هر روز صبح در افريقا وقتي خورشيد طلوع مي كند يك شير شروع به دويدن مي كند و مي داندكه بايد سريع تر از يك غزال بدود تا از گرسنگي نميرد ...
نمایش نسخه قابل چاپ
هر روز صبح در افريقا وقتي خورشيد طلوع مي كند يك شير شروع به دويدن مي كند و مي داندكه بايد سريع تر از يك غزال بدود تا از گرسنگي نميرد ...
مهم نيست غزال هستي يا شير ! با طلوع خورشيد دويدن را اغاز كن
تنهایی ، آرامگاه جاوید من است
و درد و سکوت ، همنشین تنهایی من!
به پریشانی یک آرزوی آشفته
چه می دانم چگونه ؟
از تنهایی اتاق گریختم
عشقی فراتر از انسان و فروتر از خدا نیز هست؛
و آن دوست داشتن است.
دکتر علی شریعتی
هرگز به "اين نيز بگذرد" ها دل خوش مدار
که چون بگذرد چيزي جز "عمرت" را با خود نبرده است
به کعبه گفتم تو از خاکی منم از خاک
چرا باید به دور تو بگردم
ندا امد تو با پا امدی باید بگردی
برو با دل بیا تا من به دور تو بگردم
مهر خوبان دل و دين از همه بي پروا برد رخ شطرنج نبرد انچه رخ زيبا برد
تو مپندار كه مجنون سرخود مجنون گشت از سمك تا به سهايش كشش ليلا برد
میگویند شیشه ها احساس ندارند
اما وقتی روی شیشه ی بخار گرفته اتاقم نوشتم
یا حسین....
شیشه آرام آرام گریست...
صفا و صلح و یکرنگی در این عالم قدیمی شد
توقع از رفیق و مونس و همدم هم قدیمی شد
به گرد شهر میگردم که یک آدم کنم پیدا
به جان حضرت آدم که آدم هم فدیمی شد
فکر میکردم شانس بهم رو کرده ، فکر میکردم حالا وقتشه سرم رو با افتخار بالا بگیرم و بگم دیدین خدا جوابم رو داد ، فکر میکردم تو همونی ... انتظار خیلی بده و تو الان سه روزه منو منتظر گذاشتی ..........................................
این نیز بگذرد مثل تمام گذشتنی های دنیا
وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند...
وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است...
وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است...
وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است...
وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است...
دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم...