پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
این خاطرات شخصی می باشد لطفا نظرات مبارک احسن الخالقین خود را برای خود نگه داری کنید شاید فی ساعته برآینده به دردتان خورد .
روی مبارک خوش رو
به یک نیم روز بی نیمرو صبح را به بیداری در حول یک مکتب آغاز کردیم . در این چند روزه عینک دید در شب هم نزنیم دلاک و دلال ها را زیر نظر داشتیم و دیدیم . گروهی به اهل فیلسوف الفلاسفه قرن رخ داده اند و گروهی در پوچی افکار به نقل و نقُل نقد در این باور های می پردازندو گروهی ادبی
، مذهبی و ........ تقسیمات عرضی و عروضی خود را مرز بند داده اند. . اهل دل کسی نیست(شایدم هم هستند در پنهانی حورف حرف های دلی خود را گم کرده اند)) . اهل مذهب و غیر مذهب ولی هست . چه حیف لیکن در این درازی وقت . کوتاهی دیگران کوتاه منزل است . به سلام دادن به دیگر ان، مد گرایی نیست .به سوال ،مد گرایی است . به خواب بودن مدشان شده است وبه بیداری مدشان نیست . در نتیجه کلهم فی تعطیله از یک سیکل ردی سال 1350 هم ذهنیت خود را در باور یک منطق نگه داشته نگاه نداشتند. به ربط زیل به سبک حروف باید خاطرات می نویشتیم لیکن هر خاطره ای را نباید در هر کجا بسپاریم . اما ،چون !زیرا ؟!برای اینکه !!!!این حول حروف و بعد از تایید کلمات و بعد از به دنیا داشتن جمله یک افکار در مورد کل روز به بیست و 4 نه به روز مکان تا به امروز بودیم خاطرات مجهول خود را در رادیکال با مدار صفر درصدی با تناقص جمع و تفریق یک متن در کسری فعل و فاعل را به خاطر نوشتن بر روبه روی چشم خود دیدیم .
پایان خاطره اول از مکانی که هوشیاران زیادی در آن مخفی بودند. و ما در جستو کاوش خود به دنبال آنها هستیم .
جمعه - ۹ اسفند ۱۳۹۲
الجمعة - ٢٨ ربيع الثاني ١٤٣٥
Friday - 2014 28 February
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
منم دارم برنامه ریزی میکنم برا آزمون های وکالت و قضاوت سال آینده انشاله که بترکونم
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
چند هفته پیش یهو تو جیب پشتی کیفم یه پول زیادی پیدا کردم،هرچقدر فکر کردم یادم نیومد که این پول از کجا اومده،از مامانم پرسیدم،گفت حتما پول کلاسته که چند روز پیش گفتی،احتمالا بهت دادم گذاشتی تو کیفت،که البته اصلا یادش نبود که این کار را کرده باشه،منم پولا خرج کردم....
چند دقیقه پیش مامانم ازم پرسید چند هفته پیش رفتی خونه دختر عمه پول بهت نداد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من[tafakor]
عه چرا اینگار یه پولی داد و گفت بدم بهت اما اصلا یادم نبود!!
حسابی آبروم رفت!!!آخه دختر عمه ام از مامانم پرسیده بود پول به دستش رسیده یا نه!!مامان منم....[nadidan]
الان مامانم[asabani]
الان من[nishkhand]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Team Sar Dadbin
آبجی
اینا مهم نیست!
بنده بدلیل مسائلی برعکس همه ی دوستانم که رفتن مرخصی موندم!! اونم ماموریتی!!
و بدتر
تبعیض اون...
آخه جنگ و مناطق جنگی رو دیدن چه سودی برای بعضی غیر نظامیا داره!!
به جاش پول و هزینشو بدن سربازای بدبخت مرزی
درکش برا شما مشکله!
امثال شما بعله
میگن میرید اونجا که چی...
لطفا دیگه حرفی هست توی پروف بزنید! نه اینجا!
پول و هزینه در خیلی جاهای مملکت الکی خرج میشه... شما برو اونا رو حل کن! کار به کار این یکی نداشته باش...
ما به در و دیوار میزنیم که بچه ها بهشون بد نگذره و 4 نفر که فازشون منفیه و دنبال کارای بیهوده اند بیان خودسازی کنن اونوقت شما میخوای بهشون بد بگذرونیم؟؟؟
این فقط جواب حرفتون بود.
بقیش لطفا توی پروف. لطفا! [golrooz]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
بر آرامبخش بودن عطر اسپند براي من هيچ انکاري نيست !!
اما بجايگزين رايحه نرم کننده عزيز،
انتهاي موهات بوي اسپند بگيره
خيلي آزاردهنده هست ...
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
وقت ما بر دو چیز میگذره! حسرت - افسوس
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
کاش هیچ روزی ادامه نداشت یا که امروز همین الان برام تموم میشد
دل نوشته ها رو گذاشتم تو دفترم
تا هر روز پر تر بشه و 4امی اش هم تموم بشه
اینجام دیگه نباید بنویسم
خدایی از تنهایی ام راضی ام اما از زندگی که دارم میسازم اش ناراضی
نمیدونم اصلا چطوری بسازمش
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
دلم هوای!ادا دراوردن معلمارو کرده...والا![sootzadan]این خاطره ادامه اون یکیی قبلیه هست[cheshmak](خخخ)
1..2...3...
خانم خادمی(دبیر هندسه)
دارم باهاش حرف میزنم:خانممممممم امتحانو از کجا میگیرین؟
خادمی: ک،ک!(فامیلیم[nishkhand])حرف نزن[tafakor]!وسط تمرین!چند بار بگم!میگم باز....(حالا اصلا درموردش حرف نزده)
وای یه باز خواست بهم بگه خفه شو...ولی گفت :ک خ...چیز...ساکت شو![nishkhand]
داره باهام حرف میزنه من سمت چپ کلاس نشستم اون راست نگاه میکنه تو افق(واقعا این کجاست؟!)[tafakor]
امتحاناش کر خنده هستاااا...از رنگ نارنجیم خوشش نمیاد..کلا از من خوشش نمییاد به گمونم[sootzadan]
امتحان ترمم غلطی که گرفته این بود...چرااااااااااا جلوی فرضتتتتتت مساویییییییی گذاشییییی باید دو نقطه میذاشتی![taajob]
نوشتم AH=AH=مشترک!غلط گرفته چرا نوشتی مشترک باید یکیشو مینوشتی![khande]تو امتحانای این یه نفر پیدا نمیشه 20 شه..جور میکنه یه غلطا از هرجا!اونوقت دبیر نمونم شده[khande]اسمش منو کشته بهناز جون[khande]من فکر کردم این اکرمه[khande]
.
کریمی (دبیر ریاضی فوق):وارد کلاس میشع..
خاومااااااع خانومااااااع حرف زیادههههههههه...از کجااااااااست....4 مین بعد....خانوماعععععع خانوماععععع حرف از کجااااااست....(اینقدر لاته)[sootzadan]
.
جزایریم که یه روزه برفی تو اجودانیه گیر کرد[khande]میومد سمت مدرسه ما انگار از ابعلی فرار کرده[sootzadan]غر میزد غر میزد...از اول ساعت...اخرشم که گیر کرد و دیگه نیومد[nishkhand]بجاش نگاری(سیرابی)اومد
وای نگاری اومده تن صدا فوق العاده پایین....رشته مکانیک..استاد دانشگاه..26 ساله[khande]عرزه نداشت کلاسو اروم کنه...تو دوساعت فقط تونستیم 3 تا سوال از کاروتمرین فیزیک حل کنیم...جالبه براما اینقدر ارومه،لبخند میزنه هی..بچه ها میخورنش![sootzadan]
.
خوش نویسان فیلم..با اون لهجه محلاتیش[sootzadan]
.
عرب خوانی(دبیر امادگی دفاعی):بچه ها باید هرروز 20 تا تست امادگی بزنین[khandeshadid](تست ریاضی به زور میزنم)
امتحان ترمش افتاده بود تو طول مدرسه...وای ایقندر سختتتتت بود...باور کنید...اون موقع فهمیدیم برای چی میگه تست بزنید!این درس برای ما شاخ شده حالا![sootzadan]
میخواد درس بده تقسیم میکنه فلانی چیو ببخونه بیا تدریس کنه...سوالم بچه ها طرح کنن!(جدا اینا چقدر راحتنا!)[entezar]
یادم نمیاد دیگه فعلا...راستی فردا ازمون مرات دارم[nishkhand]نمره هاشم به نموره مسترم جمع میشه!دعا کنید این دینی و عربی و هندسه مثل قبل نشه[sootzadan]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
solinaz
دلم هوای!ادا دراوردن معلمارو کرده...والا![sootzadan]این خاطره ادامه اون یکیی قبلیه هست[cheshmak](خخخ)
1..2...3...
خانم خادمی(دبیر هندسه)
دارم باهاش حرف میزنم:خانممممممم امتحانو از کجا میگیرین؟
خادمی: ک،ک!(فامیلیم[nishkhand])حرف نزن[tafakor]!وسط تمرین!چند بار بگم!میگم باز....(حالا اصلا درموردش حرف نزده)
وای یه باز خواست بهم بگه خفه شو...ولی گفت :ک خ...چیز...ساکت شو![nishkhand]
داره باهام حرف میزنه من سمت چپ کلاس نشستم اون راست نگاه میکنه تو افق(واقعا این کجاست؟!)[tafakor]
امتحاناش کر خنده هستاااا...از رنگ نارنجیم خوشش نمیاد..کلا از من خوشش نمییاد به گمونم[sootzadan]
امتحان ترمم غلطی که گرفته این بود...چرااااااااااا جلوی فرضتتتتتت مساویییییییی گذاشییییی باید دو نقطه میذاشتی![taajob]
نوشتم AH=AH=مشترک!غلط گرفته چرا نوشتی مشترک باید یکیشو مینوشتی![khande]تو امتحانای این یه نفر پیدا نمیشه 20 شه..جور میکنه یه غلطا از هرجا!اونوقت دبیر نمونم شده[khande]اسمش منو کشته بهناز جون[khande]من فکر کردم این اکرمه[khande]
.
کریمی (دبیر ریاضی فوق):وارد کلاس میشع..
خاومااااااع خانومااااااع حرف زیادههههههههه...از کجااااااااست....4 مین بعد....خانوماعععععع خانوماععععع حرف از کجااااااست....(اینقدر لاته)[sootzadan]
.
جزایریم که یه روزه برفی تو اجودانیه گیر کرد[khande]میومد سمت مدرسه ما انگار از ابعلی فرار کرده[sootzadan]غر میزد غر میزد...از اول ساعت...اخرشم که گیر کرد و دیگه نیومد[nishkhand]بجاش نگاری(سیرابی)اومد
وای نگاری اومده تن صدا فوق العاده پایین....رشته مکانیک..استاد دانشگاه..26 ساله[khande]عرزه نداشت کلاسو اروم کنه...تو دوساعت فقط تونستیم 3 تا سوال از کاروتمرین فیزیک حل کنیم...جالبه براما اینقدر ارومه،لبخند میزنه هی..بچه ها میخورنش![sootzadan]
.
خوش نویسان فیلم..با اون لهجه محلاتیش[sootzadan]
.
عرب خوانی(دبیر امادگی دفاعی):بچه ها باید هرروز 20 تا تست امادگی بزنین[khandeshadid](تست ریاضی به زور میزنم)
امتحان ترمش افتاده بود تو طول مدرسه...وای ایقندر سختتتتت بود...باور کنید...اون موقع فهمیدیم برای چی میگه تست بزنید!این درس برای ما شاخ شده حالا![sootzadan]
میخواد درس بده تقسیم میکنه فلانی چیو ببخونه بیا تدریس کنه...سوالم بچه ها طرح کنن!(جدا اینا چقدر راحتنا!)[entezar]
یادم نمیاد دیگه فعلا...راستی فردا ازمون مرات دارم[nishkhand]نمره هاشم به نموره مسترم جمع میشه!دعا کنید این دینی و عربی و هندسه مثل قبل نشه[sootzadan]
مسترم
نهههههههههههههه مستمررررر
عرزه
نههههههههههههههه عرضه
نموره
عههههههههههههههه...... نمره یا الکیش نومره
منم آظادح دبیره املا....
[khande]
میشی 17.... تاااااااااااااازه با ارفااااااااااااااااااقااا اااا[khande]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز سر زنگ ریاضی داشتیم معادلات دو مجهوله حل میکردیم .
بعد معلم ریاضی ما هم شروع کردن به مسئله گفتن و اینجوری گفتن که یک اسب و الاغ داشتن با هم حرف میزدن و یکی از اونها گفت که اگر 4 برابر بار تو روی بار من باشه بار من 8 برابر بار تو میشه و . . .
بعد که مسئله تموم شد یکی از بچه ها بلند شد و گفت : آقا برای من جای سئوال داره ، آخه مگه خر و الاغ هم حرف میزنن ؟
معلم ما هم خیلی ساده و شیک نه گذاشتن نه برداشتن گفتن : خب وقتی که شما ها توانایی حل معادله دو مجهوله رو دارید ، پس حرف زدن الاغ و خر هم نباید چیز عجیبی باشه .
تا مدتی کلاس در سکوت کامل بود و معلممون هم داشتن زیر لب میخندیدن بعد از 1 دقیقه کل کلاس پر شد از صدای خنده
الان من نمیدونم باید برای خودم متاسف باشم یا برای تفکارات معلم گرامیمون ؟ هنوز هم من توی شک هستم و نمیتونم این جمله رو برای خودم هضم کنم !
حل معادله ما ؟ حرف زدن اسب و الاغ ؟ ارتباط اینا با هم ! پیچیدگی دنیا