پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
مدرسه که بودم صبحا مدرسه میرفتمو عصرا تا شب باشگاه.
دانشجو که شدم . واحدامو جوری برداشتم که اول باشکا میرفتم . بعد میرفتم سرکلاس . بعدازظهرم اگ کلاس نداشتم یا با بچها استخر و چمن یا خرید تو بازار
اصلا تو خونه موندن برا من معنی نداشت
کل روز بیرون بودم . مامانم فقط گفته بود 8شب به بعد بیرون نباشم
ولی اینروزا 24ساعته توی خونه ام . ورزش روزانم کلش نیم ساعته . اونم قدری بدم ضعیف نشه . )منی که ورزش سخت میکردم) !!!
اگ چند سال پیش بهم میگفتن یه روز مدل زندگیم میشه این . باورم نمیشد . و هرگز باورم نمیشد که از این مدل زندگی راضی باشم
جالبه . اونموقع از اون مدل زندگی راضی بودم. النم از موندن تو این اتاق با نورملایم و هوای خوب و قشنگم راضیم . راضیم که درس شده برنامه اصلی روزانم ...
اینده مدلم چی میشه خدا میدونه ..
خدایا شکرت
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز رفته بودیم آسایشگاه جانبازان (اعصاب و روان)
فقط میتونم بگم خیلی مـَـــرد بودن
برآیید برآیید به وحدت بگرایید/ که از باغ وفایید که از اصل ولایید
شما امت خاصید، شما اسوه ناسید/ شما اس اساسید شما باب رجایید
اگر رمز هبوط است شما سر فرودید/ اگر راز عروج است شما مرغ هوایید
اگر کشتی نوح است شما عرشه نشینید/ اگر ورطه نیل است شما دست و عصایید
اگر آتش شرک است شما برد و سلامید/ اگر مرده عشق است شما عین صفایید
اگر مصر جمال است در آن خطه عزیزید/ اگر ملک جلال است امیرالامرایید
نه پرویز تبارید که پرویز شکارید/ نه شبدیز سوارید که بر بال همایید
گر از ترک و طرازید ور از قدس و حجازید/ شما محرم رازید که در بزم خدایید
کجا خانه علم است به حکمت در علمید/ کجا پهنه رزم است شما مرد غزایید
اگر درد به جام است صبوحی زده گامید/ وگر زهر به کام است شما کامروایید
چه از تیر و چه از تیغ شما روی نتابید/ که در جوشن عشقیدکه از کرب و بلایید
شما صبح نویدید شما پیک امیدید/ شما شعر «حمید» ید شما روح فزایید
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
از دیو و دَد ملولم
انسانم آرزوست
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
چند روزه درگیری فکری دارم وهمش رو لبم این جمله هست " خدا کنه به خیر بگذره " برام خیلی خیلی دعا کنین دارم دیوونه میشم
فقط امیدم به خدا و دعاهای دوستانه وگرنه از دست هیچ کس کاری برنمیاد.
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
این سر درد همیشگی که این روزا چشم درد هم بهش اضافه شده...
این دل گرفته ی من
خبر های بد و غم انگیز
روز های تیره و تار
درگیری با دنیای مجازی و آدم های مجازیترش،جایی که چراغ خاموش گواه نبودِ منه
من رو از یاد بهترین هام غافل کرد
این دنیای واقعی با آدم هایی که دور و ورم باهاشون شلوغ شده
کسایی که دوست خطابشون میکنم ولی....
منو از بهترین ها غافل کرده
شاید باید خطا برم تا بهترین،بیشتر معنا پیدا کنه
شاید...
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
سلام دوستان
شما رو نمیدونم! ولی من دفعه اولم بود که کادوی زنده دریافت کردم [nishkhand]
ایشون ببعی ایی هستن که به مناسبت عید قربون دریافت کردم. [labkhand]
دوستان، لویی! لویی، دوستان! [nishkhand][sootzadan]
حیف که کشته شد... sh_omomi37
http://uc-njavan.ir/images/koyof6gbpx2z7e4nhz7i.jpg
http://uc-njavan.ir/images/d60uxapmtn8y8ukc96fv.jpg
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
چقدر این هفته بد گذشت[sokoot]
امروز تـــــــــــــــــــــولد حدیث بود!مـــــــــــــــــادر بزرگ جمعمون...http://www.gigpars.com/upload/rdt5_w..._%28156%29.gifhttp://www.gigpars.com/upload/2qy6_w..._%28150%29.gif[nishkhand]
روز قبلش باهام هماهنگ کرده بوودیم کیــــــــــــــــــک تولد بگیریم
البته ساعت زنگ تفریح بخاطر مراسم صبحانه ی سالم بیشتر بود و مام از فرصت استفاده کردیم
میخواستیم حدیثو سوپرایز کنیم[sootzadan]
رفتارمون یجوریه زمانی که تولد یکیمون میشه همون از زمانی که پاشو میذاره تو مدرسه بهش تبریک میگیرم و کادو هارو میدیم[shaadi]
اما امروز اینکارو نکردیم..حدیـــــــــــث اصلا رفت تو شــــــــــــــوک...از قیافش معلوم بود![khande]هرکی یه کتاب درسی دستش بود!
هیــــــــــــــــچ کاری نکردیم تا زنگ تفریح اول که رسید کیکـــــــــــــــــــو اوردیم تو حیاط مدرسه و کادوها....http://www.gigpars.com/upload/egpy_w...fa_%284%29.gifیکممم باقی مونده ی کیکو مالیـــــــــــــــدیم به صورتای همدیگه و عکس گرفتیم...دیگه دیگه اینا شادی های ماست...[sootzadan]
امروز سر زنگ اول داشتیم همگی به این فکر میکردیم که یه روزی امکان داره بچه هامون باهام دوست صمیمی باشن[sootzadan]
تمــــــــــــــام رفتارایی که ما باهم داریم اونام داشته باشن باهم!کپی برابر اصل..
مثلا بچه ی مهسا بیاد ساندویچ بچه ی منو حدیثو کـــــــــــــش بره...[khande]
و...و.....و.....
چقـــــــــــــــــدر جالب میشه!اینکه خالــــــــــــــــه صدامون کنن[nishkhand]من که نه خاله میشم نه عمه!واســــــــــــــــــ م شیرینــــــــــــــــه گفتن این واژه![sootzadan][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand]http://www.gigpars.com/upload/7m4b_w..._%28112%29.gif
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
دلـــــم تنگ شده برای دوستام[entezar2][gerye]
این دو سه روز همش عکسامونو نگاه کردم[afsoorde]
ما جدا خل بودیما[sootzadan][gerye]
کلی به کاراری که انجام میدادیم فکر کردم[sootzadan]من اگه جای مدیرمون بودم یه لحظه هم همچین دانش آموزایی رو نگه نمیداشتم[sootzadan]
ما کلاسمون طبقه ی سوم مدرسه بود چهارشنبه سوری که میشد بمب میاوردیم تو راهروی طبقه 3 منفجرش میکردیم[nadidan]بعد اون پایینی ها نمیدونیم قلبشون سالم میموند یا نه[khande]
ولی چه فایده داره[gerye]
اون روزا دیگه تکرار نمیشن[afsoorde][narahat]
این نمای بیرونی مدرسه[sootzadan]
http://uc-njavan.ir/images/96pj3l0717elz0mjkz5t.jpg
بدون شرح[nishkhand]
http://uc-njavan.ir/images/p7ibkqp0qu4m33ji7u9.jpg
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
دود رپ دود درس دود خواب رپ دود خواب درس دود رپ تکرار تا انتها
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
گنج چیزی بود که از دست رفت!
عمر من ...