پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امشب انگار همه دنیا ارومه
دل منم ارومه
اروم اروم
تو اتاقم . خیره به سقف
به ادما به کارشون . به حرفاشون .
به اشتباهاتی که شده مث غذا هرکسی یه مقداری میخوره . مقدارش فرق داره ولی همه میخورن . متخصص تغذیه هم تا دلتون بخاد اطرافم هس . ولی اونام غذا میخورن !!!!!!!
چ بده ادم گناهکار باشه و بقیه قضاوت کنه ....
باید یاد بگیرم ادما با اشتباهاتشون بپذیرم . بجای قضاوت دیگران مسول خودم باشم ک اشتباه نکنم .دیگران مسول کار خودشون هستن
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
جدا کی میتونه جلوی علاقه ی ما رو نسبت به تماشای والیبال در مدرسه بگیره؟[bamazegi][nishkhand]
دیروز یا پریروز اومدن خاموشش کنن ما هم جوگیر...[sootzadan]نترسیم نترسیم ما همه با هم هستیم داد میزدیما[sootzadan]
تمام معاونین و مدیر اومدن کم مونده بود با جارو دستی بیفتن دنبالمون[sootzadan]
امروزم مدرسه که تعطیل شد دوباره روشنش کردیم[sootzadan]
ینی همچین پا میکوبیم مدرسه میریزه[sootzadan]سال اولیا خیلی تعجب میکنن[sootzadan]خیلی تو جو درسن بیش از حد!
وای امروز کلاس فیزیک[khande][nadidan]من واقعا حرفی ندارم!
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز تنبیه شدیم
یهنی باز ما شیش تا..راستی فاطمه که از تهران رفت بجاش دوست فاطمه(سحر) انتقالی گرفت و از اراک اومد مدرسه ی ما...اینقده دوسش میداریم!
نه اینکه جمعیتمون زیاده هر دفعه معطل یکی میشیم...بالاخره یکیمون جا میمونه!اصلا یه وضعیه![sootzadan]
امروز زنگ تفریح دوم...با یه خورده تاخیر (مدیونی اگه فکر کنید بیشترها)[sootzadan]خواستیم از کلاس بزنیم بیرون
اخه امروز باهم برنامه ریختیم ناهار بیاریم همگی....سر همین قضیهه داشتیم تصمیم میگرفتیم که..
که ناگهان صدای معاون اموزشی تو سالن نواخته شد..اصلا سکته کردیم!
من خواستم از کلاس بپرم بیرون از پله ها برم سریع پایین، نشد!یهنی منو سها تا دم در رسیدیم دیدیم بقیه نیستن رفتن زیر نیمکتا[khandeshadid]منو اونم به زور خودمونو زیر نیمکتای ته کلاس جا دادیم...
قانون ...مدرسه:زنگ تفریح ها هیــــــــــــــــچ کس حق موندن در کلاس ها رو ندارد و اگر بماند یک زنــــــــــــــگ از کلاس درس محروم میشود و باید در سالن دو لنگه پا بایستاد![sootzadan]
عاقا چشمتون روز بد نبینه...مونسان اومد تو کلاس یه سرک کشید...این سحر کفشش از زیر نیمکت معلوم بود!مام اونجا داشتیم غش غش میخندیدم!
وااای...مونس برگشت گفت بیان بیرون...بچه ها چرااااا؟از شما بعیده سومید!!!
ما تک تک از زیر نیمکت ها اومدیم بیرون...زهرای چشم رنگی مام که، حندش گرفته بود به شدت...هممون دستمونو گرفته بودیم جلوی دهنمون فقط معلوم نشه خنده هامون!
مونسم برگشت گفت برید بیرون تا تکلیفتون مشخص شه..یجوری باهامون برخورد کرد انگار که قتل انجام دادیم یا...http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/4.gif
برگشت گفت..زنــــــــــــــــــگ میزنم به خانوادهاتون..اسماتونو مینویسم از انظباتتون کم میکنم اخراااااااااااج میشید و....[bihes]
انگار حالا چه غلطی کرده بودیم[bihes]
به غیر ما یه سری از بچه های دیگم مونده بودن تو کلاسا..بقیم که تا صداشو شنیدن در رفتن!ما بدختیم...
زنگ سوم سر کلاس نرفتیم....یه سریا زدن زیر گریه و ما شیش هم چنان میخندیدم به تهدیدایی که کرده مونس[khandeshadid]
اونم بدتر باهامون لج کرده بود!نمیدونم احساس کردم تمام دبیرا اون لحظه داشتن نقش بازی میکردن[sootzadan]
ما درس عبرتی بودیم برای بقیه دوستاان...شاید گریه ی بچه هام اگر نبود ،باز ما بخشیده میشدیم!!!
اخه یهنی چی؟!بخاطر این اخراج شیم!خعلی مسخره هست..!ولی مونس خیلی باهام برخورد کرد...حرف عادی باهاش میزنی میاد تو شکم ادم!عشق منه عشق مــــــــــــــــــــن...[nishkhand]
کلا بچه های مدرسه ی ما عادت دارن..به زور باید از کلاسا بیرونشون کرد..و به زورم باید وارد کلاسا کردشون..مثلا زنگ خورده ما شیش هم چنان در حیاط مدرسه نشستیم...انگاه که مونس می اید و نگهمون میدارد و میگوید باااااااااااااید اشغالای کف حیاط مدرسه رو جمع کنید و برید داخل...[sootzadan]
این وضع مــــــــــــــــــــا...م� � تو زندان زندگی میکنیم....[jalbetavajoh]
اینم یه عکس خوشگل که پارسال تو امتحانات ترم اخر از سالن مدرسه گرفتیم
جهت اینکه بهتر تصور کنید[sootzadan]
http://uc-njavan.ir/images/tx9l3z9k2ubm2sq9icg.jpg
http://uc-njavan.ir/images/113yqni27ycre9orkjxy.jpg
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امن الان یه احساس دو گانه دارم حالا بگین چرا
ععععععععععععع بگین چرا [nishkhand]خوب حالا ک بچه خوبی شدین وچرا گفتین منم جواب میدم [nishkhand]
من از رو علافی داشتم با گوشی موبایلم که نوکیا تشریف دارن ور میرفتم به یه گزینه ای برخوردم به اسم بازیاب تنظیمات کارخانه جالب اومد برام انتخابش کردم یکی بود بازیابی تنظیمات وتمام اطلاعات شخصی حذف شده من فک کردم اطلاعاتی که قبلا پاک کردمو برمی گردونه ویه تجدید خاطره میشه چشتون روز بد نبینه الان گوشیم برگشته به حالتی که روز اول از بازار تشریف آورده بود واین حس دوگانه هم احساس سبکی میکنم چون موبایلم خالی خالی شده هم در غم از دست دادن شماره هام دلگیرم [bihes]من شمار هامو میخامو اس ام اسامو می خوام [bihes]البته این فقط یه کوچولو وکوچولو وکمی از مشکلات ورنج هایی بوود که نقل میکنم وسخن کوتاه باید کرد والسلام[sokoot]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
صحبت کردن با پدر از راه دور خیلی لذت بخشه [labkhand]
مادران هم همینطور ولی با تفاوت اینکه نگرانی کاذب دارن، این موجب میشه صحبت با پدر لذت بیشتری داشته باشه... [golrooz]
البته اغلب اوقات از صحبت کردن با پدر بیشتر بهره می برم. اون هم فکر کنم به علت تفاوت مباحث صحبتی آقایون نسبت به خانم ها باشه... [cheshmak]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
با اينکه امروز کلى مادرم دعوام کردند که چرا تا صبح بيدار بودم و کلى از مضر بودن شب بيدارى براى بدنم گفتند اما امشب بيشتر گل هاى رنگارنگ استاد بنان و آواز هاى قديمى استاد محمدرضا شجريان را مى گذارم و بايد شايسته فکر کنم به آينده اى که ممکن است اصلا مهربان نباشد! و بايد صادقانه چشم هايم راضى کنم امشب خواب بهشان نيايد...
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
خدایااااااااااااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تتت
بعد مدت هاااااااااااااااااااااااا اا تهران باااااااااااااااااااااااا اروووووووووووووووووووون اووووووووووووووووووووومد[shaadi][shaadi][shaadi][shaadi][shaadi][shaadi][shaadi]sh_omomi46sh_omomi46sh_omomi46sh_omomi46sh_omomi46 sh_omomi46sh_omomi46sh_omomi46sh_omomi46sh_omomi46 sh_omomi46sh_omomi45sh_omomi45sh_omomi45sh_omomi45 sh_omomi45sh_omomi45sh_omomi45sh_omomi45sh_omomi45 sh_omomi88sh_omomi88sh_omomi88sh_omomi88sh_omomi88 sh_omomi88sh_omomi88sh_omomi88sh_omomi88sh_omomi44 sh_omomi44sh_omomi44sh_omomi44sh_omomi44sh_omomi44 sh_omomi44sh_omomi44sh_omomi44sh_omomi44sh_omomi44 sh_omomi44
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)