آسمان به آسمان ، کوچه به کوچه ، رویا به رویا ؛
هر جایی که مینگرم با منی اما دلم برایت تنگ میشود …
نمایش نسخه قابل چاپ
آسمان به آسمان ، کوچه به کوچه ، رویا به رویا ؛
هر جایی که مینگرم با منی اما دلم برایت تنگ میشود …
هربار که می خواهم به سمتت بیایم ،
یادم میفتد دلتنگی دلیل خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست !
تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
من همان دخترک غم زده ی دیروزم
من همان کودک بی تاب برای بودن
که دلش رادراندوه به زنجیرکشید
وبه اندازه ی دل رنج کشید
و به اندازه ی بی معرفتی دردکشید
برای خیانت ،
هــــزار راه هــســــت اما هـیــچ کــــدام
به انـــدازه تــــظـــاهـــربه دوست داشتن کــثـیــف نـیـســـت ...
خدایا ؛ از درون فرو می ریزم
وقتی می بینم آدم ها آنگونه که می پنداشتم ، نیستند ؛
از این ناراحت نیستم که چرا آنها را نشناختم ،
از این ناراحتم که چرا آنها مرا نشناختند ؛
این است حکایت خوش باوری من ...
تو مرا میشکنی ؛ مثل یک حرف که صدا میشود. در یک دم و با یک بغض. آنچنان محو که نمیتوان پنداشت، نمیشود دانست. و در سکوت که فقط باید به خود لرزید. تو مرا میشکنی؛ گرم مثل اشک و برای همیشه همچون مرگ!افسوس که مرا زمان چنان در تو آمیخت که اگر هم بروم گویی در تو ایستاده ام. و چه سود وقتی تمام من بوی تو را میدهد!؟
م
درماندگی را میشود امشب در نگاه من یافت. و میتوان تا صبح به ابن اندیشید که چرا مبهوتم. میتوان تا ابد به قلبم خیره شد و هیچ وقت نفهمید که این زخم ها چرا انقدر عمیق اند و من چرا انقدر صبورم.
امشب مثل هر شب نیست. امشب درد را در خودم میبینم و باید فریادی بزنم تا زنده بمانم. امشب صبور نیستم. پر از شکایتم. پر از گریه و انگار پر از غم.
هوای نبودنت سرد است و من در بهت این شکست یخ زده ام.
یک جفت چشم باید باشد ونیست! یک جفت چشم که تمام زندگی ام را گرم میکرد. یک جفت چشم داغ که سرد شدند، گم شدند، شایدهم دزدیده شدند! نه،حتما! حتما دزدیده شدند. من در تمام ثانیه های این سفر در انتظار غرق شدم. آنقدر غرق شدم که مردم!!!
من همیشه گنک و مبهمم. حتی برای مادرم!!!!