خداوند به ادعای خود، مشابه باور معمول ادیان سامی، انسان را از آب و خاک آفرید در حالیکه فرشتگان درگاه ابدیت همه از جنس آتشند؛ و آتش به باور آنها بر گل ﴿ممزوج آب و خاک﴾ ارجحیت دارد. از این رو وقتی خداوند از همه فرشتگان بارگاهش ﴿از جمله ملک مقرب، طاووس﴾ میخواهد که در مقابل ساخته دست او، آدم، تعظیم کنند، ملک طاووس «شیطان» از این دستور ایزدی سر میپیچد و از همان زمان سر به شورش میگذارد، شورشی که تا روز حشر ادامه خواهد داشت و یزیدیان آن را شورشی بر حق و از روی حکمت خداوند میدانند و شیطان را لعن نمیکنند و معتقدند که در آخرالزمان او مشمول لطف و بخشش پروردگار خواهد گشت.
محققین و متکلمین اسلامی آنها را بدلیل باور به نسخ اسلام در آخرالزمان، جزو غلاة دانستهاند.یزیدیها به شیطان یا بقول خودشان ملک طاوس ارادت دارند و چون در قرآن و دیگر کتابهای مذهبی به شیطان و ابلیس لعن شده، او را ملک طاوس می نامند که رئیس تمام ملائکه می باشد. در فرهنگ اعلام معین آمده است که چون در آن زمان ﴿یعنى در زمان زندگى شیخ عدى﴾ عادت لعن و سب شیوع داشت "شیخ عدى دستور داد لعن را مطلقا ترک کنند حتى لعن بر ابلیس را".
علاوه بر یزیدیها بعضی از عرفای مشهور، یکتا پرستی ابلیس را ارج می نهند. بقول ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، (ج ۱ ص ۳۵) ابوالفتوح احمد بن محمد غزالی برادر ابو حامد محمد بن محمد غزالی روزی در بغداد بر بالای منبر گفت: اگر کسی توحید را از ابلیس یاد نگیرد زندیق است. زیرا او مامور شد که بغیر از خدا را سجده کند ولی نپذیرفت.
ایزدیان به تناسخ ارواح عقیده دارند و معتقدند انسان چنانچه در جهان نیکوکار و خیر باشد، هنگامیکه میمیرد روحش مجدداً به تن کودکی نیکوکار حلول میکند، اما اگر انسان بدکار و شریری باشد، هنگامیکه روحش آزاد میشود به بدن جانواران و حشرات موذی چون کژدم و مار راه مییابد.
به عقیده آنها ارواح دو قسمند:
اول – شریره که در حیوانات بد جنس حلول می کنند و همیشه در عذابند.
دوم – ارواح پاک که در فضا پرواز می نمایند تا برای مردم زنده اسرار کائنات و مغیبات را کشف نمایند و این ارواح با عالم غیب در تماس دائم هستند.
Þمحرمـات
خوردن کاهو، کلم، لوبیا و سبزیهائی که با کود انسانی تقویت شوند حرام می دانند و از گوشتها هم گوشت خوک، ماهی و آهو را حرام می شمارند.
برای شیوخ و پیشوایان آنها خوردن گوشت خروس هم حرام است زیرا " ملک طاوس " به شکل خروس است.
تراشیدن سبیل را هم حرام ولی سبک کردن آنرا مستحب می دانند.
اما قوالها و فقرا و پیشوایان روحانی نباید ریش را بتراشند.
یزیدی حق ندارد بیش از یکسال از محل خود دور شود و نباید در مجالس انس و طرب حاضر گردد، تا نفس خود را ذلیل نماید.
نگاه کردن به زن غیر یزیدی و شوخی کردن با او را حرام می دانند. به عقیده ی آنها چون در ماه نیسان دهه ی دوم وسوم فروردین و دهه اول اردیبهشت ملائکه با هم اتصال می نمایند نباید ازدواج کرد و تعمیر خانه را هم در این ماه نباید انجام داد.
یزیدی حق ندارد در داخل مسجد مسلمانان شده و نماز خواندن آنها را در یک جا ببیند. درکتاب مصحفه ره ش چنین آمده است :
نام شیطان یعنی ملک طاوس بر هیچ کس از ما جایز نیست ببریم، یا اسمی شبیه به آن مانند کلمه ی شیطان، قیطان، شر و شط و شبیه اینها و نیز لفظ ملعون یا لعنت یا فعل را هم نباید بر زبان بیاوریم.
یزیدی حق ندارد آب دهان خود را بر زمین بریزد، زیرا این عمل اهانت به طاوس ملک است و نباید از اسب و مادیان برای بارکشی استفاده نماید ونباید لباس آبی بپوشد.
یزیدیها اطفال خود را ختنه می کنند. از کوزه و ظرف دسته دار آب نمی نوشند و نیم خورده ی مازاد شخصی غریب را نمی خورند.
Þدرجات افـراد
اول: امیر- فردی مصون و غیر مسئول است و او را معصوم دانسته و معتقدند که جزئی از خداوند در او حلول نموده و حق قضاوت مطلق بر رعیت خود دارد زیرا او وکیل شیخ عدی است. امیر کنونی آنها سلیمان سور می باشد.
دوم: بابا شیخ – وظایف او منحصر به قضایای دینی است و ناظر ساختمان مرقد شیخ عدی و حفظ سجاده منسوب به شیخ می باشد و اوست که ایام روزه و عدد رکعات نماز و نصاب زکات را تعیین می کند.
سوم: شیخ – او با سواد یزیدی هاست که باید از سه خانواده ی آدانیه، شمسانیه و قابانیه باشد، ازدواج افراد این سه طایفه با هم حرام است.
چهارم: پیر- اینها در مقام بعد از شیخ هستند که وظایف ارشاد مریدان را دارند. مریدان باید پنج درصد از عواید خود را به آنها بپردازند و انتظار شفاعت بیماران را از پیر دارند.
پنجم: فقیر- به زاهدان یزیدیه فقیر می گویند. فقرای یزیدیه خرقه ی پشمی سیاهی می پوشند که تا پاره نشود آن را از بدن بیرون نمی آورند. خرقه ی کهنه را در جایی می آویزند و آنرا به هنگام مرگ با صاحبش دفن می کنند. فقرا رشته طنابی را هم به گردن خود می بندند و کلاه نیز به سر می گذارند و این سه وصله موجب احترام است.
ششم: قوال- به کسانی گفته می شود که سرودهای دینی را در مراسم دینی یا در ایام عید می خوانند. غالبا قوالها شعرای محلی خوبی هستند که گویا شیخ عدی به آنها حق انشاء قصیده و مدیحه را داده است و به حفظ اسرار شریعت و حوادث تاریخ ماخوذ نموده و نیز به مصاحبت طاوس ملک مفتخر داشته است.
قوالها مامور جمع آوری نذورات و جاروب کردن مقبره و لباس زائران نیز می باشند و این کارها را موروثی می دانند و به فرزندان خود رقص دینی و نواختن دف و نی و سرنا و قصاید و سرود می آموزند، آنها با غیر از سلسله خود ازدواج نمی کنند.
هفتم: کوچک ها- عده ی آنها زیاد است. لباسشان سفید و کمربند پشمی سیاه یا سرخی دارند که حلقه دار است.
وظایف دینی آنها غسل و کفن و دفن مردگان و انجام کارهای سختی در مقبره شیخ عدی از قبیل انتقال سگها و بریدن درختان می باشد.
چنانچه یزیدی به مقام کوچک ها رسید می تواند عاقبت مردم را پیش بینی کند و با ارواح مکاشفه داشته باشد و این اشخاص باید بر چهل منبر رفته و چهل چراغ زیارت کنند و قسم بخورند که نسبت به شیخ عدی بن مسافر وفادار باشند و چهل روز روزه بگیرند.
هشتم: مرید- مریدهای یزیدیه که مردم عوام و گدایان این طایفه هستند، کورکورانه اوامر روسای روحانی خود را انجام می دهند. هر مرد یا زن یزیدی باید پیر و شیخ داشته باشد و صدقات و نذر و نیاز خود را به او بدهند و از وی تعلیم بگیرد.
ادامه دارد...
پاسخ : هم صدا با ابلیس ( معرفی شیطان پرستی )
-- قسمت شانزدهم--
شیطان پرستی در کردستـان عراق - 2
@اعیـاد
عید اول سال- سال یزیدیه اول ماه نیسان شرقی برابر ۱۴ نیسان غربی می باشد که روز چهارشنبه را جشن می گیرند و اگر اتفاقا روز اول نیسان پنج شنبه باشد عید آنها به روز چهارشنبه هفتم ماه که بیستم نیسان غربی است موکول می شود که با اواخر فروردین مصادف است
روزه – معتقدند که روزه ســه روز است و مسلمانــان اشتباهــا سـی روز را روزه می گیرند و روز جمعه را عید عمومی دانسته و آنرا عید روزه ی یزد می نامند.
@مراسم و تشریفـات
جشنهاى یزیدیان بر منباى تقویم زرتشتى/ میترائى استوار است و مهمترین آنها همان مراسم جامائیه یا جام است که هر ساله در اواسط تابستان در روستاى " لالش" در مرکز کردستان عراق برگزار میشود که با ایام جشن پاییزی مهرگان، نزدیکی عجیبی دارد این مراسم البته به مدت هفت روز ادامه دارد و در آن علاوه بر زیارت مرقد شیخ عدى و دیدار از دوزخ، مجسمه بزرگى از طاووس میسازند که سمبل ملک طاووس "شیطان" است.
باور این مردم از جهان ملغمه ایست از باور زرتشتى، میترائى و صوفى. در این باور "یزدان" در آغاز مرواریدى آفرید که پس از گذشت چهل هزار سال شکست و ملک طاووس، فرشته مقرب یزدان، از خرده ریز همین مروارید جهان مادى را خلق کرد. پس از آن بود که فرشتگان دیگر توسط یزدان خلق شدند. در این باور، شیطان نه دشمن خدا که شریک او در خلقت جهان است.
روایت "یزیدى" از خلقت انسان به روایت یهودى/ مسیحى از خلق آدم و حوا نزدیک است با این تفاوت که "شیطان" نه فرشته مغضوب وسوسه گر که آموزگارى خردمند براى انسان است. در این باور خدا پس از خلق انسان خودش را از ماجرا کنار کشیده و دخالتى در نیکى و بدى او ندارد. آنکه راه نیک و بد را نشان انسان میدهد همانا ملک طاووس است.
در این جشن، مراسم و نیایشهــای گوناگونی انجام میشود که تعدادی شرح داده می شود:
مراسم سما که توسط گروهی متشکل از بیست نفر در محوطه مقابل مقبره شیخ عدی بدور یک شمعدان بنام چقالته که در وسط حیاط قرار گرفته انجام میگیرد. بر بالای شمعدان یک ظرف پر از روغن زیتون دیده میشود که در اطراف آن هفت فتیله قرار دارد. در وسط ظرف فتیله دیگری که به فرم گل رز بزرگی ساخته شده جای دارد. مراسم با چرخش کند و آهسته بدور شمعدان در حال سوختن، هر چهار ساعت سه بار، در حالی که قوالها در جلوی درب مقبره و مشغول نوحه سرایی و نواختن دف و نای هستند، اجرا میشود.
مراسم قباغ ویژه پنجمین روز جشن است که در آن عدهای به قله کوه مقابل رفته با تفنگهای خود شروع به تیر اندازی میکنند و سپس در میان هلهله و شادی فراوان به مقبره شیخ باز میگردند که مردان و زنان همراه دف و نای دور آنها در حال رقص هستند در اینحال میر شیخان گاو بزرگی را آماده کرده و از آنان میخواهد تا آنرا در مقابل هر گونه آسیب محفوظ بدارند. جوانان مسلح گاو را تحویل گرفته و با خود به مقبره شیخ شمس مقبرهای دیگر از پارسیان در فاصلهای دورتر میبرند و تعهد میکنند که آنرا صحیح و سالم به مقبره شیخ عدی برگردانند. زمانی که آنها دعا و مناجات را که برای غیر ایزدیها نامعلوم مینماید تکرار میکنند دو نفر ایزدی، مخفیانه به داخل صف آنان نفوذ کرده و یکی از آنها با زرنگی خاص گاو را میدزدد، ناگهان صدای داد و فریاد از هر طرف بلند میشود و حاضرین بی آنکه اهمیت بدهند چه کسی دزد است شروع به جستجوی گاو میکنند و ایندر حالی است که وانمود میکنند که هم نام و هم حضور وی را فراموش کردهاند.
آنها سپس گاو را در میان احساسات شدید خود به مقبره شیخ عدی باز میگردانند.
افراد قبائل و عشایر در محلی بنام میدان جهاد گردهم جمع میشوند و سپس ده مرد شجاع و نترس قبیله جلوتر میآیند تا از گاو پاسداری کنند. اما در این موقع میر اعلام میکند که احتیاج به وجود آنها نیست چرا که گاو، فراری شده است این بدان علت است که دو مردی که قبلاً گاو را دزدیده بودند بداخل مقبره وارد شده و خود را بجای مردان میر که قصد پاسداری از گاو را داشتند جا زده بودند آنها سپس همراه با گاو به آرامگاه شیخ شمس فرار میکنند در آنجا یزیدیها با چوب و شلاق گاو را شدیداً میزنند و پس از چندی ذبح میکنند.
این مراسم یک سرگرمیمخصوص جشن نیست بلکه رد اصل یک آیین مذهبی است که ایزدیان به روش سنتی آنرا انجام میدهند تا برکت و فراوانی را نصیب کشاورزی خود بکنند این مراسم در واقع فرم خلاصه شدههای است از نحوه دستگیری گاو و ذبح آن توسط میترا از مراسم مهر پرستان.
@مراسـم عـزاداری
هنگامی که یک ایزدی به حال احتضار میافتد، همه اقوام و کسان او دورش جمع میشوند شیخ نیز میآید و کمی از خاک آرامگاه شیخ عدی که آن را برات مینامند، در آب ریخته حل میکند و قطره قطره در دهان وی میریزند و هنگامیکه جان بسپارد با زیباترین جامه او را میپوشانند و سپس کفنش میکنند و آنرا بر روی تختهای مینهند و تا سه روز در خانه نگاه میدارند سپس جنازه را به گورستان میبرند و خویشاوندان و کسان مرده برایش مویه میکنند و قوالان هم با نواهای حزین و اندوهناک و با آوای نی لبک همراه مردم به گورستان میروند تا متوفی را به خاک بسپارند.
مراسم عزاداری تا سه روز طول میکشد و زنان و دختران ، روزی دوبار بر سر آرامگاه در گذشته میروند و دف و نی میزنند و سرودهایی را زمزمه میکنند و به شیون و گریه میپردازند و پس از فرو نشستن آفتاب به خانههای خود باز میگردند. پس از سه روز عزاداری، غذا درست میکنند و روی آرامگاه میگذارند و بر این عقیدهاند که مرده احتیاج به غذا دارد.
روزهای هفتم و چهلم نیز دارای مراسم ویژهای است. ایزدیان روستانشین پس از مرگ هر کدام از عزیزانشان، اسب او را میآورند و لباسهای فاخر و کلاه و دستار و تپانچهاش را بر روی زمین میگذارند، اگر مرده پیر باشد پارچهای سیاه به گردن اسبش میگذارند و اگر جوان باشد پارچهای رنگین به گردن اسب مینهند و همراه با آوای نی و دف در میان مردم میگردانند و دلاوریها و جوانمردیها و بخشندگیها و اوصاف مرده را با شعر برای مردم بیان میکنند اینگونه اشعار را (لاواندنه وه) میگویند.
فشارهـایـی که بـر یزیدیــان وارد شـده است :
۱- خفه شدن شیخ حسن در موصل در سال ۶۴۴ هجری.
۲- بریده شدن سر صد نفر از یزیدیها و اعدام امیر آنها و نبش قبر شیخ عدی و سوزاندن استخانهایش توسط صاحب موصل در سال ۶۵۲ هجری، در این زمان به آنها عدویه می گفتند.
۳- قتل و غارت یزیدیها در سال ۸۱۷ به تحریک جلال الدین محمد بن غزالدین یوسف حلوانی که از شافعیه و از علما و فقهای ایران بود توسط حاکم جزیره ابن عمر و کردهای دیگر.
۴- در سال ۱۱۲۷ هجری توسط ملا حیدر کرد و ملک مظفر نام به یزیدیه حمله برده شد و زن و فرزندانشان اسیر گردید و اموالشان به یغما رفت. مهاجمان، زنان آنها را فروختند و کنیزان و دخترانشان را برای خود نگاه داشتند.
۵- در سال ۱۲۴۷ هجری برابر ۱۷۳۱ میلادی محمد پاشا معروف به میر کویر (کور) روانداز به قلمرو یزیدیها حمله برد و ۴/۳ آنها را نابود کرد.
۶- در سال ۱۳۰۸ ه . ق- دولت ترکیه عثمانی برای مطیع کردن یزیدیها جهت خدمت سربازی، بسر لشکر عمر وهبی دستور داد دست بکار شود. وی عده ای از یزیدیهای شیخان را بزور مسلمان کرد و به پسرش نایب اول عاصم بگ دستور داد به کشتار و غارت یزیدیها بپردازد. وی مجسمه های آنها را برد و گنبدهای قبور پیشوایان ایشان را خراب کرد و به مقبره ی شیخ عدی بی احترامی های فراوانی روا داشتند.
۷- در سال ۱۳۵۴ بعلت تمرد یزیدیها از خدمت سربازی، حکومت پادشاهی عراق آنها را متهم به سازش با مسیحیان و فعالیت برای فرانسویان مقیم سوریه نمود و به سرکوبی آنها پرداخت. در نتیجه صد نفر از آنها کشته و عده ای زندانی و تبعید و فراری شدند و عده ای هم به اعدام محکوم گردیدند.
@خاطرات رضا علامه زاده از شرکت در مراسم حج یزیدیان
لالش روستائى است در مرکز کردستان عراق که از شهر دهوک نزدیک به سه ساعت با ماشین فاصله دارد پرستشگاه لالش که به آتشکدهاى بزرگ میماند در مرکز این روستا بر فراز تپهاى بنا شده که ظاهرا باید خیلى قدیمى باشد. وقتى به لالش رسیدیم روستا مملو از جمعیت بود، میگفتند در طول این سه روز چندین هزار نفر به زیارت خواهند آمد،. زنها به پخت و پز در دیگهاى مسى بزرگ بر اجاقهاى سنگى مشغول بودند و فضا دقیقا فضاى سیزده بدر خودمان بود.
پرستشگاه لالش از سه قسمت تشکیل می شود: شبستان، محوطه حیاط و صحن دوزخ جائیکه مراسم حج در آن برگزار می شود. وقتى من به شبستان رسیدم نزدیک به صد نفر مرد، اکثرا در لباس کردى و بعضا با سر و وضع شیک، دور سالن بزرگ نشستهاند و دو بدو و چند به چند دارند با هم اختلاط می کردند. مردى از قهوهجوشى دسته بلند در استکانهائى به کوچکى انگشتانه قهوهاى به تیرگى قیر و به تلخى زقوم می ریزد ﴿زقوم: گویند درختى است در جهنم داراى میوهاى بسیار تلخ که دوزخیان از آن خورند - فرهنگ معین﴾ و دور می گرداند. سر در عمارت مربوطه مثل سر در همه مساجد و کلیساهــا پر از نقش و نگار است. اما آنچه جلب توجه می کنــد نام "طاووس ملک" است که به صورت سنگ برجسته بر دیوار نقش بسته است. و اما دوزخى که من در پرستشگاه لالش دیدم تنها چند دخمه غار مانند تار و تیره بود با خمرههائى که کنار هم چیده شده بودند و رویشان رنگ مشکى ریخته بودند تا فضا را مرموزتر و ترسناکتر کنند. درهاى دخمه آنقدر کوتاه بودند که باید خمیده ازآنان می گذشتى و اگربی دقتی میکردى ممکن بود سرت به دیوار ناصاف غار بخورد.
بخش مهم و تعیین کننده این مراسم، جدا از گره زدن به پارچههائى که به ستونهائى بسته شدهاند ﴿مثل دخیل بستن﴾ یا طواف کردن دور مقبرهاى که لابد گور یکى از قدیسان یزیدى است، پرتاب دستمال به سنگ برجستهاى است که از دیواره غار بیرون زده است. اصلىترین مرحله حاجى شدن این است که با چشمان بسته از فاصله شش هفت مترى دستمال سیاهى را که به بزرگى چارقد زنان کرد است به طرف این سنگ پرتاب کنى. اگر در سه بار موفق شوى دستمال را به برجستگى سنگ گیر بدهى حجت قبول شده است وگرنه باید روز دیگر برگردى و دوباره تلاش کنى. بسیارى از زوار موفق نشدند از این آزمایش بگذرند.
@گزارشـی از تعصبـات یزیدیـان
در ۷ آوریل 2007 در کردستان عراق جنایتی غیر قابل تصور و وحشیانه اتفاق افتاد. خبر بیست روز بعد از حادثه، زمانی در جهان انعکاس یافت که چند صحنه از فاجعه بصورت فیلمی که با یک تلفن همراه گرفته شده بود پخش شد. Asuda، سازمان مبارزه با خشونت علیه زنان در بیانیه اش در تاریخ ٢٦ آوریل برای اولین بار خبر را به گوش جهانیان رساند. WADI هم یک سازمان کمک به کردستان عراق، که مقرش در اطریش است و سازمان عفو بین الملل در ٢٧ آوریل خبر را انتشار دادند. شبکه تلویزیونی CNN در دو مرحله اقدام به پخش فیلم این جنایت که توسط تلفن همراه تصویر برداری شده نمود . و سایت یاهو در قسمت کلیپ های ویدویی این جنایت را به نمایش گذاشت .
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز، دعا خلیل اسود نوجوان ۱۷ ساله از فرقه ایزدی یا یزیدی، که به جرم دوست داشتن یک پسر عرب سنی از طرف اطرافیان و جوانان متعلق به فرقه یزیدی سنگسار شد . (در این فرقه عاشق جوانی مسلمان شدن گناهی نابخشودنی است. جرمی که جز مرگ تاوانی ندارد. ) این واقعه در مرکز شهر موصل و یا شهر بشیقه در کردستان عراق و با حضور عده زیادی از جمله پلیس محلی اتفاق افتاد. گویی در این جامعه نیرو و یا افرادی نبودند که دعای نوجوان را از زیر دست مشتی متعصب و جانی خلاص کنند. در حالی که چندین نفر با تلفن همراه از این واقعه فیلم و عکس می گرفتند٬ تعدادی با سر و صدا و داد و فریاد او را سنگسار کردند. اما آنچه اتفاق افتاد سنگسار نبود، بلکه حیوانی ترین عملی بود که می توانست توسط انسان انجام شود.
دعا دختر ۱۷ ساله کرد در وسط میدان به وسیله افرادی با لگد ، سنگ و بتون مورد حمله قرار گرفت متاسفانه خانواده و بستگان دعا در جلوی صف بودند. جرم این نوجوان ۱۷ ساله فقط عاشقی بود.
@ماجرا چگونه اتفاق افتـاد؟
دعا برای ازدواج با پسر عمویش انتخاب شده بود اما به خاطر عشق به جوان عرب مسلمان میشود. حتی به شوق دیدن معشوق از روستا فرار می کند. اما جوان عرب دعا را نمیپذیرد.
دعا سرافکنده باز می گردد. اما به کجا ؟؟!! دعا جایی را برای رفتن ندارد. می داند که گناه غیر قابل بخششی مرتکب شده و بازگشتش به روستا برایش چیزی به جز پایانی سیاه نخواهد داشت. ولی دعا باز می گردد. شاید از گناهش بگذرند. دعا برای نجات جانش به نیروهای پلیس عراق در شهر پناه می برد تا شاید آنها بتوانند از آتش تعصب کور نجاتش دهند.اما پلیس به جای حفاظت از جان دعا، او را برای انجام حیوانیترین رسم انسان، به قبیله اش تحویل میدهد. فردی از قبیلهاش دعا را ۵ روز پناه میدهد. اما مردان قبیله اش مَردند. متعصبند. دعا جدای از آنکه عاشق مردی مسلمان شده، خود نیز به دین اسلام ایمان آورده ، او را باید سنگسار کرد. مردان خانوادهاش دعا را از خانه بیرون میکشند. روز مراسم فرا می رسد. هفتم آوریل ۲۰۰۷، دعا را با لباس گرمکن قرمز روی زمین میاندازند. ۹مرد برای سنگ سار- سنگ سار نه، لگد سار - آماده اند. صدها مرد هم برای تماشا ایستاده اند. دعا روی زمین افتاده است و با سنگ و لگد بر جان نحیفش میکوبند.
مراسم سنگسار دعا در حالی انجام میشود که سه مرد پلیس عراقی با لباس نظامی ایستادهاند و این صحنه جنایتکارانه را تماشا میکنند. دعای ۱۷ ساله زیر دست و پای مردان خانوادهاش لگد مال می شود. با دو دست صورتش را میپوشاد تا سنگ و لگد بر صورتش فرود نیاید. نیم ساعت است و هنوز دعا نفس میکشد. دستانش تکان میخورند. تا آنکه عمو زادهاش(نامزذش) بلوک سیمانی را جلوی چشم صدها تماشاگر بر سر دعا میکوبد . دعا غرق خون می شود…………………
صحنه هایی از این مراسم حیوانی توسط موبایلها ضبط و یک هفته بعد منتشر میشود و موجی از خشم و نفرت را در جامعه کردها و در تمام دنیا بر میانگیزد.
دعا دختر نوجوان به دلیل عبور از خط قرمزی که مردان متحجر طایفهاش ترسیم کردهاند، به دلیل عمل نکردن به قوانین غلطی که مردان مرتجع تیرهاش وضع نمودهاند، به دلیل پشت کردن به سنتهای عقب ماندهای که مردان متعصب قبیلهاش باور داشتهاند، آری تنها و تنها به خاطر عشق ورزیدن و بر سر پیمان عشق ماندن از سوی اعضای خانوادهاش مجرم شناخته میشود، در دادگاه ریش سپیدان خشک اندیش قومش محکوم میگردد، سلیمان سیو رهبر کنونی یزیدیان که حاکمیت مطلق را در دست دارد حکم مرگ او را صادر می کندو حکم توسط مردان فامیل اجرا میشود. دعا کشته میشود تا هم تاوان جسارت خویش را داده باشد و هم برای دیگر دختران ایل آینه عبرتی گردد .
ادامه دارد...
پاسخ : هم صدا با ابلیس ( معرفی شیطان پرستی )
-- قسمت هفدهم--
شیطان پرستی در مصـر
افکار و عقاید پیروان گروه شیطان پرستان که بر اساس آنچه تحقیقات نشان داده وابسته به طبقه ثروتمند و مرفه مصر و از آن جمله فرزندان برخی از مسئولان سیاسی، هنرمندان و روزنامه نگاران هستند، عقاید آنان بر این اساس استوار است که خداوند به شیطان ظلم کرده و بدون اینکه اجازه دفاع از خود بدهد، او را از بهشت بیرون کرده از این رو باید او را پرستش کرد زیرا به گفته آنان او برای پرستش، شایسته تر از خداست چون با شجاعت با خدا مخالفت کرد .
رهبر این گروه که جوانی به نام «عماد الدین حمدی » هست و لقب خدمتگزار شیطان دارد و تاکید کرده است که بارها توانسته شیطان را فراخواند و با او به گفتگو بپردازد و شیطان همه خواسته های او را بر آورده کرده است. این گروه مراسم و برنامه های خاص نیایش را دارند.
اجتماعات و مراسم شیطان پرستان در روزهای شنبه برگزار میشود. این روز از نظر یهود روزی مقدس است. پیروان این فرقه علامتها و نشانه های خاص دارند که از آن جمله دایره ای است که در درون ستاره ای وارونه به اضافه دو صلیب وارونه و ستاره داودی قرار دارد.
اعضای این گروه به گورستانها و مخصوصاً به گورستان «کومنولث» شهرک مصر در قاهره میروند و اجساد مردگان را از قبرها بیرون می آورند و صلیب شکسته و ستاره شش پرداودی یا ستاره پنج پر را در جسد مرده فرو میکنند و سپس برای تقرب به شیطان دور آن میگردند. همچنین قربانی هایی برای شیطان تقدیم میکنند که عبارت بود از «ذبح گربه ماده یا سگ که پس از کشتن این حیوانات خون آنها را به صورتها و دستهای خود می مالند و در یک دایره ای می چرخند تا شیطان از آنها راضی شود و اگر حیوانی برای قربانی نیابند دست خود را زخمی میکنند تا خون جاری شود و سپس خون را به صورت های خود می مالند و آنگاه نسخه ای از قرآن مجید را پاره، پاره میکنند و بعد در حالی که صدای موسیقی «راک» نواخته میشود به استعمال مواد مخدر می پردازند.
گروه شیطان پرستی در مصر از سال ۱۹۹۳ میلادی به صورت پنهانی در مصر تاسیس شد و با کمال آزادی به فعالیت خود ادامه دادند تا اینکه در جشنی که شرکت تولید سیگار «مالبورو» ترتیبت داده بود، شرکت کرده و هویت و عبادات خود را اعلام کردند و زیر پوشهایی پوشیدند که بر روی آنها نا سزا و اهانت به ذات مقدس خدای تبارک و تعالی و ادیان آسمانی نوشته شده بودکه سبب شد موسسات اسلامی مصر و گروهای سیاسی و نیروهای ملی این کشور، این گروه را سخت مورد انتقاد قرار دهند و تاکید کنندکه پوچ گرایی و خلاء دینی که افراد این گروه به آن گرفتار شده است، موجب ارتداد آنان از اسلام شد.
ادامه دارد...
پاسخ : هم صدا با ابلیس ( معرفی شیطان پرستی )
-- قسمت هجدهم --
شیطان پرستی در ايران - 1
* دروزيها
به دليل آزارهاي حكومت وقت بر عليه شيعيان فراري شده و در مناطقی از فلسطين اشغالي ، سوريه ، لبنان و سكني گزيده اند .
برخي از مورخان و كارشناسان اديان بر اين باورند كه دروزهاي " درونگرا " نوعي از شيطانپرستي را اختيار كردهاند و ريشههايي از ايشان نيز در عراق و ايران (مناطق غرب كشور ايران) مستقر هستند و داراي معبد مقدس ميباشند .
* گنوسيها
با فرض صحيحتر استنادهاي تاريخي دقيق انتصاب شيطانپرستي به فرقه گنوسي منشعب از اهل حق ميباشد كه آشكارا به شيطانپرستي روي آوردهاند.
در اين رابطه بايد متذكر شد بانيان " تقديس ابليس " در تصوف داراي قدرت تاريخي زيادي ميباشند و آنچنانكه در تاريخ و توسط ايشان آورده شده افرادي همچون احمد غزالي ، ذوالنون مصري و سنايي از پايهگذاران اوليه شيطانيسم در ميان مسلمانان بودهاند .
طبيعي است فرق تصوف نيز مجموعا تحت تاثير اين اقطاب بوده و شكلگيري شيطانپرستي در ميان ايشان (آنگونه كه در فرقه گنوسي ديده ميشود) امري بديهي است .
لكن گنوسيها از جذب ،معاشرت و رويارويي با ساير مردم پرهيز داشته و در چند دسته كوچك به مراسمات خاص شيطانپرستي همچون قرباني و حج شيطان و... ميپردازند .
ورود شيطانپرستي به ايران (از سال 1370 به بعد)
نوع جديد شيطانپرستي طي يك بازة زماني 10ساله با چند وقفه به ايران ورود يافته است .
*نحوه ورود
چند گروه عامل و حامل ورود شيطانپرستي به ايران بوده اند كه در بند بعدي به آنها اشاره خواهد شد . اما به صورت كلي و از منظر عوامل چند اقدام نقش بسزايي را در خصوص ورود جريان مذكور ايفا كرده است .
مهمترين ورود شيطانپرستي به ايران رواج يافتن ميل جوانان به استفاده از موسيقي متاليكا و ساز گيتار بوده است .
طي 10 سال گذشته موسيقي متاليكا به صورت زيرزميني و غيرمجاز وارد كشور شده و در چارچوب آن مفاهيم نحله انحرافي مورد بحث در اختيار جوانان قرار گرفتهاست .
اقدام تاملبرانگيز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت ایران در زمان آقای خاتمی( اصلا قصد سوء استفاده انتخاباتی از این موضوع وجود ندارد. اما این موضوع واقعیتی است.) در صدور مجوز براي گروهها ، آلبومها و كتاب هاي اشعار موسيقي متاليكا نيز نقش اساسي را در جلب توجه عموم مخاطبين جوان به اين نحله انحرافي فراهم آورد .
در واقع بايد تاكيد كرد كه در كنار موسيقي زيرزميني ،وزارت فرهنگ و ارشاد وقت نقش دروازبان ورود يك جريان با شرايط مورد اشاره ايفا كرد .
گفتني است " هوي متال " ، " متال تاريك " ، " گوتيك متال يا متال گوتيك " چند سبك از موسيقي شيطاني متاليكا بود كه به يمن غفلت اعجابانگيز مسئولين فرهنگ كشور كه جدال و " اصلاحات " سياسي را پيشه خود قرار داده بودند وارد كشور شد ، نمونه اي از متون ترجمه شدهاي كه به صورت قانوني ! در كشور به فروش رسيد در ادامه ميآيد :
uniting our tearful eyes...
enchanting
At night... I kiss the serpent in thy tears
For years... thy sorrow I've mourned
تاريكي ... قلب خون آلود مرا در آغوش مي گيري
روياهايم .... چشمان اشكبارمان را متحد مي كند
فريبنده
در شب .... ابليس را در اشكهايم مي بوسم
براي سالها ... غم هاي تو سوگواري من است
Harken my moonchilds cry
yearning for another night
Mourning my once beloved
mezmorized and ravendark
گوش كن به صداي گريه فرزندان ماه من
كه آرزوي شبي ديگر را دارند
ماتم مورد علاقه من
هيپنوتيزم و تاريكي
My pale enchantress of the night
at last my candle's burning down
The wintermoon is shining bleak
for thee my enchantress
جادوگر زنداني شب
از آخرين شمع سوزانم
ماه پاييزي سياه غم انگيز مي درخشد
جادوگر من براي تو
Enchanting all my dreams
a beauty and her flood of tears
Nightfall embrace my heart
mezmerized and ravendark
روياهايم را فريب بده
زيبا و سيل اشكهايش
سقوط شب قلب مرا در آغوش مي گيرد
هيپنوتيزم و تاريكي
My pale enchantress of the night
I desire thee
جادوگر زنداني شبهاي من
من تو را آرزو مي كنم
Fearful I walk with thee... through dusk
Through winds of loss... Her beauty and her
با ترس با تو قدم مي زنم ... به سوي خاك
به سوي بادهاي گمراهي ... او زيباست
flood embrace my bleeding heart
Tearful I fall with thee... at last
Lead me there... to where thy shadows cast
طوفان در آغوش مي گيرد قلب خونين مرا
با اشك سقوط مي كنم با تو ... در آخر
مرا راهنمايي كن ... به جايي كه سايههايت پخش مي شوند
They dance in velvet darkness lost
آنها مي رقصند در مخمل از دست رفته تاريكي
Rise... bleak winterfullmoon
Rise...
برخيز اي ماه غمگين
برخيز ...
*حاملان شيطانگرايي
آورندگان شيطانپرستي به ايران شامل افراد و گروه هاي ذيل ميباشند:
تحصيلكردگان و سرخوردگان اجتماعي در خارج از كشور كه عمدتا دچار خسارت و شكستها سنگين مادي معنوي شدهاند.
فرزندان منافقين فراري ، سلطنتطلبها ، مفسدان اقتصادي رژيم پهلوي كه قبل و بعد از انقلاب موفق به فرار از كشور و محاكمه انقلابي شدند .
افرادي از خانوادههاي بسيار ثروتمند ساكن و مقيم داخل كشور كه عمدتا داراي روابط خانوادگي و .. با خارج نيز ميباشند .
جاسوسان فرهنگي سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي كه با هدف استحاله فرهنگي وارد كشور شدند . فعالان حوزه هنر و موسيقي كه با كشورهاي ديگر عليالخصوص آمريكا ، انگليس ، كانادا و استراليا در ارتباط بوده و بنابر دلايل حرفهاي و شغلي مسافرت هاي متعددي داشتهاند .
اما نكته اساسي و قابل ملاحظهاي كه دريافتهاي اين پژوهش دلالت بر اين مهم دارد كه حداقل 90% از افراد شاخص وارد كننده شيطانپرستي به ايران فاقد تحصيلات دانشگاهي و خانواده سالم ميباشند .
در ادامه نامهاي به قلم عنصر وارد كننده اي كه به احوالات آنها اشاره شد به منظور آشنايي بيواسطه خوانندگان با آراء ، نظريات ، خاستگاه اجتماعي و سياسي اين گونه افراد مي آيد ،كه در شبكه اينترنت منتشر شده است .
اگرچه متن اين نامه خطاب به خداوند كمي طولاني است لكن از ارزش " هرمنوتيك " فراواني برخوردار است .
" خداي عزيز سلام عليكم :
حقيقتا ما نمي دانيم چگونه ترا مورد خطاب قرار دهيم. بنا براين ما از همان طريق كه به پيامبر مورد علاقهات ياد دادي با تو احوالپرسي مي كنيم. همچنين براي ما خيلي مشكل است كه بدانيم تو كجايي. چون تو براي ارتباط برقرار كردن با امتت توسط وزير اطلاعات خود يعني جبرئيل در 1400 سال پيش با محمد ارتباط برقرار كردي. و از آن موقع تا به حال ما از تو چيزي نشنيدهايم اين براي ما خيلي ناراحت كننده است . در طول اين هزار و چهارصد سال خيلي از چيزها در دنيا عوض شده است. ما كاملا مطمئنيم كه تو از همة اين تغييرات مطلعي . ما اين ايميل را براي تو مي فرستيم به اين اميد كه در جايي از اين فضاي بزرگ اينترنتي تو را پيدا كنيم. خدايا اين بي ادبي ما را ببخش. ما سعي كرديم كه با تو توسط نماز و روزه و حج و تسبيح و زكات ارتباط برقرار كنيم. اما افسوس كه همة تلاش ما بي نتيجه ماند. شايد تو سرت خيلي شلوغ است يا مسائل ديگري داري كه بايد به آنها بپردازي. هزاران سال صبر كرديم كه به وعدههايت وفا كني اما تا به حال چيزي دريافت نكرديم. به اين دليل است كه در كمال نااميدي اين ايميل اضطراري را براي تو مي فرستيم. خداي عزيز آيا تو يك دستگاه فاكس داري. ما مطمئنيم كه تو حتما يك دستگاه فاكس داري چون حتي آفريده هاي تو توانسته اند ماشين فاكس اختراع كنند. پس تو حتما يك دستگاه فاكس و يك خط تلفن داري. بنا براين مي توانيم هر وقت كه ضرورت ايجاب كند با تو ارتباط برقرار كنيم.
خدايا ما از اين كه به دنيا آمدهايم و بزرگ شدهايم اصلا خوشحال نيستيم. چون ما مجبوريم كه با فقر و بي عدالتي' بيماري و نبود آينده اي روشن براي خود و بچههايمان مواجه بشويم. ما فكر مي كرديم كه تو ايمان ما را بوسيلة آن بلايا مي سنجي. بنا براين ما راهي پيدا كرديم كه به سرزمين كفار مهاجرت كنيم. خدايا ما مي دانيم كه اگر تو از نيت اصلي ما از اين مهاجرت مطلع بشوي حتما ما را مي بخشي. ما مي خواستيم اين كافران را به اسلام دعوت كنيم و در كنار آن زندگي راحتي را براي خود و فرزندانمان حداقل از نظر مادي تامين كنيم. همچنين ما مي خواستيم مساجدي را در اطراف شهرهاي اين كافران بسازيم .اين بزرگترين آرزوي ما بود .خدايا تو فكر نمي كني كه اين يك فكر مبتكرانه بود .به اين وسيله ما مي توانستيم با يك تير دو نشان بزنيم. ما اينجا ديديم كه زنان حجاب ندارند. اول خجالت مي كشيديم به اين زنهاي بي حجاب نگاه كنيم. ما قويا به راهنمايي تو. عمل كرديم. نظير اين آيه:
سورة نور24:30 : بگو مردان مومن چشمهايشان را بپوشانند . و فروج و اندامشان را محفوظ دارند. و خدا به هر چه مي كنيد آگاه است.
ما فكر كرديم اينها مثل فاحشهها هستند و خود را در معرض تجاوز فرار مي دهند. ولي با كمال تعجب ديديم اين زنان بي حجاب در سرزمين كفار به ندرت مورد اذيت و آزار و يا تجاوز جنسي قرار مي گيرند. چطور همچنين چيزي امكان دارد؟ چون زنهاي ما با وجود اينكه حجاب را رعايت مي كنند اما هنوز احساس امنيت نمي كنند. چرا بايد اينطور باشد.
اي خدا ما در طول زندگي غذا هاي حلال خورديم. ما هرگز غذاهايي را كه از طرف تو ممنوع شده بود نخورديم. حتي در سرزمين كفار ما هر روز حدود چند مايل رانندگي مي كرديم تا غذاي حلال بخوريم. هر چند كه ممكن بود آن غذاهاي حلال سالم نباشند. ولي ما ترجيح مي داديم كه غذاهاي حلال بخوريم تا اينكه غذاهاي بهداشتي و سالم اين كافران را بخوريم .بنا بر اين ما به ندرت مك دونالد. مرغ كنتاكي بريان ... و يا غذاهاي آمادة ديگر را خورديم. ما افتخار مي كنيم كه اين غذاها را اگر چه سالم و بهداشتي بودند نخورديم. ما افتخار مي كنيم كه به فرمايشاتت گوش فرا داديم.
خدايا مي داني چرا اين كار را كرديم؟ به اين دليل كه خودت گفتي كافران نجس هستند. ببين اين چيزي هست كه تو خودت به ما گفتي.
سورة توبه9:28: اي اهل ايمان حقيقتا كافران نجس مي باشند. پس بنا براين از امسال به آنها اجازه ندهيد كه به مسجدالحرام وارد شوند. و اگر از فقر مي ترسيد خدا اگر بخواهد به زودي از مرحمت خود شما را بي نياز مي كند. و خدا دانا و عاقل است. خدايا ما ايمان كامل به گفته هاي تو داريم . وقتي كه اين كافران براي يك ميهماني ما را به خانههايشان دعوت مي كنند. وانمود مي كنيم كه افق فكري ما باز است. وقتي ما به اين ميهمانيها مي رفتيم به دقت دنبال علائمي كه حرام بودن اين غذا ها را مشخص كند مي گشتيم .بيشتر اوقات ما فقط آبميوه مي خورديم و لب به هيچ غذايي نمي زديم.. به ميزبان مي گفتيم گرسنه نيستيم يا اينكه مي گفتيم مريضيم. خدايا تو فكر نمي كني اين يك از خود گذشتگي بزرگ از طرف ما براي بزرگداشت فرامين تو بود؟. اگر به اشتباه ما غذاي حرام مصرف كرديم ما را به خاطر اين اشتباه ببخش.
فكر مي كنيم اينچنين خطاهايي از طرف تو بخشودني است. ببين خودت در قرآن چه گفتي
سورة بقره:2:173: به تحقيق خدا بر شما حرام گردانيد مردار و خون و گوشت خوك و هر كشته اي كه به غير از نام خدا ذبح شده باشد. ولي اگر به دليل احتياج به خوردن آن مجبور شود. در صورتي كه تمايل نداشته باشد. و از اندازة سد رمق نيز تجاوز نكند. گناهي بر او نخواهد بود. كه به قدر احتياج صرف كند كه محققا خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.
ولي خدايا. چيزي كه براي ما معما شده اين است كه چرا اين حرام خورها به نظر خيلي سالم به نظر مي رسند. اما خيلي از ماها علي رغم اينكه در زندگي فقط به خوردن حلال مي پردازيم به اندازة آنها سالم و با نشاط نيستيم. ما فكر مي كرديم كه بهترين راه سلامتي و كسب طول عمر خوردن غذاهاي حلال است. اما چرا اين حرامخورها خيلي بهتر به نظر مي رسند.
خدا جان تو به ما گفتي كه به دليل اينكه ما دنباله رو بهترين مذهب دنيا هستيم. بهترين مردم دنيا هستيم. براي تصديق آنچه خودت به ما گفتي بهتر است به فرمايشات خودت در قرآن توجه كني:
سورة آل عمران3:110: شما نيكوترين امتي هستيد كه قيام كردند. مردم را به نيكو كاري دعوت كنند و از بدكاري باز دارند و ايمان به خدا آورند. و اگر اهل كتاب همه ايمان آورند. بر آنان چيزي در عالم بهتر از آن نيست. ليكن برخي از آنان با ايمان و بيشتر فاسق و بد كارند.
و در آيه 85 همين سوره فرمودي: هر كس غير از اسلام ديني اختيار كند هرگز از او پذيرفته نيست. و او در آخرت از زيان كاران است.
خدا يا بنا بر آنچه خودت گفتي ما از هر نظر بهترين مردم روي اين كرة خاكي هستيم. اما با كمال تعجب مي بينيم كه تمام دستاوردهاي امروزه. توسط اين كافران بدست مي آيد .از وقتي تو پيغام دادن را توسط پيامبرت قطع كردي خيلي چيزها تغيير كرده كه نمي توان آنها را در يك ايميل گنجاند. خدايا چرا ما نمي توانيم با تو يك ارتباط راديويي داشته باشيم. در حالي كه اين كافران تمام نقاط اين كرة خاكي را به طريق الكترونيكي به هم متصل كرده اند. چگونه اين كافران در حال پاگذاري به كرات ديگري كه تو خلق كرده اي مي باشند اما ما عاجزيم كه حتي ردي از محل اقامت تو پيدا كنيم. چرا تو به پيروان حقيقي خودت اين توانايي را نمي دهي كه به موفقيت هاي غير قابل باور اين كافران دست يابند. موضوع ديگري كه ما را سردرگم مي كند موضوع داروست. همة داروهاي مدرن نجات دهنده ' و اختراعات پزشكي نظير "پني سيلين "،" انتي بيوتيك ،"اشعه ايكس "."شيمي درماني" , "سي تي اسكن" ،"سونو گرافي" ،" ماموگرافي "و.....بوسيلة كافران اختراع شده اند. ما از گفتن اينها نفرت داريم. ما اي خدا ما چارة ديگر نداريم چون زندگي ما كاملا به اين كفار بستگي دارد. اي خدا چرا بايد اينطور باشد. خدايا حداقل اين توانايي را به ما بده كه بتوانيم در موقع مواجه شدن با بيماري جان خود را نجات دهيم. خدايا به نظر مي رسد كه تو به تدريج ما را به دست فراموشي سپرده اي . خدايا بگو چه خطايي از ما سر زده. تا آنجا كه مي دانيم گناهي از ما سر نزده است.
در حقيقت تعدادي از هموطنان ما در بهشتهاي اسلامي تو در حال به اجرا گذاري دستورات ناب تو مي باشند. اما با وجود اين تو هنوز از آنها راضي نيستي. و انواع بلاياي طبيعي و رنج هاي غير قابل قياس را براي آنها فرو مي فرستي.. ما فكر مي كرديم اين بلاياي طبيعي نظير سيل و قحطي و طوفان را لايق آن كافران ميداني. خدايا آيا اين عادلانه است كه آنهايي را كه به تو ايمان دارند در رنج نگه داري و كافران از بلايا كاملا مصون باشند.
ادامه دارد...
پاسخ : هم صدا با ابلیس ( معرفی شیطان پرستی )
-- قسمت نوزدهم --
شیطان پرستی در ايران - 2
... ادامه از شماره پيشين:
خدا جان ما كارهايمان بي نتيجه مانده. ما هر روز از طرف آزاد انديشها و سكولارها مورد تهاجم قرار مي گيريم. ما فكر مي كرديم اينترنت(هديه تو به بشر) در اختيار ما خواهد بود. ما مبلغ هنگفتي را براي ساختن سايتهايي كه به تو اختصاص داشته باشد خرج كرديم.. ما فكر مي كرديم اينترنت چون اسلحه اي بدست ما خواهد بود تا به وسيلة آن همة مردم كرة زمين را به اسلام دعوت كنيم. ما فكر مي كرديم ميتوانيم با انديشة روشنمان يك در ده از اين دگر انديشان و كافران را از بين ببريم. از مقالهها بحثها و نويد هاي زندگي جاويدان و بهشت سخن رانديم. در همة اين سايتها از اين چرخهها استفاده كرديم. افراد ما به دليل پيروي از دستورات تو نظير خواندن نماز و روزه و حج و اجراي آن در داخل و خارج بسيار مشغولند.. به اين دليل است كه آنها قادر نيستند مقاله هاي جديد و اصيل بنويسند.. خدا جان چه اشكالي دارد كه ما مطالبمان را همانند يك چرخه مرتب در سايتها تكرار كنيم. نوشته هاي خودت هم خيلي تكراريست.. بعضي اوقات اين دگر انديش ها و سكولارها از ما سوال مي كنند براي چه مطالب قرآن اين همه تكراري است. ما با گفتن اينكه اين تكرارها براي تاكيد بيشتر است آنها را ساكت مي كنيم. ما همان كاري را كه خودت انجام دادي تكرار مي كنيم يعني سپردن به حافظة موقت و چسباندن در جاي ديگر cut and paste , cut and paste , cut and paste,.....
ما به مطالب جديد دسترسي نداريم كه يك سايت جديد براي تو درست كنيم.. در اين بهشتهاي اسلامي تو پولهاي زيادي خرج اسلام مي شود. ما اين قدر به كپي كردن و چسباندن در جاي ديگر ادامه مي دهيم تا سايتهاي برادران اسلامي همه مثل هم بشوند .شبيه آيه هاي قرآن خودت. تنها چيزي كه ما كم داريم اين است كه آنقدر قدرت مغزي نداريم كه اين سكولارها و دگر انديشها را ساكت كنيم ..به اين دليل هست كه ما به انجام تكاليف بيشتري نيازمنديم .ما شب و روز مشغول انجام دادن تكاليفمان هستيم در حقيقت ما آنقدر مشغول انجام تكاليفمان هستيم كه نه تنها در خانه بلكه در بيرون از منزل نيز به انجام تكاليف خود مي پردازيم. ببين چقدر ما با استعداد و با هوش هستيم .سكولار ها و آزاد انديشها هرگز تكاليفشان را انجام نمي دهند.. براي همين است كه ما براي آنها صحبت مي كنيم كه چگونه يك مقاله بنويسند. وقتي ما اين كار را مي كنيم خيلي به ايمان خودمان مي باليم.. اما به نظر مي رسد كه اين جنگ اينترنتي نيز به نفع سكولارها و دگر انديشها تمام شود.. حقيقتا اينترنت ما را به آتش كشانده. يك روز در ميان ما در اين سايتهاي اينترنتي كه متعلق به سكولارها و دگر انديشان هست به مطالب جديدي بر مي خوريم كه پيروان تو قادر نيستند از پس آنها بر بيايند. خيلي براي ما شرم آور است وقتي كه متوجه مي شويم اين دگر انديشها و سكولارها روزي يكي از پيروان تو بوده اند. اگر دوست داري در مورد آنها بيشتر بداني مي توانيم آدرس ايميل آنها را همراه با مقالات كفر آميزي كه جرات به نوشتن آن كردند براي تو بفرستيم. خدايا آيا تو خودت عقيدة آنها را نسبت به خود تغيير دادي؟. ما اين مطلب را از گفته هاي بي شمار خودت استنباط كرديم. اگر فراموش كردي چند نمونه از اين آيهها را براي ياد آوري در اينجا متذكر مي شويم:
سورة يونس10:100: هيچ كدام از نفوس بشر را تا خداي رخصت ندهد ايمان نياورند. و پليدي را خدا براي مردم بي خرد كه عقل را به كار نبندند مقرر داشته است
سورة فاطر35:8: خدا هر كه را خواهد گمراه كرده و هر كه را خواهد هدايت سازد. پس تو نفس شريف خود را براي هدايت اين مردم به غم و حسرت نينداز كه خدا به هر چه اينان كنند آگاه است.
سوزة انعام6:125: پس هر كه را كه خدا هدايت او را طالب باشد قلبش به نور اسلام روشن و منشرح گردانيد. و هر كه را خواهد گمراه گرداند. و دل او را تنگ و سخت گرداند كه گويي مي خواهد از زمين به آسمان رود. اين است كه خدا آنان را كه به حق نمي گروند مردود و پليد مي گرداند.
خدا جان در ايميلي كه در جوابمان ميدهي علت ترسمان را تصديق بكن. اگر اين مطالب از جانب تو تصديق شد بهتر است ما وقتمان را براي اين كافران و دگر انديشان به هدر ندهيم. چون اين خواستة خودت بوده است.
خدا جان باور كن ما هر روز شاهديم كه اين دگرانديشها و كافران به آهستگي اما با اطمينان در اين جنگهاي اينترنتي بر ما فائق مي آيند اما كاري از دست ما بر نمي آيد. .براي اينكه موقعيت را دشوارتر كنند اين كافران و دگر انديشها از اسمهاي جعلي استفاده مي كنند. و هويت واقعي خود و محل زندگيشان را پنهان مي كنند. . خدا جان لطفا سوء تفاهم نشود .ما خيلي تلاش كرديم كه پرده از چهره اين دشمنان اسلام برداريم ما آنها را مرتد ناميديم و حكم جهاد بر عليه آنها صادر كرديم .ما هرگز فرمايشات تو را در مورد اين كافران فراموش نكرديم .به عنوان يك حرفه اي نكاتي از فرمايشات خودت را خاطر نشان مي كنيم.
سورة نساء4:137: آنان كه به غيب ايمان آوردند و سپس كافر شدند باز ايمان آورده و دگر بار كافر شدند. پس بر كفر خود افزودند اينان را خدا نخواهد بخشيد. و به راهي هدايت نخواهد فرمود
سورة نحل 16:106:هر آن كس بعد از اينكه به خدا ايمان آورده باز كافر شد نه آنكه به زبان از روي اجبار كافر شود و دلش در ايمان ثابت باشد . بلكه به اختيار كافر شود وبا رضا و رغبت و با هواي نفس . دلش آكنده به ظلمت كفر گشت.. بر آنها خشم و غضب خدا و عذاب سخت دوزخ خواهد بود.
سوره الشوري 42:16: و آنان كه در دين خدا جدل و احتجاج بر گزينند. پس از آنكه خلق دعوت او را پذيرفتند. حجت آنها نزد خدا لغو و باطل است. و بر آنها قهر و عذاب سخت خواهد بود.
خدايا ما تعدادي ايميل انزجار" تهديد" و اخطار آميز به آنها فرستاديم. در بعضي از اين ايميلها ما آنها را تهديد كرديم كه سرشان را مي بريم . همانطور كه آموزش خودت بوده و پيامبرت نيز به آن عمل كرده. اما آنها اصلا اهميت نمي دهند. آنها از سلمان رشدي و تسليمه نسرين خطرناك تر شده اند. خدا جان به ما كمك كن كه اين مرتدها را پيدا كنيم.. تو گفتي كه از همه داناتري. ما مطمئنيم كه تو فراموش نكردي كه در فرمايشاتت هر ورق از قرآن را تحسين كردي.
آيا تو يك ظبط صوت داري. لطفا اين نوار را برگردان به 1400 سال پيش. ما مي دانيم كه در آيه ذيل فرمودي در مورد ايمان نبايد هيچگونه سوالي بكنيد
سورة المائده5:101 : اي اهل ايمان هرگز از چيزهايي مپرسيد كه اگر فاش شود شما را زشت و بد مي آيد. و غمناك مي شويد. و اگر پرسش آن را هنگام نزول قرآن واگذاريد. قرآن براي شما هر آنچه مصلحت است بيان مي دارد. و خدا از اعقاب سوالات بيجاي شما در گذشت. كه خدا بخشنده و بردبار است.
سورة مائده5:102: قومي پيش از شما هم سوال از آن امور نمودند. آنگاه كه برايشان بيان شد كافر شدند.
خدايا اين خيلي مسخره است كه اگر ما سوالي در مورد اسلام بكنيم منجر به بي ايمانيمان بشود.
حالا ما مي فهميم كه چرا تو مجازاتهاي سختي را براي آنها كه سوال مي كنند نظير كافران و دگر انديشان در نظر گرفته اي.
خدايا ما به راستي خيلي كنجكاويم كه بدانيم آيا تو براي جلو گيري از كج فهميها جايي را براي ضبط بياناتت نظير يك سي دي يا يك كاست يا يك دي.وي .دي در نظر گرفته اي يا نه. خدايا لطفا ما را به خاطر چنين تقاضاهايي ببخش. ما به وحي تو به طور اضطراري نيازمنديم. لطفا به ما بگو سلمان رشدي و تسليمه نسرين كجا هستند.. آنها هر روز دارند چند برابر مي شوند.. وقتي ايميلت را دريافت كرديم فورا آن را به طرفدارانت نظير گروه هاي طالبان و ديگر گروه هاي اسلامي مي دهيم كه حساب آنها را برسند. ما خيلي سعي كرديم كه با عقل و منطق اين دشمنان اسلام را سركوب كنيم. اما نتوانستيم. بنا بر اين چاره اي نداريم جز اينكه آنها را از نظر جسمي نابود كنيم.
اين همان چيزي است كه معمولا تو به وسيلة آن پيروز مي شدي. اينطور نيست؟ كشتار در ايران ' بنگلادش' افغانستان و سودان را به ياد مي آوري؟ اين تنها زباني است كه تو در قرآن بوسيلة آن با كافران و دگرانديشان سروكار داري. خدايا نگاه كن در كلام پاكت چه نوشته اي:
سوره بقره 2:193 با كافران جهاد كنيد تا فتنه و فساد از روي زمين برطرف شود. و همه را آيين خدا باشد. و اگر فتنه و جنگ دست كشيدند ستم جز بر ستمكاران روا نيست
المائده5:33 : همانا كيفر آنان كه با خدا و رسول او به جنگ برخيزند و به فساد كوشند در زمين جز اين نباشد كه آنها را به قتل رسانند و يا دست و پايشان به خلاف ببرند و يا با نفي بلد و تبعيد از سرزمين صالحان دور كنند. اين ذلت و خواري عذاب دنيوي آنهاست و اما در آخرت باز به عذابي بزرگ گرفتار خواهند شد.
محمد47:4: شما مومنان چون با كافران روبرو شويد بايد آنها را گردن بزنيد تا آنگاه از خونريزي زياد دشمن را از پا در آوريد. پس از آن اسيران جنگ را محكم به بند كشيد كه بعدا آنها را آزاد كنيد يا فدا بگيريد. تا جنگ سختيهاي خود را فرو گذارد. اين حكم فعلي است و اگر خدا مي خواست خود از كافران انتقام مي كشيد و همه را هلاك مي كرد. و ليكن اينها براي امتحان خلق به يكديگر است. و آنها كه در راه خدا كشته شوند خدا هرگز رنج اعمالشان را ضايع نگرداند.
خدا جان همان طور كه قبلا گفتيم خيلي حرفها داريم كه با تو بزنيم. اگر زبان ما را متوجه ميشوي و مي تواني به ما جواب بدهي منتظر جوابت هستيم. ارادتمند و بندة تو هل-لوم-ونا. به دليل امنيتي ما از حروف رمزي شبيه آنچه خودت در قرآن استفاده مي كني (الم 'طه 'حم و ....)
خدا جان من مطمئن هستم كه تو مي تواني اين حروف را از رمز در بياوري . "
از خوانندگان محترم به واسطه درج اين مطالب كفرآميز عذرخواهي ميكنيم اين مطالب گوشهاي از شبهاتي است كه به طور دائم از طرف معاندين و مخالفان اسلام و انقلاب در سايتها نوشته ميشود و قلب و روح و ايمان مسلمانان را مورد هجمه قرار ميدهد .
شيطانپرستي به مثابه يك تهديد
در اين بخش به دنبال آن هستيم تا به تبيين "تهديد" آميز بودن فعاليت گروههاي شيطانپرست در داخل كشور بپردازيم .
1. همكاريهاي جاسوسي
با توجه به اينكه در 4 كشور آنگلو ساكسون مكانهاي مقدس شيطانپرستان با نام
" كليساي شيطان " واقع شده است و در همين كشورها نيز بنابر بر دلايل سياسي از گروههاي ناهنجار اجتماعي و سياسي مهاجر و مسافر بهره برداري جاسوسي مي شود لازم است كه به صورت ويژه به همكاريهاي جاسوسي عناصر مربوط اشاره داشت.
2. جرائم باندي
در جهان كنوني جرايم در دو دستهبندي كلي يعني جرايم فردي و غيرسازماني و جرايم باندي يا سازماندهي شده ، ارزيابي و تحليل ميشوند .
مصاديق جرايم باندي يا سازماني بمبگذاري ، اقدام براي ترور ،قاچاق مواد مخدر عليالخصوص مواد مخدر شيميايي ،راهاندازي مراكز فساد و.. ميباشد كه طبق تحقيقات به عمل آمده شيطانپرستان با تمامي جرايم مذكور ارتباط داشته و عمدتا از طريق مشاركت در آنها بودجههايي را دريافت مينمايند .
3. روابط سازماني
روابط سازماني در ادامه جرايم سازماني و بلكه به عنوان عامل زيربنايي بر آن تعريف ميشود . از سوي ديگر ايجاد برخي ناامنيهاي عمومي و اجتماعي در اثر عنصر روابط سازماني جهت مييابد .
البته نگاهي جامعتر به ساير بخشهاي مورد اشاره در پژوهش ميتواند هرچه بيشتر گوياي اين مطلب باشد ، لكن تاكيد بر اين نكته ضروري است كه اعضاي اين گروهها عميقاً سازمانگرا و سازمانمحور ميباشند.
4. ارتباط خارجي
همانطور كه در بند اول اشاره شد ، شيطانپرستان در 4 كشور آنگلو ساكسون ، يونان و رژيم صهيونيستي داراي تشكيلات سازماني اماكن مقدس و ... ميباشند كه زمينهساز ارتباطات مختلف از مجراهاي گوناگون را براي ايشان فراهم ميآورد .
حجم روابط به خودي خود مي تواند منشا تهديدات امنيتي متعددي براي كشورهاي اسلامي بخصوص نظام اسلامي باشد . همچنين نبايد از نظر دور داشت بقا و استمرار فعاليت اينگونه گروهها به لحاظ ماهيت و اهداف عميقاً نياز به روابط با خارج از كشور دارد . در اين باره بايد عنايت ويژهاي نيز به ارتباط اين افراد با خانوادههايشان در ساير كشورها عليالخصوص كشورهاي آمريكايي و اروپايي داشت .
5. سرقت
اغلب جوانان كه به شيطانپرستان مي پيوندند حتي چنانچه از خانواده هاي ثروتمند نيز باشند از اعضاء مطرود خانواده به حساب ميآيند ، لذا حضور ايشان در جمع گروه اجتماعي ميتواند زمينه جرايمي را همچون سرقت براي تامين منابع مالي فراهم آورد كه اين سرقتها در ابعاد مسلحانه طبيعتا تهديدي براي امنيت اجتماعي به شمار ميآيند .
در اين خصوص مجدداً تاكيد ميشود كه هرگونه دامن زدن به فساد چون از باورهاي شيطانگرايان ميباشد . بديهي است كه بخشي از اين مفاسد نيز در پوشش سرقتهاي متعدد انجام ميپذيرد ، بايد در نظر داشت كه سرقت نيز عاملي است براي نزديكي به شيطان .
6. تجاوز جنسي
در جمع شيطانپرستان اصولا تجاوز جنسي يك ارزش و شرط براي ورود و استمرار حضور در گروه به حساب ميآيد .
اين تجاوز كه عمدتا با قتل ،تجاوز به همجنسان و كودكان نيز همراه است عنصر اصلي ايراد خسارت و انتقامگيري از فرد متجاوز جنسي است . تصور شيوع يافتن اين ضد فرهنگ مخرب نيز ميتواند مرزهاي امنيت اخلاقي را در جامعه درنوردد .
تجاوز جنسي از ضدارزشهاي تبليغي اين دست گروههاست كه دائماً با ساخت نماهنگ ، تنظيم آلبومهاي موسيقي ، ترويج فكري و از طريق فيلمهاي مبتذل دنبال ميشود . در حقيقت شيطانگرايان مدعياند " تجاوز " تنوع در كسب لذت جنسي است .
7. قتل
قتل يك عمل شيطاني بزرگ به حساب آمده و شيطانپرستي كه تعداد و كيفيت قتلهايش بيشتر باشد به درگاه شيطان نزديكتر خواهد شد . ناگفته پيداست كه اين مولفه نيز تاثيرات سوء امنيتي را به همراه خواهد داشت .
افزايش تعداد قتل در جوامع مختلف يكي از معيارهاي بينالمللي و تعيينكننده درخصوص وضعيت امنيتي هر كشور به شمار ميآيد ، حال اگر اين جرم كلان با يك انديشه سازماندهي شده و تقدسزا همراه شود و حاشيههايي چون تجاوز جنسي را نيز با خود همراه سازد ، ناگفته پيداست كه ميتواند تاثيرات گستردهاي را در خدشهدار نمودن مقوله مهم امنيت به همراه داشتهباشد .
ادامه دارد...
پاسخ : هم صدا با ابلیس ( معرفی شیطان پرستی )
-- قسمت بيستم --
شیطان پرستی در ايران - 3
... ادامه از شماره پيشين:
شيوههاي تبليغ
انتشار سيدي ، كاست و پوستر مربوط به خوانندگان متاليكا
گسترش يافتن سايتها وبلاگهاي مربوط به شيطان پرستي
تبليغ و اطلاعرساني از طريق پارتيهاي شبانه و گفتگوهاي دوستانه عليالخصوص در مناطق مرفه شهرهاي تهران ، شيراز و ...
تبليغ در تالارهاي گفتگوهاي مجازي
زمينههاي جذب
بايد يادآور شد كه علاوه بر تمامي موارد مورد اشاره در اين بخش يعني زمينه جذب" بايد به تكرار برخي از آنها پرداخت ،كه در كشورمان داراي بازخورد مثبت بوده است .
موسيقي متال :
اين موسيقي در ايران نيز مانند بسياري از كشورهاي اسلامي و عربي به گونهاي كه شرح آن رفت ، وارد شد و توانست پس از مدت كوتاهي به دانشگاههاي بزرگ كشور همچون دانشگاه تهران ، دانشگاه شهيد بهشتي ، دانشگاه فردوسي و ... راه يابد .
با توجه به وفور موسیقی های مبلغ این گروه ها در ایران و رویکرد برخی جوانان بی اطلاع به این نوع موسیقی و حتی چاپ کتاب حاوی متن این موسیقی ها و سرمایه گذاری زیاد دشمن در این باره بررسی و تحقیق پیرامون این موضوع و اطلاع رسانی و آگاهی افکار عمومی امری ضروری به نظر می رسد. به عنوان مثال خبر گزاری فارس طی خبری در 20مورخ /10/1383پرده از این فعالیتها برداشت .
خبر گزاری فارس در این باره گزارش داد :
"امین" دانشجوی یکی از رشتههای گروه پزشکی دانشگاه که از افراد موثر گروه شیطان پرست هوی متال در ایران است، مدتی پیش به صورت اتفاقی و بر اساس درخواست یکی از دوستان خود که قصد بازدید از جبهههای جنوب کشور در کاروانهای راهیان نور داشت به همراه جمعی از دانشجویان عازم این مناطق شد که تاثیرات روحی این سفر، زمینهساز رویگردانی وی از فعالیت در گروههای فعال شیطان پرست و بیان حقایقی قابل توجه درباره آنها شده است.
وی افزود: به گفته این فرد، عناصری از رژیم صهیونیستی که درکشور امارات حضور دارند شبکه اصلی هدایت گروههای هوی متال را در ایران در دست دارند.
به گفته این منبع آگاه بر اساس اسناد ارائه شده توسط "امین" در حسابهای ارزی این گروه در شبکه بانکی کشور که از طریق شبکه اینترنت هدایت میشود، در سال گذشته حدود "هشت میلیون دلار آمریکا" واریز شده است که بین گروههای شیطان پرست در شهرهای مختلف ایران توزیع میگردد.
وی با بیان اینکه تعداد اعضای این گروه در برخی شهرهای کشور به دو هزار نفر بالغ میشود، اضافه کرد: مطالب ارائه شده نشان میدهد که برخی فعالیتهای ضد امنیتی نیز توسط برخی عناصر خاص در این گروهها برای رژیم صهیونیستی انجام میشود.
این منبع آگاه با یادآوری اینکه مجوزهای ارائه شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای چاپ گسترده کتابهای گروههای هویمتال در کشور زمینه ارتباط نزدیک فکری اعضای این جریان در سراسر کشور را فراهم ساخته است، افزود: در سالهای اخیر به دلیل عدم وجود هرگونه نظارت و کنترل واقعی در کشور، گروههای اجتماعی معارض کارکرد سیاسی و ضد امنیتی پیدا کرده و زمینه سوء استفادهههای ضد ملی بیگانگان از آنها فراهم شده است…در حال حاضر گروه متال با قدیمی شدن علاقه به رپ در ایران، طرفداران بیشتری را به خود جذب نموده است. ))
افول معنويت:
اگرچه در بسياري موارد ، ايران اسلامي در جايگاه بالاتري از معنويات قرار دارد . لكن
سير جهاني و فراگير تلاش هاي قدرتهاي بزرگ فرامنطقهاي براي استحاله فرهنگي و از سوي ديگر ماشيني و صنعتي شدن مناسبات جاري و تاثيرپذيري مردم كشورمان از شرايط جهاني زمينهاي براي رشد چنين جرياناتي را فراهم نموده است .
بايد عنايت داشت روند رو به رشد استفاده از شبكههاي ماهوارهاي نيز عامل تعيينكننده در جذب و گرايش يافتن به اين گروهها ميباشد .
سرمايهگذاري:
در بخشهاي قبل اشاره كرديم كه سازمان هاي جاسوسي كشورهاي غربي تلاش سازمان يافتهاي را براي استحاله فرهنگ جمهوري اسلامي ايران تدارك ديده و مدتهاست كه ميكوشند تا به " تهيسازي فرهنگي " جوانان كشور عزيزمان بپردازند . دشمن در اين راه مبالغ هنگفتي را نيز تدارك ديدهاست . از جمله بايد اشاره كرد كه طبق گزارش برخي از رسانههاي مستقل در سال گذشته مبلغ هشت ميليون دلار آمريكا به فعاليت تبليغات گروههاي شيطان پرست از سوي دولت آمريكا اختصاص يافته است .
اينترنت:
رشد تعداد مخاطبين شبكه جهاني اينترنت طي ساليان اخير آسيبهايي را متوجه نظام فرهنگي كشور نموده است كه از جمله ميتوان به فعاليت شيطان گرايان اشاره كرد .
اما عمده فعاليت اين افراد در قالب وبلاگنويسي صورت ميپذيرد ،
اين دست از وبلاگها همزمان با اعلام موجوديت " جنبش شيطانگرايان ايران " فعاليت خود را آغاز كرده و اظهار مينمايند كه توسط فردي به نام مستعار " اهريمن " در ايران هدايت ميشوند .
روند ارتباطگيري و فعاليت وبلاگهاي مذكور بدين صورت است . افراد پس از تكميل فرم ثبتنام يك ايميل در صندوق پست الكترونيك خود با موضوع خوش آمدگويي دريافت ميكنند و پس از برقراري ارتباط با ايشان و در صورت جلب اعتماد به برخي از مهمانيهاي شبانه و يا پاركها براي آشنايي دعوت شده و مورد راهنمايي قرار ميگيرند .
اين وبلاگها عمدتا فعاليت خود را در چندين محور : انتشار عكسهاي شيطان گرايان جهان ، انتشار نامه شبيه به نامه هاي مسيحيان شيطان پرست خطاب به خداوند متعال كه بار سياسي نيز دارد ، دنبال مينمايند . به صورت مثال وبلاگ شيطان در اين خصوص مينويسد :
" چرا چيزهايي را كه به اطرافيانم دادي به من ندادي؟ و چرا ميخواهي بدبختي مرا ببيني ؟ چرا منو ازين دنياي كثيف و از بين كساني كه ازشون نفرت دارم رها نمي كني ؟ حالم از زندگي بين اين لجن به هم ميخوره . جلوي پاي من كم سنگ انداختي ؟ كم آدمهايي رو مثل من بدبخت كردي . "
اين وبلاگ همچنين در ادامه ميآورد : " هميشه لحظه شماري مي كردم براي سال نو عيدي پدر و مادر از همه چيز لذت بخش تر بود ولي الان سال نو بوي تنفر مي ده بوي مرده ميده وقتي كسي رو مي بينم كه خدارو ستايش مي كنه تفو لعنتش مي كنم نفرينش ميكنم از هيچ چيز خبر نداره آنقدر خوشه كه هيچ چي حس نمي كنه چرا پدر مادرم منو ترك كردن چرا منو نفرين مي كنن بهم مي خندن مگه من شاخ دارم لباس نو برام ارزش نداره چون بوي كفنو دارم حس مي كنم تو خدا نيستي تو هيچي نيستي اصلا من بهت اعتقاد ندارم چون براي من بي ارزشي پستي من به هيچ چيز اعتقاد ندارم هيچ كس هم نه مي پرستم نه قبول دارم بعد اين دنيا هم دنيايي نيست ميميريم و ميپوسيم از لاشه ي ما گلي سبز ميشه كه خار نداره هيچ شيطاني وجود نداره ولي آنقدر آدمها بهش اعتقاد دارن قبولش دارن و فكر مي كنن كه شيطان پروردگار ما هست كه يك نيرويي به وجود اومده كه خيلي چيز هارو مي تونه نابود كنه. اگر Black Metal نبود من مي مردم اي كاش نبود چون وقتي گوش مي دم ميرم به دوران (خلسه) به جايي ميرم كه هيچ كس وجود نداره گناهي نيست ثوابي نيست آدم احمق نيست خدا نيست پيامبران دروغين نيست شهوت و هزار تا چيز ديگه اي كه اين جا هست يا چيزي كه هست و اين جا وجود نداره اونجا نيست فقط يك نور سياهي هست كه چشمتو نميزنه بوي همون گلي كه گفتم از لاشه آدمها سبز ميشه مياد كه مست مي كنه ترس و وحشت نيست چيزي نيست كه بهش فكر كني خودتي . "
سردار حسين ذوالفقاري با اشاره به اينکه بيش از سه هزار فرقه تخديري و شيطان پرستي در جهان وجود دارد که حدود 50 تا از آنها وارد ايران شده اند، گفته است؛ نيمي از فرقه هاي وارد شده به کشور در حال حاضر فعالند و در رابطه با اين موضوع قريب به 200 عنوان کتاب ترجمه و چاپ و توزيع شده است.
جانشين فرمانده انتظامي، با اشاره به اينکه اصول مشترک اين فرقه ها انحراف از اديان حنيف و التقاط در اعتقادات و وعده هاي کاذب و سوءاستفاده از گرايش جوانان به مبدا هستي و سوءاستفاده جنسي است، ماموريت اخير اين افکار وارداتي را اسلام ستيزي، مسلمان گريزي و تخدير اصول پاک ناب محمدي و نفي واژه هاي ايثار و شهادت دانسته است.
بسياري از کارشناساني که حوزه اجتماعي را رصد مي کنند بر اين باورند که انتخاب چنين روش هايي براي اطلاع رساني آرامش مردمان را برمي آشوبد و به نگراني هاي خانواده ها دامن مي زند. چنانکه حجت الله ايوبي معاون اجتماعي وزير کشور در واکنش نسبت به انتشار چنين اخباري مي گويد؛ «بنده که در حوزه معاونت اجتماعي و فرهنگي فعاليت مي کنم معتقدم بايد تا مي توانيم به ترويج خداپرستي بپردازيم. من طرفدار کارهاي ايجابي هستم و معتقدم اگر کارهاي ايجابي با قدرت انجام شود کارهاي سلبي رنگ مي بازد و از بين مي رود. به نظر من براي خيلي از مردم ايران باور کردني نيست که عده يي به نام شيطان پرست داشته باشيم و حتي اگر چنين عده يي وجود هم داشته باشند اشاعه آن را صلاح نمي دانم. چنانکه معتقدم طرح چنين موضوعاتي خودش قباحت امر را از بين مي برد و حرمت ها را فرو مي ريزد.» در سخنان سردار ذوالفقاري مشخصات اين گروه ها به شرح زير آورده شده است؛ «شيطان پرست ها ضمن برگزاري مراسم خاصي، تبليغ پوشيدن لباس خاص به عنوان لباس مقدس منقوش به نمادهاي شيطان پرستي، از گردنبند (صليب شکسته يا صليب برعکس) انگشتر با نقوش استخواني و جمجمه انسان استفاده کرده و در برگزاري اين مراسم ضمن شرب خمر، اقدام به رقص و پايکوبي مي کنند. اين افراد بر اين باورند که بايد برخلاف اديان به ويژه اسلام، عمل کرد و با انجام اعمال دلخواه و کارهاي خلاف، دنيا را به هرج و مرج و آشوب کشاند.»
سردار ذوالفقاري با اشاره به اينکه افراد عضو گروه هاي شيطان پرست در برخي رشته هاي ورزشي، مهارت خاصي دارند و به منظور جذب نوجوانان و جوانان هنگام ورزش از موزيک هاي خاص شيطان پرستي استفاده مي کنند، گفته است؛ «اين گروه ها داراي کتاب هايي به زبان لاتين بوده و با تجمع در پارک ها و تفرجگاه ها درباره رخدادهاي جديد در سطح کشور در رابطه با شيطان بحث و گفت وگو مي کنند. بنا به گفته جانشين فرمانده نيروي انتظامي، يکي از فرقه هاي انحرافي تحت عنوان TSM توسط فردي به نام «الف» که خارج از کشور زندگي مي کند، هدايت مي شود. اين فرد با لابي صهيونيست ها مرتبط است و محبوبيت زيادي در بين جوانان دارد، به طوري که صدها جوان در کلاس هاي او شرکت کرده و در مقابل او اشک ريخته و به گناهان خود اعتراف مي کنند. فرد ديگري به نام « الف.ر.» داراي مريداني است که حاضرند براي مراد خود، هر کاري انجام دهند، به طوري که دختران زيادي به خاطر او ازدواج نمي کنند و ادعا مي کنند او همسر عرفاني شان است. «الف.ر.» ادعا کرده قادر به زنده کردن مردگان است و اين فرد عمدتاً در تاريکي زندگي مي کند.
حسن يوسفي اشکوري فعال اجتماعي در باب اينکه نبايد چنين مسائلي را به اين شکل اطلاع رساني کرد با معاون وزير کشور هم نظر است؛ «مساله يي که که نه در سطح علمي شناخته شده است و نه مردم در جامعه با آن آشنا هستند نبايد درباره آن به اين شکل اطلاع رساني تبليغي و غيرکارشناسانه انجام داد. به نظر من صحبت کردن درباره برخي از جوانان به اين شکل باعث مي شود برخي از افراد نسبت به يکديگر دچار سوء ظن شوند. مثلاً اگر پدري ببيند پسر يا دخترش يکي از اين نشانه ها را دارد نسبت به او شک مي کند و همين مساله کوچک موجب بي اعتمادي مردم و خانواده ها مي شود. اگر نيروي انتظامي مطمئن است چنين افرادي وجود دارند و مرتکب جرم هم شده اند بايد دادگاه هاي دقيق همراه با حضور کارشناسان و اهل نظر براي آنها ترتيب دهد تا چرايي پيوستن جوانان و علت گرايش شان روشن شود و پس از آن براي مردم اطلاع رساني کنند تا مردم هم آگاهي لازم را در اين زمينه کسب کنند.»
سياست اسراييل
رژيم اشغالگر قدس كه سلامت اخلاقي و روحي و رواني انسانها را همواره به منزله تهديدي جدي براي منافع ملي خود ميبيند ، در اقداماتي گوناگون و پي در پي مبادرت به ساخت جريانهاي مسموم فرهنگي نموده و اين جريانات مسموم را به شراين حياتي جوامع از طريق جاذبههاي مجازي تزريق مينمايد.
در يك نگاه جامع ارتباط رژيم صهيونيستي و نقش آن در سازماندهي گروه هاي شيطانپرست در محورهاي ذيل قابل اشاره ميباشد .
الف) اين گروهها به لحاظ فلسفه اوليه و بسترهاي معرفتي دامنه وسيعي از ارتباط با اين رژيم داشته و خواهند داشت.
ب) نحلههاي مختلف شيطاني توسط دو سازمان عمده جاسوسي يعني CIA و موساد سازماندهي ،هدايت و تغذيه ميشوند .
ج) بودجه ، نظارت ، پشتيباني و ... شيطانپرستان فعال در جمهوري اسلامي ايران به صورت مستقيم توسط سازمان موساد تامين شده و اين سلسله اقدامات با اهداف امنيتي دنبال ميشود.
د) رژيم صهيونيستي از اعضاي گروهها براي مقاصد شوم سياسي و جاسوسي بهره ميبرد ، به گونه اي كه خشونتبارترين اعمال به دست اين گروهها واگذار ميشود .
ادامه دارد...