يار اگر ننشت با ما نيست جاي اعتراض
پادشاهي كامران بود از گدايي عار داشت
نمایش نسخه قابل چاپ
يار اگر ننشت با ما نيست جاي اعتراض
پادشاهي كامران بود از گدايي عار داشت
تا نزند راهروی را بپای / به که بکوبند سر مار را
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
شكر به صبر دست دهد عاقبت ولي
به عهدي زمانه زمانم نميدهد
]چرا اینقد "د" ؟؟؟
بفرمایین: در آتش ار خیال رخش دست میدهد[golrooz]ساقی بیا که نیست ز دوزخ شکایتی
یعقوب نبوده ام و محزونم
یوسف نیم و مقیم زندانم
من از خدا خواستم،
نغمه هاي عشق مرا به گوشت
برساند تا لبخند مرا
هرگز فراموش نكني و
ببيني كه سايه ام به
دنبالت است تا هرگز
نپنداري تنهايي...
ياران به خدا كه بي وفايي نكنيد
با عاشق دل خسته جفايي نكنيد
يا آن كه وفا كنيد تا آخر عمر
يا آنكه از اول آشنايي نكنيد
دل اگر گمراه اگر پا در گل است
یاعلی گفتن کلید مشکل است
تو با مني هر جا برم
مهر تو به جونمه
عشقت نميره از سرم