خدایا یاریم کن انچه شکستم دل نباشد................
نمایش نسخه قابل چاپ
خدایا یاریم کن انچه شکستم دل نباشد................
امشب خسته تر از دیروزم
کاش میشد گوشه ای نوشت :
خدایا!!!صبح بیدارم نکن.....
در جگر لیکن خاری
از ره این سفرم میشکند .
نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا!به برم میشکند
دستها میسایم
تا دری بگشایم
بر عبث میپایم
نیما
گیجم کرد
دیدم که درخت، هست
وقتی که درخت هست
پیداست که باید بود
باید بود
و رد روایت را
تا متن سپید
دنبال کرد.
سهراب
خدايا.............
دلم را كه هرشب نفس مي كشد در هوايت اگر چه شكسته
شبي مي فرستم برايت......
پنجره را ببند
گل های پریشان این پرده را
هیچ نسیمی آرام نمی کند دیگر .
.........
و پرنده ای در من است که هر روز
به بزرگی آسمان شک می کند .
پنجره را ببند
بارانی که در من آغاز شده است
زیر هیچ چتری بند نمی آید .
در من
بهاری است که برای آمدنش
به هیچ تقویمی اعتماد نخواهد کرد ........
غصه اگر هست، بگو تا باشد!
معنی خوشبختی،بودن اندوه است ...!
این همه غصه و غم، این همه شادی و شور چه بخواهی و چه نه!
میوه یک باغند, همه را با هم و با عشق بچین ...
ولی از یاد مبر؛
پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا و در آن باز کسی می خواند؛
که خدا هست،
تا خدا هست چرا غصه؟! چرا؟!؟
گفتی: حالت را نمی پرسم...
!!می دانم خوبی، عکس هایت همه با لبخندند
افسوس خوردم که
نمی دانستی عکاس که می گوید سیب… من یاد حماقت حوا می افتم
...و پوزخند می زنم
افزودن به لیست سیاه...
گاهي در هر سني هم كه باشي
حتي زماني كه سفيدي موهايت به تو نيشخند ميزنند
دلت تنگ مي شود تا شكلاتي را بهانه كني و در آغوش مادرت يك دل سير گريه كني
و كسي دنبال چرايش نباشد !!!