روی رنگین را به هرکس می نماید همچو گل
ور بگویم باز پوشان باز پوشاند ز من
نمایش نسخه قابل چاپ
روی رنگین را به هرکس می نماید همچو گل
ور بگویم باز پوشان باز پوشاند ز من
نه ای دل تو کمی از مهربانی
نه مهر تو کم است از گل ستانی . . . [golrooz]
یاد باد آن کو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم
مرغک دلداده به عجب و غرور
کرد یکی لحظه تماشای مور[golrooz]
روزگاری من ودل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم
من از بیگانگان ننالم ***** هرانچه که بامن کرد اشنا کرد
دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم
مازیاران چشم یاری داشتیم********خود غلط بود انچه میپنداشتیم
من ملک بودم وفردوس برین جایم بود
آدم آورد درین دیر خراب آبادم
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید . . . [golrooz]
دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
یک بیت ازین قصیده به از صد رساله بود
دی میشد و گفتم صنما عهد بجای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست[golrooz]
تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
دیگر از من چیزی نمانده
هرروز کم می شوم
و روزی میوه ی کال مرا قبر خواهد بلعید
من چه سکوت نامفهومی دارم
عجیب است ولی می خندم!!!!!!!!!!!!!
راستش مهم هم نیست
باشم یا نباشم
تو که نباشی
خیال زندگی را هم ندارم
در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی[golrooz]
یار مردان خدا باش در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند . . . [golrooz]
دود آه سینه ی نالان من
سوخت این افسردگان خام را
الا یا ایها الساقی زمی پر ساز جامم را
که از جانم فرو ریزد هوی ننگ و نامم را[golrooz]
ای صبا گر به جوانان چمن بار رسی
خدمت ما برسان سرو وگل وریحان را
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها[golrooz]
اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده اند
کسی به حسن وملاحت به یار ما نرسد
(چقدر الف!!!!)
در آن جایی که نامردان عصا از کور می دزدند
من از خوش باوری آن جا محبت جستجو کردم [golrooz]
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید
دانی چمن از چیست چنین خرم و شاد
بهر آن است که دل های حزین شاد کند . . . [golrooz]
در آرزوی خاک دریا سوختیم
یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی
یار با ما بی وفایی می کند/بی دلیل از ما جدایی می کند
در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
در کارگه کوزه گری رفتم دوش / دیدم 2000 کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش / کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش[golrooz]
شکر خدا که هرچه طلب کردم از خدا
بر منت های همت خود کامران شدم
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آن چه می پنداشتیم[golrooz]
موی سپیدم فلک اسان نداد ------------ این رشته رو به نقد جوان داده ام
ما سینه زدیم، بی صدا باریدند
از هر چه که دم زدیم آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد
دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام ... خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من ... ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
ترا صبا و مرا آب دیده شد غماز
و گرنه عاشق و معشوق راز دارانند
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من؟
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا ؟[golrooz]
از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
خودکام تنگدستان کی زان دهن برآمد