پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
چون آتش فراق داشتی ، به آتش دوزخ چه کار داشتی ؟
الهی !
تا سه چیز بشناختیم ، هول سه چیز از ما بشد :
تا زهر فراق و دوری از تو بشناختیم ، تلخی دوزخ فراموش شد !
تا عیش صحبت با یاد و ذکر تو بشناختیم ، عیش بهشت فراموش شد !
تا بهای نزدیکی قرب تو بشناختیم ، هول عرصات فراموش شد !
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
باک نداریم به هر صفت که ما را بداری ،
اما ما را به آوردن طاعت خود توفیق بده و هر گونه خواهی دار !
و روزی من از حلال بده و هر چه خواهی ده !
و مرا به هر صفتی که خواهی ، میران ، ولیکن مسلمان میران .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
نه از کشته تو خون آید و نه از سوخته تو دود ؛
زیرا که کشته تو به کشتن شاد است و سوخته تو به سوختن خشنود !
الهی !
من تو را چه جویم ؟ که در ملکوت تو کمتر از تار مویم !
الهی !
چون در تو نگریم ، شاهیم ، تاج بر سر !
و چون در خود نگریم ، خاکیم و خاک بر سر .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر بر دار کنی ، رواست ، مهجور مکن !
و اگر به دوزخ فرستی ، رضاست ، از خود دور مکن !
الهی !
مکش این چراغ افروخته را و مسوز این دل سوخته را !
الهی !
هر که را براندازی ، با درویشان دراندازی .
الهی !
همه تو ، ما هیچ ! سخن این است ، بر خود مپیچ !
الهی !
گفتی کریمم ! امید بدان تمام است ،
تا کرم تو در میان است ، نا امیدی حرام است .
الهی !
طاعت فرمودی و توفیق باز داشتی .
از معصیت منع کردی ، بر آن داشتی .
ای دیر خشم زود آشتی !
اخر مرا در فراق بگذاشتی .
الهی !
امانت را می نهادی ! دانستی که چنینم .
الهی !
تا از مهر تو اثر آمد ، همه مهرها به سر آمد .
الهی !
من کی ام که تو را خواهم ! چون من از قیمت خویش آگاهم .
دل و دوست یافتن ، پادشاهی است .
بی دل و دوست زیستن ، گمراهی است .
گفت نوشی است همه زهر ،
و خاموشی زهری است همه نوش .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
کاشکی عبدالله خاک شدی و نام او از دفتر وجود پاک .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
به حق آنکه تو را هیچ حاجت نیست !
رحمت کن بر آن که او را هیچ حجت نیست .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
نیستی همه را مهصیت است و مرا غنیمت .
بلا از دوست عطاست و از بلا نالیدن خطاست .
الهی !
نه ظالمی که گویم زنهار و نه مرا بر تو حقی که گویم بیار !
کار تو داری ، ما را می دار ! این اندوخته خود را بردار !
نیکا آن معصیت که تو را به عذر آرد ؛
شو ما آن طاعت که تو را به عجب آرد .
الهی !
اگر از دوستانم ، حجاب بردار و اگر مهمانم ، مهمان را نیکودار .
الهی !
آنچه تو کِشتی ، آب ده و آنچه عبدالله کشت ، فرا آب ده .
الهی !
پنداشتم که تو را شناختم ، اکنون پندار را در آب انداختم .
الهی !
حاضری ! چه جویم ؟ ناظری ! چه گویم ؟
الهی !
اگر عبدالله را خواهی گداخت ، دوزخی دیگر باید آلایش او را ،
و اگر خواهی نواخت ، بهشتی دیگر ، آسایش او را .
الهی !
گناه در جنب کرم تو زبون است ؛ زیرا که کرم ، قدیم و گناه ، اکنون است .
عاشق را یک بلا در روی و دیگری در کمین است .
و دائم با درد و محنت قرین است .
الهی !
گفتی مکن و بر آن داشتی و فرمودی بکن و بگذاشتی .
الهی !
اگر ابلیس ، آدم را بدآموزی کرد ، گندم او را که روزی کرد ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
چون پاکان را استغفار باید کرد ، ناپاکان را چه کار شاید کرد ؟
الهی !
آتش دوری داشتی ، با آتش دوزخ چه کار داشتی ؟
الهی !
چون سگ را بار است و سنگ را دیدار است ،
اگر من ز سگ و سنگ کم آیم ، عار است !
عبدالله را با ناامیدی چه کار است ؟
الهی !
هر که را خواهی براندازی ، با ماش دراندازی .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
اگر کار به گفتار است ، بر سر گویندگان ، تاجم .
و اگر به کردار است ، به کلمه گفتن محتاجم .
الهی !
اگر حسنات با مایه داران است ، من درویشم ،
و اگر با مفلسان است ، من در پیشم .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
آن را که تو خواهی ، آب در جوی روان است ،
و آن را که تو نخواهی ، چه درمان است .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان