هر چند (امين)بسته دنياني ام اما
دلبسته ياران خراساني خويشم
نمایش نسخه قابل چاپ
هر چند (امين)بسته دنياني ام اما
دلبسته ياران خراساني خويشم
ما را به هفت پرده نیلی نیاز نیست
از هر چه هست و نیست به یک جا گذشته ایم
پیمان عزیز
لطفا با حرف م شعرتونو آغاز کنید
از دوست بعدی میخوام از حرف م برای آغاز شعر استفاده کنه
مشو غره بر حسن گفتار خویش
به تحسین نادان و پندار خویش
شب بودو...........................من ماندم و غم........
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
سلام خدمت آقا نیما،دلیل شما رو برای آغاز کردن شعر با حرف (م) نمیدونم ولی به هر حال شرمنده از اینکه شعر رو با حرف (م) شروع نکردم،چون من این شعر رو خیلی دوست دارم.امیدوارم شعر خوبی برای آغاز کار باشد.
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم ان نغمه که مردم بسپارند به یاد
دوست من
اول از همه به فاروم خودتون خوش اومدید
تذکر من به نفر قبل بود که قوانین مشاعره رو مثل شما رعایت نکرده بودند و برحسب اتفاق تمامی اشعار بعدی با حرف م تموم میشدند و البته همه نفرات بعد هم با حرف م آغاز کرده بودند
امیدوارم نفر بعد هم شعری با حرف م بنویسند
ممنونم
با عرض سلام خدمت دوستان عزیز:بنده برای احترام به شعر زیبای کاربر قبلی شعر خودم رو با حرف«د» شروع می کنم،برای اجرای قوانین انجمن مشاعره،شعر بعدی رو با حرف«م»آغاز می کنم،گرچه این شعر نیز با حرف «م»پایان می یابد.امید است اشعار مفیدی از جانب همه دوستان در این انجمن نوشته شود.
در گیرودار و کشمکش هست و نیست ها
چون زورقی به سینه دریا نشسته ام
من آن پرنده خوشخوان نغمه پردازم
که جز ستاره شب نیست محرم رازم