کارگری خسته،سکه ای از جیب جلیقه ی کهنه اش درآورد،تاصدقه دهد،جمله ای روی صندوق دید ومنصرف شد.........صدقه عمر را زیاد می کند..........
نمایش نسخه قابل چاپ
کارگری خسته،سکه ای از جیب جلیقه ی کهنه اش درآورد،تاصدقه دهد،جمله ای روی صندوق دید ومنصرف شد.........صدقه عمر را زیاد می کند..........
خدایا کاش وقتی داشتی ادمارو می افریدی
اغوش هرادمی فقط قدحوای خودش بود
بيـــائـيــــــــد تــا هسـتيـــــــــم
همــديـگــــــــر را لـمــس کنيــــم ♥
سـنــــــگِ قـبــــــــــــر احـســــــاس نـــــــدارد..!
http://img.labkhandezendegi.com/2013/08/3369628661.jpg
تو لحظه هایی که داغونی فقط یک نفر می تونه آرومت کنه،
اونم کسی که داغونت کرده......
چه شب ساکتی است،
انگار هیچ کس دردنیا نیست،
یاشایدهم،
من دردنیای کسی نیستم....