با تمام کنار او بودَنـهآیت " کنــآر " می آیم...
فقط محض رضای "خـُـدا"
دست از سر خوابهایم بردآر ...
نمایش نسخه قابل چاپ
با تمام کنار او بودَنـهآیت " کنــآر " می آیم...
فقط محض رضای "خـُـدا"
دست از سر خوابهایم بردآر ...
[tashvigh][tashvigh][tashvigh]
بــه آنـهـایــی کـه دوستشـان دارید
بــی بـهـانـه بـگـویـید دوسـتـت دارم
بــگـویـید در ایـن دنـیـای شـلوغ
ســنـجـاقـشـان کـرده ایـد بــه دلـتـان
بــگویـید گـاهـی فـرصت بـا هـم بـودنـمـان
کـوتـاه تـر از عـمـر شـکـوفه هـاســت
شـما بگویید، حــَتی اگـــر نـشـنـوند
دلم یک کوچه میخواهد...
بی بن بست..
و بارانی نم نم...
ویک خدا که کمی باهم راه برویم...
همین...
لال بگویم
کنار حوصله ام بمان
نباشی، دلم که هیچ
دنیا هم تنگ می شود
(امیر منصور جلالی)
http://ketabesabz.com/img/l/Goftam_beman.jpg
دلم تنگ می شود، گاهی
برای حرف های معمولی
برای حرف های ساده
برای «چه هوای خوبی!» / «دیشب چه خوردی؟»
و چه قدر خسته ام از«چرا؟»
از «چه گونه!»
خسته ام از سؤال های سخت، پاسخ های پیچیده
از کلمات سنگین
فکرهای عمیق
پیچ های تند
نشانه های با معنا، بی معنا
دلم تنگ می شود، گاهی
برای
یک «دوستت دارم» ساده
دو «فنجان قهوه ی داغ»
سه «روز» تعطیلی در زمستان
چهار «خنده ی » بلند
و
پنج «انگشت» دوست داشتنی.
( مصطفی مستور)
مردادی ترین فصل اندوهم
خودت که نباشی
این خیابان یک طرفه
می زندبه چشم من
که ایستاده درایستگاه آخر
هی توراتصویرمی کنم
بردریچه قلبم
برایم لبخندنمی زنی
هیچ
می تکانیم ازخودت
تاغریبانه ترین حادثه
این تاریخ شوم
بیست ترین شنبه حضورسرخ
من نیامدنت را
دیربه انتظارنشسته ام
وخیس ترازاین
خیابان
سرکی خورم ازذهنت
تاایستاده برایم
دست تکان دهی
زهرا شکاری
چه شبي است !
چه لحظههاي سبک ، مهربان و لطيفي ،
گويي در زير بارانِ نرم فرشتگان نشستهام ....
ميبارد و ميبارد و هر لحظه بيشتر نيرو ميگيرد !
هر قطرهاش فرشتهاي است که از آسمان بر سرم فرود ميآيد ...
چه ميدانم؟
خداست که دارد يک ريز ، غزل ميسرايد ؛
غزلهاي عاشقانهي مهربان و پر از نوازش ...
هر قطرهي اين باران ،
کلمهاي از آن سرودهاست ...
"دکتر شريعتي"
http://www.farsbook.ir/file/pic/phot...bc367e_500.jpg
بعضی ها گریه نمی کنند
اما از چشم هایشان معلوم است
که اشکی به بزرگی یک سکوت
گـــــوشه ی چشمشان به کمیـــــن نشسته...